دایره

/dAyere/

مترادف دایره: حلقه، گرد، مدور، انجمن، محدوده، اداره، بنیاد، سازمان، دف، چنبر، چنبره

برابر پارسی: گرد، پَرهون، چنبر، چنبره، داریه، دف، دوردار، گردی

معنی انگلیسی:
circle, tambourine, circum-, division, zodiac, section, tambourine[with or without metal discs]

لغت نامه دهخدا

دایره. [ ی ِ رَ ] ( ع ص ) دایرة. مؤنث دایر. دائرة. دورزننده. گردنده. || ( اِ ) دائرة. در اصطلاح هندسه شکلی باشد مسطح و مدور و خطی گرد وی درگرفته ، و در اندرون نقطه ای بمرکز، نقطه ای چنانکه خطهای مستقیم که از نقطه به محیط کشی همچند یکدیگر باشد و آن نقطه را مرکز دایره خوانند و آن خطرا محیط دایره نامند. مکان هندسی مجموعه نقاطی است که این نقاط از نقطه ثابتی بنام مرکز بیک فاصله است سطح مستوی که محاط بخط مستدیر باشد. و خط دور آن محیط دایره نامیده میشود. ( از فرهنگ نظام ). صورتی بودگردبرگرد او یک خط باشد. بیرونی در التفهیم گوید: دایره چیست ؟ شکلی است بر سطحی که گردبرگرد او خطی بودکه نام او محیط است و دور نیز خوانند و بمیان او نقطه ای است که او را مرکز گویند. و همه خطهای راست که از مرکز بیرون آیند و بمحیط رسند همچند یکدیگر باشندراست. ( التفهیم بیرونی ص 8 ). سطحی که خطی مدور گرد آنرا احاطه کرده باشد بطوریکه فاصله هر یک از نقاط محیط آن نسبت به نقطه مرکزی مساوی بود. ج ، دوایر.
- دایره افق ؛ دایره ای است که فلک را نصف کند در میان مرئی و غیرمرئی. دایره موهومی است که آسمان را به دو حصه مرئی و غیرمرئی تقسیم میکند و طلوع و غروب کواکب از این دایره است. ( فرهنگ نظام ). دایره ای است که آسمان فوق زمین را از آسمان زیر زمین جدا کند.
- دائرةالارتفاع ؛ چون قوس ارتفاع کواکب ازین دایره مأخوذ است بدین نام نامیده شده است و این دایره ازسمت الرأس و القدم میگذرد و در روز و شب دو بار بر دایره نصف النهار منطبق میشود.
- دایره اول السموات ؛ دایره ای است که مرور میکند به سمتین الرأس و القدم و بدو نقطه مشرق و مغرب و قطبین.
- دایره بروج ( منطقةالبروج ) ؛ دایره ای است از مشرق بمغرب که در میان دوازده برج واقعست و ضبط حرکات کواکب باین دایره است.
- دایره جداریه ؛ آلتی است نجومی برای اندازه گرفتن فاصله سمت الرأس. معدل النهار. رجوع به دائرة جداریه شود.
- دایره ٔدور ؛ کنایه است از فلک. چرخ. آسمان و سپهر.
- دایره دوران ؛ کنایه است از فلک. دایرة دور. چرخ. سپهر.
- دایره دیرپای ؛ کنایه است از فلک. دایره دوران. سپهر. چرخ :
کیست درین دایره دیرپای
کو لمن الملک زند جز خدای.
نظامی.
- دایره سمت ؛ دایره سمتیه. دایره ای عظیمه از فلک که بر دو قطب افق و دو قطب منطقه بگذرد. رجوع به دائره سمت شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

حلقه، پرهون، خط، گردچیزی رااحاطه کردن
۱ - ( اسم ) مونث دایر ( دائر ) دور زننده گردنده . ۲ - خطی گرد که دور چیزی را احاطه کرده باشد . ۳ - سطحی که خطی مدور گرد آنرا احاطه کرده باشد بطوری که فاصله هر یک از نقاط محیط آن نسبت به نقطه مرکزی مساوی بود

فرهنگ معین

(یِ رِ ) [ ع . دائرة ] ۱ - (اِفا. ) دورزننده ، گردنده . ۲ - (اِ. ) شکلی گرد که فاصلة هریک از نقاط محیط آن نسبت به نقطة مرکزی مساوی باشد. ج . دوایر. ۳ - یکی از سازهای ضربی . ۴ - شعبه ای از یک اداره . ۵ - مجازاً، حوزه میدان .

