[ویکی فقه] یکی از شخصیت های معروف در صدر اسلام که هم از صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به شمار می رود و از سویی خلافت امویان را نیز درک نموده است، ربیع بن زیاد حارثی است. در این مقاله سعی شده است تا به زندگی و شخصیت ربیع بن زیاد پرداخته شود.
ربیع مردی شجاع و دلاور بود در جنگ های مختلف صدر اسلام به ویژه در فتح ایران شرکت داشت. در واقع او را از یاران صدیق و از جمله افراد ارادتمند به امام علی (علیه السّلام) معرفی می کنند که تا آخر عمر شریفش دست از حمایت امام و اهل بیت (علیهم السلام) او نکشید.
نسب ربیع
نام کامل او ربیع بن زیاد بن ربیع حارثی از طایفه بنی حارث بن کعب، از قبیله مذحج بود. درباره نام او اختلاف است، چرا که برخی نام او را به این صورت آورده اند: ربیع بن زیاد بن انس بن دیان. کنیه او ابوعبدالرحمن بود. وی برادر شخصیت معروف و نامی صدر اسلام عاصم بن زیاد بود. ربیع از عالمان و شیوخ قوم خود به شمار می رفت و دارای شرف و جایگاه بالایی در میان قوم خود بود. نام مادرش فاطمه دختر خرشب از قبیله بنی انمار بوده است. درباره چهره او گفته شده است که وی فردی بلند قد و دندان هایی بیرون زده هم چون گراز و گندم گون بود و دارای دندان های بزرگی بود، به صورتی که زمانی که ایران بن رستم، سردار ایرانی، او را دید به یارانش گفت که امروز اهریمن آمده است. از خصوصیات او در طبقات الکبری آمده است که وی مردی فروتن و خیر اندیش بود و مورد علاقه عمر بن خطاب قرار داشت. البته درباره چهره او در طبقات آمده است که وی فردی سفید چهره، کم گوشت و لاغر بوده است.
خصوصیات ربیع
در احوال ربیع بن زیاد در الغارات آمده است که حسن بصری کاتب وی بود. حسن گوید: کسی در عرب و عجم به ستاره شناسی از وی داناتر نبود. از قضاوت خودداری می کرد و به حکم دلالت ستاره شناسی نظر داشت. در یکی از نبردها تیری به پیشانی ربیع اصابت کرده بود که وی را سخت دردمند می ساخت. علی (علیه السّلام) برای عیادت او آمد و فرمود: ای ابوعبدالرحمان خود را چگونه می یابی گفت: ای امیرالمومنین، خود را چنان میابم که اگر این درد جز با رفتن نور از چشم من تسکین پیدا نکند آرزو می کنم نور چشمم از میان برود. علی (علیه السّلام) پرسید: بهای نور چشم تو در نظرت چیست گفت: اگر همه دنیا از من باشد فدای آن می کنم. علی (علیه السّلام) فرمود: ناچار خداوند متعال به همان مقدار به تو عطا خواهد فرمود که خداوند متعال به میزان درد و سوک عنایت می فرماید و چندین برابر آن در پیشگاه الهی است. از جمله خلقیات او این بود که فردی بسیار باگذشت بود که برای اثبات این امر به ماجرایی که ابن ابی الحدید نقل می کند، اشاره می شود: روزی شخصی نزد ربیع آمد و عرضه داشت که ای عبدالرحمن، فلانی غیبت تو را کرده و آرزوی نابودی تو را در سر داشته است. ربیع در پاسخ گفت: «والله لاغیظن من امره بذلک»، به خدا سوگند، کینه و دشمنی کسی را دارم که به او دستور داده غیبت مرا بکند. مرد گفت، چه کسی به او گفته است؟ ربیع پاسخ داد: شیطان که دشمن خداست او را فریفته تا گناه و نافرمانی خدا کند و خواسته من هم بر او خشم گیرم و او را مکافات نمایم. ربیع با وجود این که قدرت مجازات کردن فرد را داشت، اما از او گذشت. در آخر نیز ربیع برای فرد غیبت کننده طلب آمرزش کرد و گفت: به خدا قسم چیزی که من دوست ندارم به او نمی دهم، خداوند ما و او را بیامرزد.
