دعای روز دوازدهم ماه رمضان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دعای روز دوازدهم ماه رمضان، متضمن معارفی همچون داشتن عفاف و قناعت و انجام دادن عدل و انصاف و آسودگی از ترس است.
اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والانْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما اخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین.خدایا زینت ده مرا در آن با پوشش و پاک دامنی و بپوشانم در آن جامه قناعت و خودداری و وادارم نما در آن بر عدل و انصاف و آسوده ام دار در آن از هر چیز که می ترسم به نگاه داری خودت ، ای نگه دار ترسناکان.
شرح فرازهای دعا
«اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ»خدایا روزی کن من را در ماه رمضان و به دو چیز زینت بده:ستر و عفاف. ستر یعنی اینکه گناهان مردم را مخفی کنم. به ما چه ارتباطی دارد که فلانی عیب دارد؟ خوش به حال بنده ای که به عیب خودش می پردازد و به عیب دیگران کاری ندارد. اگر رفیقت هم عیب دارد به کسی نگو. غیبت حرام است و عمل چهل روز را از بین می برد و اعمال خوب غیبت کننده را در نامه اعمال شخص غیبت شونده می نویسند. چه خوب است که خوبی های مردم را بیان کنیم.آن ها که به عیب دیگران کاری ندارند، بهترین زینت را دارند. حدیث داریم خوش به حال کسی که به عیب خود پرداخته به عیب دیگران کاری ندارد.در ادامه دعا عفاف آمده است. عفاف یعنی اینکه گناه نکنیم و عفت نفس داشته باشیم که گناه نکردن است. پس بیان نکردن گناه دیگران و داشتن عفاف اولین دعایی است که در این روز از خدا می خواهیم.وقتی به خواهش های بی مورد دل جواب «نه» ندادی و به دام خواسته های حرص افتادی، اسیر گنداب «دنیا» می شوی باتلاقی که هرچه بیشتر در آن دست و پا می زنی و تلاش می کنی، بیشتر در آن گرفتار می شوی. نتیجه آن مشخص است! نفس، چاه ویلی است که هیچ گاه پر نمی شود. درد «تکاثر» و «افزون طلبی»، زخم ناسور بشریت بوده و هست و تنها مرهم آن «قناعت» است.
لباس قناعت
«واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ»خدایا من را به دو چیز مستور کن؛ یکی لباس قناعت و دیگری کفاف.کفاف یعنی اینکه زندگی را بگذرانیم. اگر مال و ثروت زیاد داشته باشیم گرفتار می شویم و اگر دستمان پیش کسی دراز باشد ذلیل می شویم پس از خدا بخواهیم که به اندازه کفاف زندگی به ما بدهد. قناعت هم به انسان عزت می دهد و کسی که قناعت دارد خدا او را عزیز می کند.بزرگ ترین گنج، قناعت است و قناعت سرمایه ای بی پایان. قناعت، یعنی نخواستن، کم خواستن، راضی بودن به داشته و کندن دندان طمع.وقتی به خواهش های بی مورد دل جواب «نه» ندادی و به دام خواسته های حرص افتادی، اسیر گنداب «دنیا» می شوی باتلاقی که هرچه بیشتر در آن دست و پا می زنی و تلاش می کنی، بیشتر در آن گرفتار می شوی.نتیجه آن مشخص است! نفس، چاه ویلی است که هیچ گاه پر نمی شود. درد «تکاثر» و «افزون طلبی»، زخم ناسور بشریت بوده و هست و تنها مرهم آن «قناعت» است.
درخواست عدل و انصاف
...

پیشنهاد کاربران

بپرس