فرهنگ عمید

۱. (ریاضی ) شکل مسطح گردی که همۀ نقاط آن از مرکز به یک فاصله باشند.
۲. خط گرد که دور چیزی را احاطه کرده باشد، پرهون.
۳. چنبر، حلقه.
۴. (موسیقی ) از آلات موسیقی ضربی به صورت چنبری چوبی که در یک طرف آن پوست نازکی چسبانده شده، باتره، تبوراک، دف.
۵. محدوده.

گویش مازنی

/daayre/ دایره که سازی کوبه استداریه

واژه نامه بختیاریکا

چار قِر
قِر؛ گِردِلی؛ گُمبلو

دانشنامه عمومی

در هندسه، دایره یک منحنی مسطح و بسته و شامل نقاطی از صفحه است که فاصله شان از نقطهٔ ثابتی واقع در آن صفحه مقداری ثابت باشد. نقطهٔ ثابت، مرکز دایره و مقدار ثابت، اندازهٔ شعاع دایره نامیده می شود. همچنین دایره را می توان یک بیضی دانست که کانون های آن بر همدیگر منطبقند ( برون مرکزی آن صفر است ) ؛ ازین رو دایره یکی از مقاطع مخروطی است. مقطع مخروطی منحنی ای است که در محل تقاطع یک صفحه با یک مخروط پدیدار می شود، و هنگامی که صفحه با مقطع مخروط موازی باشد منحنی حاصل دایره خواهد بود. دایره را همچنین می توان به عنوان چندضلعی متساوی الاضلاعی تعریف کرد که تعداد اضلاع آن به بی نهایت میل می کند.
دایره مجموعهٔ نقاط صفحه را به سه گروه تقسیم ( اِفراز ) می کند: داخل دایره ( یا قرص ) ، روی دایره ( یا محیط ) ، و بیرون دایره. نسبت محیط دایره به قطر آن ( بیشترین فاصلهٔ بین دو نقطه روی محیط ) همیشه ثابت است و عددِ پی ( π ) نامیده می شود. محاسبهٔ عدد پی سابقه ای طولانی در تاریخ بشر دارد. ارشمیدس روشی با استفاده از چهارضلعی های محاطی و محیطی برای محاسبهٔ عدد پی ابداع کرد. آپولونیوس و غیاث الدین جمشید کاشانی هم عدد پی را با دقتی بالا محاسبه کردند. همچنین مساحت دایره برابر است با حاصلضربِ مربعِ شعاع دایره در عدد پی. دایره حداکثر مساحت ممکن برای مقدار معین محیط و حداقل محیط ممکن برای مقدار معین مساحت را دارد.
فلاسفهٔ یونان باستان ( به پیروی از فیثاغوری ها و افلاطون ) معمولاً مدل زمین مرکزی را با مدلی مبنی بر کروی بودن زمین در می آمیختند و بر این باور بودند که زمین کره ای است در مرکز جهان و افلاک در دایره هایی به دور زمین در گردشند. بطلمیوس با ابداع دایره هایی به عنوان فلک تدویر و فلک حامل نظامی ارائه داد که ساختار هستی را بر اساس دایره توجیه کند. کوپرنیک هم با ارائهٔ نظریهٔ خورشیدمرکزی اش ساختار جهان را متشکل از دایره هایی به گرد خورشید دانست. در نهایت کپلر اعلام کرد که مسیر گردش سیارات به شکل بیضی و نه دایره است و نیوتن شرایطی را مشخص کرد که تحت آن مسیر حرکت دایره ای به یکی دیگر از مقاطع مخروطی بدل می شود.
دایره کامل ترین شکل هندسی دانسته می شود و در فناوری، هنر، دین، و فرهنگ اهمیتی عمده داشته است. پرگار ( که ابزاری برای کشیدن دایره بر اساس تعریف آن با مرکز و شعاع است ) و خط کش، تنها ابزار مجاز در هندسه اقلیدسی اند، تا جایی که هندسهٔ اقلیدسی گاه «هندسهٔ خط کش و پرگار» خوانده شده است. تربیع دایره، تثلیث زاویه، و تضعیف مکعب سه مسئلهٔ دشوار و مهمی بودند که در طول تاریخ هندسه دانان را درگیر خود کردند. در قرن نوزدهم پیر ونزل و فردیناند فون لیندمن ثابت کردند که این مسائل غیرممکنند.
عکس دایرهعکس دایرهعکس دایرهعکس دایرهعکس دایرهعکس دایره