حاکم بحرین
...
ربیع مردی شجاع و دلاور بود در جنگ های مختلف صدر اسلام به ویژه در فتح ایران شرکت داشت. در واقع او را از یاران صدیق و از جمله افراد ارادتمند به امام علی (علیه السّلام) معرفی می کنند که تا آخر عمر شریفش دست از حمایت امام و اهل بیت (علیهم السلام) او نکشید.
نسب ربیع
نام کامل او ربیع بن زیاد بن ربیع حارثی از طایفه بنی حارث بن کعب، از قبیله مذحج بود. درباره نام او اختلاف است، چرا که برخی نام او را به این صورت آورده اند: ربیع بن زیاد بن انس بن دیان. کنیه او ابوعبدالرحمن بود. وی برادر شخصیت معروف و نامی صدر اسلام عاصم بن زیاد بود. ربیع از عالمان و شیوخ قوم خود به شمار می رفت و دارای شرف و جایگاه بالایی در میان قوم خود بود. نام مادرش فاطمه دختر خرشب از قبیله بنی انمار بوده است. درباره چهره او گفته شده است که وی فردی بلند قد و دندان هایی بیرون زده هم چون گراز و گندم گون بود و دارای دندان های بزرگی بود، به صورتی که زمانی که ایران بن رستم، سردار ایرانی، او را دید به یارانش گفت که امروز اهریمن آمده است. از خصوصیات او در طبقات الکبری آمده است که وی مردی فروتن و خیر اندیش بود و مورد علاقه عمر بن خطاب قرار داشت. البته درباره چهره او در طبقات آمده است که وی فردی سفید چهره، کم گوشت و لاغر بوده است.
خصوصیات ربیع
در احوال ربیع بن زیاد در الغارات آمده است که حسن بصری کاتب وی بود. حسن گوید: کسی در عرب و عجم به ستاره شناسی از وی داناتر نبود. از قضاوت خودداری می کرد و به حکم دلالت ستاره شناسی نظر داشت. در یکی از نبردها تیری به پیشانی ربیع اصابت کرده بود که وی را سخت دردمند می ساخت. علی (علیه السّلام) برای عیادت او آمد و فرمود: ای ابوعبدالرحمان خود را چگونه می یابی گفت: ای امیرالمومنین، خود را چنان میابم که اگر این درد جز با رفتن نور از چشم من تسکین پیدا نکند آرزو می کنم نور چشمم از میان برود. علی (علیه السّلام) پرسید: بهای نور چشم تو در نظرت چیست گفت: اگر همه دنیا از من باشد فدای آن می کنم. علی (علیه السّلام) فرمود: ناچار خداوند متعال به همان مقدار به تو عطا خواهد فرمود که خداوند متعال به میزان درد و سوک عنایت می فرماید و چندین برابر آن در پیشگاه الهی است. از جمله خلقیات او این بود که فردی بسیار باگذشت بود که برای اثبات این امر به ماجرایی که ابن ابی الحدید نقل می کند، اشاره می شود: روزی شخصی نزد ربیع آمد و عرضه داشت که ای عبدالرحمن، فلانی غیبت تو را کرده و آرزوی نابودی تو را در سر داشته است. ربیع در پاسخ گفت: «والله لاغیظن من امره بذلک»، به خدا سوگند، کینه و دشمنی کسی را دارم که به او دستور داده غیبت مرا بکند. مرد گفت، چه کسی به او گفته است؟ ربیع پاسخ داد: شیطان که دشمن خداست او را فریفته تا گناه و نافرمانی خدا کند و خواسته من هم بر او خشم گیرم و او را مکافات نمایم. ربیع با وجود این که قدرت مجازات کردن فرد را داشت، اما از او گذشت. در آخر نیز ربیع برای فرد غیبت کننده طلب آمرزش کرد و گفت: به خدا قسم چیزی که من دوست ندارم به او نمی دهم، خداوند ما و او را بیامرزد.
حاکم بحرین
...
wikifeqh: ربیع_بن_زیاد_حارثی