[ویکی فقه] دعوت گواهان بر وصیت به تقوا (قرآن). خداوند در قرآن کریم شاهدان بر وصیت را به رعایت تقوا در مقام سوگند خوردن دعوت کرده است.
رعایت تقوای الهی بر شاهدان وصیت، در مقام سوگند خوردن لازم است:«یـایها الذین ءامنوا شهـدة بینکم اذا حضر احدکم الموت حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم او ءاخران من غیرکم... فیقسمان بالله... • ذلک ادنی ان یاتوا بالشهـدة علی وجهها او یخافوا ان ترد ایمـن بعد ایمـنهم واتقوا الله واسمعوا...؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد؛ یا اگر مسافرت کردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، (و در آن جا مسلمانی نیافتید،) دو نفر از غیر خودتان را به گواهی بطلبید، ... آنها را بعد از نماز نگاه می دارید تا سوگند یاد کنند ... •... • این کار، نزدیکتر است به اینکه گواهی به حق دهند، (و از خدا بترسند،) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهایی جای سوگندهای آنها را بگیرد. از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و گوش فرا دهید!...»
شرایط گواهان بر وصیت
از مهمترین مسائلی که اسلام روی آن تکیه می کند، مساله حفظ حقوق و اموال مردم و به طور کلی اجرای عدالت اجتماعی است، آیات فوق گوشه ای از دستورات مربوط به این قسمت است، نخست برای اینکه حقوق ورثه در اموال میت از میان نرود و حق بازماندگان و ایتام و صغار پایمال نشود، به افراد با ایمان دستور می دهد و می گوید: ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد باید به هنگام وصیت کردن دو نفر از افراد عادل را به گواهی بطلبید و اموال خود را به عنوان امانت برای تحویل دادن به ورثه به آنها بسپارید (یا ایها الذین آمنوا شهادة بینکم اذا حضر احدکم الموت حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم).منظور از عدل در اینجا همان عدالت به معنی پرهیز از گناه کبیره و مانند آن است، ولی این احتمال در معنی آیه نیز هست که مراد از عدالت، امانت در امور مالی، و عدم خیانت باشد، مگر اینکه با دلائل دیگر ثابت شود که شرائط بیشتری در چنین شاهدی لازم است. و منظور از منکم یعنی از شما مسلمانان، در مقابل افراد غیر مسلمان است که در جمله بعد به آنها اشاره شده است.البته باید توجه داشت که در اینجا بحث از شهادت معمولی و عادی نیست، بلکه شهادتی است توام با وصایت، یعنی این دو نفر هم وصیند و هم گواه و اما این احتمال که علاوه بر دو نفر شاهد انتخاب شخص سومی به عنوان وصی در اینجا لازم است برخلاف ظاهر آیه و مخالف شأن نزول است، زیرا در شان نزول خواندیم که ابن ابی ماریه تنها دو نفر همسفر داشت که آنها را به عنوان وصی و گواه بر میراث خود انتخاب کرد.سپس اضافه می کند: اگر در مسافرتی باشید و مصیبت مرگ برای شما فرا رسد (و از مسلمانان وصی و شاهدی پیدا نکنید) دو نفر از غیر مسلمان ها را برای این منظور انتخاب نمائید (او آخران من غیرکم ان انتم ضربتم فی الارض فاصابتکم مصیبة الموت).