دایره (فیلم ۱۹۲۵). دایره ( انگلیسی: The Circle ) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی فرانک بورزیگی است که در سال ۱۹۲۵ منتشر شد.
النور بردمن
• الک بی. فرانسیس
یوجینی بسرر
جوآن کراوفورد
کریتن هالی
• جورج فاست
عکس دایره (فیلم ۱۹۲۵)

دایره (فیلم ۲۰۱۴). «دایره» ( آلمانی: Der Kreis ) فیلمی در ژانر مستند است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
عکس دایره (فیلم ۲۰۱۴)

دایره (فیلم ۲۰۱۵). «دایره» ( انگلیسی: The Circle ( 2015 film ) ) یک فیلم است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
عکس دایره (فیلم ۲۰۱۵)

دایره (فیلم ۲۰۱۷). دایره ( به انگلیسی: The Circle ) یک فیلم علمی–تخیلی درام آمریکایی به نویسندگی و کارگردانی جیمز پانسولت است که بر اساس رمانی به همین نام، از دیو اگرز ساخته شده است. از بازیگران آن می توان به تام هنکس، اما واتسون، جان بویگا، کارن گیلان، پتن اسوالت و بیل پاکستون اشاره کرد. نخستین نمایش فیلم دایره در تاریخ ۲۶ آوریل ۲۰۱۷ در جشنواره فیلم ترایبکا بود و سپس در ۲۸ آوریل ۲۰۱۷ توسط اروپاکورپ و اس تی ایکس اینترتینمنت اکران شد.
شباهت هایی بین شرکت Circle در این فیلم و شرکت معروف Google وجود دارد: اسم هر دو شرکت شش حرفی است، اسم هر دو با حروف le پایان می پذیرد، شکل C و G که به عنوان لوگو هر دو شرکت ( یکی در فیلم و دیگری در واقعیت ) استفاده می شود شباهت زیادی دارند، هر دو شرکت تعداد فراوانی دوربین در نقاط مختلف جهان دارند که پیوسته در حال جمع آوری اطلاعات از مردم بدون اطلاع آنها هستند، و . . .
این شباهت ها باعث شده بعضی معتقد شوند فیلم دایره در نقد عملکرد مهیب شرکت گوگل برای جمع آوری و کنترل همه داده های جهان ساخته شده است. [ ۱]
یک کارمند جوان تکنولوژی ( اما واتسون ) شغلی در یک شرکت قدرتمند اینترنتی دریافت می کند و به سرعت در این شرکت به مدارج بالا دست پیدا می کند و به زودی خودش را در یک وضعیت خطرناک در مسئله حریم خصوصی، آزادی و نظارت می بیند. او متوجه می شود که تصمیمات و اعمال او در این منصب چه تأثیری بر آینده بشریت خواهد داشت.
عکس دایره (فیلم ۲۰۱۷)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

