- درآمدبرآمد ؛ دخول و خروج و آمد و شد. ( آنندراج ).
- درآمد کار ؛ آمد کار، یعنی اقبال و مساعدت ایام ، و بعضی گویند آغاز کار. ( آنندراج ) :
وفور عیش پدید است از درآمد کار
از این بهار نمایان بود نکوئی سال.
کلیم ( از آنندراج ).
- درآمد کردن ؛ ابتدا کردن. افتتاح کردن. شروع کردن ( در سخن ). ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ( اصطلاح موسیقی ) مدخل آواز. مقدمه در سازها و آوازها. ابتدای ساز: درآمد بیات. درآمد ماهور. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). مقدمه یک قطعه موسیقی یا سرود یا آواز.( فرهنگ لغات عامیانه ). فرصت الدوله در کتاب بحور الالحان خود ( ص 31 ) در مورد درآمد گوید: اینکه می گویند درآمد مقصود شروع به زمینه همان دستگاه است ، مثل اینست که درآمد عَلم شده باشد برای لحنی که ابتدا در آن دستگاه شروع می شود، و باید دانست که در ابتدای هر دستگاهی که می گویند درآمد اول یا درآمد دوم یا درآمد سوم ، ممکن است که در آن دستگاه یکی از آن درآمدها خوانده شود دون دو درآمد دیگر، امکان هم دارد که دو یا سه درآمد همه خوانده شود. پیش درآمد. و رجوع به پیش درآمد شود. || عائدی. مدخول. دخل. کِرد. ارتفاع. عایدات. آنچه به کسی عاید شود. آنچه حاصل آید از ملک و مال یا کار مردم. غله. برداشت. بهره. حاصل. محصول. فائده. مقابل خرج. مقابل خورد. مقابل هزینه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). آمد زر، و آنرا مداخل نیز گویند. ( آنندراج ). آنچه در ماه یا سال یا روز عاید شخص می شود. ( فرهنگ لغات عامیانه ) : بیشتر بخوانید ...