گرچه در آیه سخنی از این موضوع که انتخاب وصی و شاهد از غیر مسلمان ها مشروط به عدم دسترسی به مسلمانان است دیده نمی شود ولی روشن است که منظور در صورتی است که دسترسی به مسلمان نباشد و ذکر قید مسافرت نیز به همین جهت است، همچنین کلمه (او) گرچه معمولا برای تخییر است ولی در اینجا (مانند بسیاری از موارد دیگر) منظور ترتیب می باشد، یعنی نخست از مسلمانان و اگر ممکن نشد از غیر مسلمانان انتخاب کنید. ذکر این نکته نیز لازم است که منظور از غیر مسلمانان تنها اهل کتاب یعنی یهود و نصاری می باشد زیرا اسلام برای مشرکان و بت پرستان در هیچ مورد اهمیتی قائل نشده است.سپس دستور می دهد که به هنگام ادای شهادت باید آن دو نفر را بعد از نماز (در زمینه تردید و شک) وادار کنند که به نام خدا سوگند یاد کنند (تحبسونهما من بعد الصلاة فیقسمان بالله ان ارتبتم). و باید شهادت آنها به اینگونه بوده باشد که بگویند، ما حاضر نیستیم حق را به منافع مادی بفروشیم و به ناحق گواهی دهیم، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد (لا نشتری به ثمنا و لو کان ذا قربی). و ما هیچگاه شهادت الهی را کتمان نمی کنیم که در این صورت از گناهکاران خواهیم بود (و لا نکتم شهادة الله انا اذا لمن الآثمین).در آخرین آیه مورد بحث در حقیقت فلسفه احکامی را که در زمینه شهادت در آیات قبل گذشت بیان می کند که: اگر طبق دستور بالا عمل شود یعنی دو شاهد را بعد از نماز و در حضور جمع به گواهی بطلبند، و در صورت بروز خیانت آنها، افراد دیگری از ورثه جای آنها را بگیرند و حق را آشکار سازند، این برنامه سبب می شود که شهود در امر شهادت دقت به خرج دهند و آن را بر طبق واقع (به خاطر ترس از خدا یا به خاطر ترس از خلق خدا) انجام دهند، (ذلک ادنی ان یاتوا بالشهادة علی وجهها او یخافوا ان ترد ایمان بعد ایمانهم). در حقیقت این کار سبب می شود که حداکثر ترس از مسئولیت در برابر خدا و یا بندگان خدا در آنها بیدار گردد و از محور حق منحرف نشوند.و در آخر آیه برای تاکید روی تمام احکام گذشته دستور می دهد: پرهیزگاری پیشه کنید و گوش به فرمان خدا فرا دهید و بدانید خداوند جمعیت فاسقان را هدایت نخواهد کرد (و اتقوا الله و اسمعوا و الله لا یهدی القوم الفاسقین).
رعایت تقوای الهی بر شاهدان وصیت، در مقام سوگند خوردن لازم است:«یـایها الذین ءامنوا شهـدة بینکم اذا حضر احدکم الموت حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم او ءاخران من غیرکم... فیقسمان بالله... • ذلک ادنی ان یاتوا بالشهـدة علی وجهها او یخافوا ان ترد ایمـن بعد ایمـنهم واتقوا الله واسمعوا...؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد؛ یا اگر مسافرت کردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، (و در آن جا مسلمانی نیافتید،) دو نفر از غیر خودتان را به گواهی بطلبید، ... آنها را بعد از نماز نگاه می دارید تا سوگند یاد کنند ... •... • این کار، نزدیکتر است به اینکه گواهی به حق دهند، (و از خدا بترسند،) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهایی جای سوگندهای آنها را بگیرد. از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و گوش فرا دهید!...»