دایره (circle)
شکلی کاملاً گرد، نشان دهندۀ مسیر نقطه ای که در صفحه به فاصلۀ ثابتی از نقطه ای ثابت حرکت کند. نقطۀ ثابت را مرکز دایره و فاصلۀ ثابت را شعاع دایره می نامند. محیط دایره مرز ناحیۀ دایره ای یا همان مسیر است. گاهی به طول محیط هم محیط می گویند. هر بخشی از محیط کمانی از دایره است. هر پاره خطی که دونقطه از محیط دایره را به هم وصل کند، وتَری از دایره است. وترهایی که از مرکز دایره بگذرند، قطر نامیده می شوند و طولشان دوبرابر طول شعاع است. خط مماس بر دایره خطی است که فقط در یک نقطه با محیط دایره تلاقی کند. هر ناحیۀ درون دایره را که محدود به دو شعاع باشد، قطاع می نامند. هر ناحیه ای محدود به یک وتر و محیط دایره باشد، قطعه نام دارد. نسبت طول محیط به طول قطر دایره، عددی گنگ با نام پی (π) است که مقدار آن تقریباً برابر۳.۱۴۱۶ است. محیط دایره ای به شعاع r و قطرd = ۲r برابر با πd یا ۲πrو مساحت آن برابر باπr۲ است. مساحت دایره را می توان با تقسیم آن به قطاع های فوق العاده نازک و کنارهم گذاشتن آن ها به قسمی نشان داد که تقریباً یک مستطیل بسازند. برای اثبات این که مساحت دایرهπr۲ است، استفاده از حساب انتگرال الزامی است.

دایره (موسیقی). از سازهای کوبه ای دارای پوست (ممبرانوفون های) یک طرفه و رایج در همۀ تمدن های کهن. امروز، در بسیاری از کشورهای جهان با شکل های گوناگون، در اندازه های مختلف و با ساختار مشابه متداول است؛ تفاوت ساختاری دایره ها غالباً در چگونگی و نوع زنگ ها، حلقه ها، طشتک ها و زنگوله هایی است که به جدارۀ داخلی بدنۀ آن متصل است. برخی نام های دیگر این ساز در نواحی گوناگون ایران عبارت اند از دایره، داریه، دَب، دَپ، دزیره، دَیرَه، دَوْرَه، دِیرِه، دایره زنگی، دس دائره، قاوال، اَربَونه، سَمّا، دف، دیاره، دُیَه. ساختار دایره متشکل است از قابی دایره ای شکل و چوبی که بر یک طرف آن پوست کشیده شده است. در جدارۀ داخلی قاب، اشیایی ازجمله حلقه و زنجیر فلزی، زنگ، زنگوله و طشتک های فلزی آویخته می شود تا در حین نواختن دایره به صدا درآیند و اصواتی، افزون بر صدای نواختن بر پوست دایره، ایجاد شود. دایره را معمولاً با دست چپ می گیرند و با هر دو دست می نوازند؛ اما، در برخی از نواحی ایران دایره را به شکل وارونه روی دو پا می گیرند و در حالت نشسته می نوازند. این ساز در همراهی با آواز و سازهای رایج هر منطقه، و غالباً در مجالس عروسی و شادمانی نواخته می شود. در بیشتر نواحی ایران، این ساز را زنان می نوازند، اما در برخی از نواحی مردان نیز دایره می نوازند.

جدول کلمات

باتره

مترادف ها

section (اسم)
برش، قسمت، گروه، دسته، قطعه، بخش، دایره، مقطع، برشگاه

field (اسم)
زمین، صحرا، میدان، پهنه، عرصه، رشته، دایره، مرغزار، دشت، مزرعه، کشتزار

rhomb (اسم)
معین، چرخ، دایره، لوزی

circle (اسم)
محفل، دور، حوزه، طوق، چنبره، قلمرو، دایره، مدار، محیط دایره، چنبر

sphere (اسم)
محیط، حوزه، گوی، قلمرو، رشته، دایره، کره، فلک، گردون، جسم کروی، حدود فعالیت، دایره معلومات

domain (اسم)
زمین، حوزه، دامنه، قلمرو، دایره، ملک، املاک خالصه

roundel (اسم)
هلال، دایره، صفحه کوچک و کروی شکل

department (اسم)
حوزه، شعبه، قسمت، بخش، دایره، اداره گروه اموزشی

tambourine (اسم)
طبل بزرگ، دایره، طبل، دایره زنگی

bureau (اسم)
دفتر، اداره، دایره، دیوان، دفترخانه، گنجه جالباسی، میز کشودار یا خانه دار

