ذکر و تسبیح

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یاد خدا و ذکر او، همواره آرامش دهنده قلوب انسان ها است. قرآن کریم ذکر و یادآوری خداوند را در تمام مراحل زندگی گوشزد کرده و بر آن تاکید فرموده است. ذکر خداوند متعال در همه حال و در مراحل و امور مختلف زندگی بشر مفید و مؤثر می باشد.
هر یک از احکام الهی، وقت و شمار و مقدار آن مشخص است و خدای سبحان در هیچ حکمی دستور کثرت نداده است جز ذکر، که درباره آن می فرماید: فراوان به یاد خدا باشید: «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا»، بنابراین، یاد خدا حدی ندارد و این نشان اهمیت ویژه ذکر اوست.راز اینکه در بسیاری از حالات و شئون، و در حد توان، باید به یاد خدا بود این است که شیطان در حال غفلت به انسان حمله می کند و اگر انسان به نام خدا متذکر باشد، به دام شیطان نمی افتد.نکته دیگر در باره تداوم ذکر خدا این است که این سنت حسنه برای تقویت روح معنویت در انسان ذاکر است.در کثرت ذکر، کیفیت و کمیت هر دو مراد است، زیرا خدای سبحان از ذکر بدون اخلاص و حضور قلب به عنوان «ذکر قلیل» یاد کرده، چنین می فرماید: منافقان، کم به یاد خدا هستند: «و لا یذکرون الله الا قلیلا»، با اینکه منافق هرگز به یاد خدا نیست، زیرا منافق به زبان مسلمان و قلبا کافر است و در کفر درونی خود از کافر عادی هم قوی تر و پلیدتر است، از این رو درکه منافقان از درکه کافران بدتر است: «ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار» منافق ممکن است همیشه به یاد خدا باشد و مانند خوارج اهل نماز شب نیز باشد، ولی چون ذکر لسانی وی، بی روح و اندک است ذکر او تاثیر ندارد، ذکر کثیر، عبارت از ذکر با روح و با خلوص که حافظ انسان است. یک لحظه از چنین یادی، همه لحظات شبانه روز را فروغ داده و همه اعمال انسان را در آن شبانه روز تامین می کند.
دوام یاد حق
فرزانگان و خردمندان در همه شئون و حالات به یاد حق هستند: «ان فی خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم» یکی از مصادیق این آیه، حالات گوناگون نمازهای نماز گزار است، که در روایات فقهی نیز از باب تطبیق مصداقی، و نه تفسیر مفهومی، در معنای آن گفته شده: مراد این است که اگر کسی ایستاده توان نماز گزاردن ندارد، آن را نشسته به جا آورد و اگر نشسته نیز قادر نیست در بستر و در حالی که به پهلو آرمیده است نماز بگزارد؛ لیکن مراد این است که خرد ورزان، در همه حالات مانند ایستادن، نشستن، استراحت و آرمیدن، با ذکر و دعا به یاد حق باشند.همان گونه که آیه یاد شده ناظر به دوام یاد حق در همه شئون است، آیه شریفه «و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الآصال و لا تکن من الغافلین» به استمرار ذکر و یاد خدا در همه لحظات اشاره دارد.توضیح اینکه «تضرع» و «خیفه» صفت قلب است امر به چنین ذکری شاهد آن است که تنها ذکر زبانی کافی نیست. البته زبان نیز باید ذکر حق بگوید؛ اما نه با صدای آشکار، بلکه آهسته: «دون الجهر من القول». امر به ذکر در بامداد و آغاز روز (غدو) برای این است که همه روز به یاد حق بگذرد، چنان که مراد از ذکر در شامگاه (آصال)، یعنی پایان روز و آغاز شب این است که همه شب به یاد حق بگذرد، آنگاه برای اینکه مبادا کسی گمان کند که اگر در دو طرف روز به یاد خدا بود کافی است، می فرماید: «و لا تکن من الغافلین». در این جمله، از غفلت نهی شده است و نهی، بر خلاف امر مفید تکرار است، زیرا انتفای طبیعت غفلت به انتفای همه افراد آن است.انسان پیوسته باید به یاد حق باشد و اگر احیانا آن را فراموش کرد، فورا با این نسیان را با یاد خدا ترمیم و جبران کند: «و اذکر ربک اذا نسیت». ممکن است هنگام انجام دادن برخی کارها نتوان ذکر گفت؛ اما اگر کار به ظاهر دنیوی برای خدا باشد، به یقین یاد خدا و مصداق ذکر الله است البته بهترین یاد خدا نماز و به ویژه نماز جمعه است: «یا ایها الذین آمنوا اذا نودی للصلاة من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله» ، چنان که برجسته ترین نماز یاد خداست: «اقم الصلاة لذکری».
آثار ذکر
پیش از این، بصیرت و بینایی در دنیا و آخرت به عنوان یکی از آثار ذکر خدا یاد شد. خدای سبحان می فرماید: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون»؛ چنانچه شیطان بخواهد احرام ببندد و به صورت طواف کننده بر گرد کعبه دل طواف کند تا هر گاه در کعبه دل باز شد وارد آن شود، متقی متذکر می فهمد که این محرم بیگانه و حرامی است، از این رو هیچ گاه شیطان به قلب مؤمن متذکر راه ندارد.متقی متذکر بر اثر آن بینش قلبی حاصل از یاد حق، خاطره شناس است و هر خاطره ای که به ذهن او خطور کند می فهمد که این ربانی و ملکی است یا شیطانی و نفسانی: «اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا».شیطان در اوائل امر، برای فریفتن و به دام انداختن، با زبان ایمان و در سایه دین به سراغ انسان می آید، نه اینکه از آغاز او را به گناه فرمان دهد. او ابتدا «نفس مسوله» را، که خوب و بد را خوب می نمایاند، استخدام می کند. پس از آنکه نفس مسوله به خدمت او در آمد، اندک اندک «نفس اماره» را برای فرمان دادن به کار می گمارد، از این رو آنگاه که انسان تبه کار به گناه عادت کرد با علم و یقین به و معصیت بودن کاری، آن را به آسانی انجام می دهد: «و اما من بخل و استغنی و کذب بالحسنی فسنیسره للعسری» اثر دیگر ذکر این است که خدای سبحان به یاد انسان متذکر است، از این روگناه را از او باز می دارد و او را از خطر معصیت می رهاند، چنان که در باره حضرت یوسف (علیه السّلام) واقع شد: « ولقد همت به وهم بها لولا ان رای برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء انه من عبادنا المخلصین» مشاهده حضور حق و شهود قلبی: «رای برهان ربه» از کامل ترین مصادیق یاد و ذکر حق است. پاداش و اثر چنین یادی این است که سوء و فحشا از انسان باز داشته شده و گناه به سراغ او نمی آید: «لنصرف عنه السوء و الفحشا». لازم است عنایت شود که نماز، نمازگزار را از گناه نهی کرده و از ارتکاب معصیت باز می دارد؛ ولی لطف ممتاز خداوند که بر اثر شهود الهی نصیب شاهد و اصل می شود این است که زشتی و گناه را از نزدیک شدن به انسان سالک صالح و شاهد باز می دارد و بین این دو کار فرق وافر است.یاد حق همان گونه که خطر معصیت را از انسان دور می سازد، او را از خطرهای دیگر نیز می رهاند، چنان که راز نجات حضرت یونس (علیه السّلام) از خطر ماندن در شکم ماهی تا قیامت این بود که وی اهل تسبیح و جزو مسبحان بود: «فلو لا انه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون».
تاثیر یاد حق
...

پیشنهاد کاربران

بپرس