شرایط گواهان بر وصیت
از مهمترین مسائلی که اسلام روی آن تکیه می کند، مساله حفظ حقوق و اموال مردم و به طور کلی اجرای عدالت اجتماعی است، آیات فوق گوشه ای از دستورات مربوط به این قسمت است، نخست برای اینکه حقوق ورثه در اموال میت از میان نرود و حق بازماندگان و ایتام و صغار پایمال نشود، به افراد با ایمان دستور می دهد و می گوید: ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد باید به هنگام وصیت کردن دو نفر از افراد عادل را به گواهی بطلبید و اموال خود را به عنوان امانت برای تحویل دادن به ورثه به آنها بسپارید (یا ایها الذین آمنوا شهادة بینکم اذا حضر احدکم الموت حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم).منظور از عدل در اینجا همان عدالت به معنی پرهیز از گناه کبیره و مانند آن است، ولی این احتمال در معنی آیه نیز هست که مراد از عدالت، امانت در امور مالی، و عدم خیانت باشد، مگر اینکه با دلائل دیگر ثابت شود که شرائط بیشتری در چنین شاهدی لازم است. و منظور از منکم یعنی از شما مسلمانان، در مقابل افراد غیر مسلمان است که در جمله بعد به آنها اشاره شده است.البته باید توجه داشت که در اینجا بحث از شهادت معمولی و عادی نیست، بلکه شهادتی است توام با وصایت، یعنی این دو نفر هم وصیند و هم گواه و اما این احتمال که علاوه بر دو نفر شاهد انتخاب شخص سومی به عنوان وصی در اینجا لازم است برخلاف ظاهر آیه و مخالف شأن نزول است، زیرا در شان نزول خواندیم که ابن ابی ماریه تنها دو نفر همسفر داشت که آنها را به عنوان وصی و گواه بر میراث خود انتخاب کرد.سپس اضافه می کند: اگر در مسافرتی باشید و مصیبت مرگ برای شما فرا رسد (و از مسلمانان وصی و شاهدی پیدا نکنید) دو نفر از غیر مسلمان ها را برای این منظور انتخاب نمائید (او آخران من غیرکم ان انتم ضربتم فی الارض فاصابتکم مصیبة الموت).گرچه در آیه سخنی از این موضوع که انتخاب وصی و شاهد از غیر مسلمان ها مشروط به عدم دسترسی به مسلمانان است دیده نمی شود ولی روشن است که منظور در صورتی است که دسترسی به مسلمان نباشد و ذکر قید مسافرت نیز به همین جهت است، همچنین کلمه (او) گرچه معمولا برای تخییر است ولی در اینجا (مانند بسیاری از موارد دیگر) منظور ترتیب می باشد، یعنی نخست از مسلمانان و اگر ممکن نشد از غیر مسلمانان انتخاب کنید. ذکر این نکته نیز لازم است که منظور از غیر مسلمانان تنها اهل کتاب یعنی یهود و نصاری می باشد زیرا اسلام برای مشرکان و بت پرستان در هیچ مورد اهمیتی قائل نشده است.سپس دستور می دهد که به هنگام ادای شهادت باید آن دو نفر را بعد از نماز (در زمینه تردید و شک) وادار کنند که به نام خدا سوگند یاد کنند (تحبسونهما من بعد الصلاة فیقسمان بالله ان ارتبتم). و باید شهادت آنها به اینگونه بوده باشد که بگویند، ما حاضر نیستیم حق را به منافع مادی بفروشیم و به ناحق گواهی دهیم، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد (لا نشتری به ثمنا و لو کان ذا قربی). و ما هیچگاه شهادت الهی را کتمان نمی کنیم که در این صورت از گناهکاران خواهیم بود (و لا نکتم شهادة الله انا اذا لمن الآثمین).در آخرین آیه مورد بحث در حقیقت فلسفه احکامی را که در زمینه شهادت در آیات قبل گذشت بیان می کند که: اگر طبق دستور بالا عمل شود یعنی دو شاهد را بعد از نماز و در حضور جمع به گواهی بطلبند، و در صورت بروز خیانت آنها، افراد دیگری از ورثه جای آنها را بگیرند و حق را آشکار سازند، این برنامه سبب می شود که شهود در امر شهادت دقت به خرج دهند و آن را بر طبق واقع (به خاطر ترس از خدا یا به خاطر ترس از خلق خدا) انجام دهند، (ذلک ادنی ان یاتوا بالشهادة علی وجهها او یخافوا ان ترد ایمان بعد ایمانهم). در حقیقت این کار سبب می شود که حداکثر ترس از مسئولیت در برابر خدا و یا بندگان خدا در آنها بیدار گردد و از محور حق منحرف نشوند.و در آخر آیه برای تاکید روی تمام احکام گذشته دستور می دهد: پرهیزگاری پیشه کنید و گوش به فرمان خدا فرا دهید و بدانید خداوند جمعیت فاسقان را هدایت نخواهد کرد (و اتقوا الله و اسمعوا و الله لا یهدی القوم الفاسقین).
wikifeqh: دعوت_گواهان_بر_وصیت_به_تقوا_(قرآن)