disk (اسم)
دایره، قرص، دیسک، صفحه، گرده

disc (اسم)
پولک، دایره، قرص، دیسک، صفحه، گرده

compass (اسم)
حوزه، دایره، قطب نما، پرگار، حیطه، گرد

rondel (اسم)
دایره، جسم مدور

فارسی به عربی

دائرة , دف , مجال , مکتب

پیشنهاد کاربران

چَرخَن:دایره.
اون مردکی که زبان پارسی مسخره می کنه .
در خداینامه و آیین نامه و گاهنامه های زمان ساسانی این واژگان موجود.
لابد تورچی ام جمع مکسر سغدی و چینی مغولیه؟
خوشت میاد اینطوری درباره زبانت گپ بزنم مردک؟
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_circulate به معنای چرخیدنِ ( چرخاندن ) پیوسته در یک سیستمِ بسته؛ به گردش درآمدن ( درآوردن ) ؛ پخش شدن ( کردن ) ؛ و جُزین
ا↙️
#پرهودن ( parhudan ) 👈 پَر ( پیشوند، به معنای پیرامون ) هو ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - yāh به معنای کمربند بستن ) - - دن ( نشانه ی مصدر )
...
[مشاهده متن کامل]

🔺 نکته:
۱ - واژه ی "پَرهون" به معنای دایره نیز با این فعل هم ریشه است.
( پایینِ صفحه را ببینید. )

۲ - ستاکِ حالِ پَرهودَن می شود: پَرهای .
همسنجش کنید:
آزمون —� آزمودن —� آزمای
پرهون —� پرهودن —� پرهای
▪️مثال:
۱ - خون پیوسته و بی وقفه در سراسرِ بدن می پَرهاید ( گردش می کند. )
۲ - آن نامه را در نشستِ خصوصی پَرهودند ( دست به دست کردند ) تا همه ی هموندان ( اعضا ) بخوانند.
🔺 توجه:
🔹 #circulated
🔹 #پرهوده ( پَرهوده )
▪️مثال:
برگه های پَرهوده ( پخش شده ) میانِ دانش آموزان در پایانِ کلاس توسطِ دبیرِ ریاضی جمع آوری شد.
🔸 #circle دایره ( بروید به دهخدا. )
🔸 #پرهون
🔹 #circulation
🔹 #پرهایش ( پَرهایِش )
▪️مثال:
۱ - پلیس از صدها اسکناسِ تقلبی در پَرهایشِ ( گردشِ ) پول خبر داد.
۲ - پَرهایشِ ( گردشِ ) خونِ بیمار به دلیلِ سخت شدنِ سرخرگ ها دچارِ مشکل شده، و درنتیجه ی خون رسانیِ کم به مغز، بیمار دچارِ فراموشی شده است.
۳ - شرکتِ سونی فیلم هایش را از پَرهایِش ( مدارِ نمایشِ فیلم ) بیرون کشید تا بتواند آن ها را با نامِ خود به نمایش بگذارد.
🔸 #circular چیز، نامه یا کاغذی که میانِ انبوهی از مردم پخش می شود. ( اسم )
🔸 #پرهانه ( کوتاه شده ی پَرهایانه )
▪️مثال:
آن ها یک پَرهانه ی ( نامه ی، کاغذِ ) تخفیف برای همه ی مشتریان فرستادند.
🔹 #circular دایره سان، به شکلِ دایره ( صفت )
🔹 #پرهانی
یا: #پرهونی
🔸 #circulative
or: #circulatory
🔸 #پرهایشی ( پَرهایِشی )
▪️مثال:
۱ - پژوهشِ اخیر خبر از انتقالِ پَرهایشیِ ( گردشیِ ، مدارپایه ی ) ویروسِ کرونا در انسان می دهد.
۲ - این گزارش می گوید که مغناتیس درمانی می تواند در سلامتِ سامانه ی پرهایشیِ ( گردشیِ ) خون موثر باشد.
🔹 #circulator انتشاردهنده، به گردش درآورنده
🔹 #پرهایش گر
▪️مثال:
۱ - دما توسط یک پَرهایش گرِ ( به گردش درآورنده ی ) آب در آبگرمکن تنظیم می شود.
۲ - از هفته ی گذشته تا کنون، پَرهایش گرانِ ( انتشاردهندگانِ ) دادخواست توانسته اند بیش از پنج هزار امضا از مردم جمع کنند.
🔸 #to_circularize به مدارِ بسته تبدیل کردن ( زیست شناسی ) ، منتشر کردن بطورِ وسیع
🔸 #پرهانیدن
▪️مثال:
سپس با آنزیمِ لیگاز دنای پلاسمیدی را می پَرهانند ( به مدارِ بسته تبدیل می کنند ) تا بتوانند آن را در تغییرِ شکل دادن به باکتری به کار برند.
🔹 #circularization تبدیل سازی به مدارِبسته
🔹 #پرهانش
🔸 #circularity دایره گون بودگی، مدارگونه بودگی
🔸 #پرهانگی ( پَرهانِگی )
▪️مثال:
۱ - من دیگر در این بحث های سیاسی وارد نمی شوم، زیرا پَرهانِگیِ ( دوری بودنِ ) این بحث ها آزارنده است.
۲ - شیبِ باغ و پَرهانگیِ ( دایره واربودنِ ) فضاهای آن زیباییِ بی همتایی به آن داده بود.
🔹 #to_recirculate دوباره به گردش درآوردن
🔹 #بازپرهودن
🔸 #recirculation
🔸 #بازپرهایش ( بازپَرهایِش )
🔹 هم ریشه های دیگرِ #پرهودن ، #پرهایش و #پرهان در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 کمربند ➖ - aiwy�nhana
فارسی میانه 👈 پیراهن ➖ pērāhan
پارتی 👈 حلقه شده ➖ amyāst
سکایی 👈 کمربند ➖ - yāna
خوارزمی 👈 کمربند ➖ by'nk
فارسی 👈 پرهون، پیراهن، همیان ( کمربند، بندِ تنبان، کیسه ای که به کمر می بندند. )
فارسی افغانستان 👈 پیراهن ➖ pēran
کردی 👈 پیراهن ➖ pirūn
وخی 👈 پیراهن ➖ parh�n
یارندی 👈 پیراهن ➖ pīrūn
لیتوانیایی 👈 کمربند ➖ j�osta
روسی 👈 کمربند ➖ p�yas
پ. ه. ا 👈 کمربند بستن ➖ įōs
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

section
سلیم
دایره: گرد، گردونه.
دایره گونه ای ساز .
واژه دایره
معادل ابجد 220
تعداد حروف 5
تلفظ dāy ( ' ) ere
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم ) [عربی: دائرَة، جمع: دوائر]
مختصات ( یِ رِ ) [ ع . دائرة ]
آواشناسی dAyere
الگوی تکیه WWS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره

اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

پَرهون
برهون
دورال
دوری یا همان سینی دایره در اصل یک واژه فارسی است که کمی عربی شده
درود ُ سپاس
درست است که ریشه واژه دایره ( دور ) پهلوی ست لیک این واژه عربی سازست و به جای آن می توانیم از واژه کهن پرهون بهره گیریم:
مرکز دایره = نافه پرهون
شعاع دایره = شید
قطر دایره = ترامون
...
[مشاهده متن کامل]

وتر = زِه
محیط دایره = پیرامون پرهون: ترامون* 3/14
مساحت دایره = پهنه یا گستره پرهون:شید*شید* 3/14
اگر بخواهیم می توانیم به آسانی 99 درصد واژگان تازی کنار بگذاریم.

درود گرامیان
دیدگاه اشکان گرامی پسندیده است.
نیز می توان واژه بسیار زیبای
پرهون
را با دایره جای گزین کرد. سپاس
حلقه، گرد، مدور، انجمن، محدوده، اداره، بنیاد، سازمان، دف، چنبر، چنبره
شایدمند است دایره از دور بر وزن فاعل و دور نیز از دورک پهلوی گرفته شده و دورک پهلوی هنریشه با تورن یا دورن اینگلیسی باشد
دور واژه آریایی است به مانای turn ، در ایتومولوژی واژه ها نویسه ت به ه دگرگون میشود، عرب این واژه رو گرفته و دایره را ساخته، که میشود به جای دایره گردانه، گردال، گردگون، گردیس، گردآور، گردا
گردانه
دایره ی دهر بند: دور ، زمانه
من که در این دایره ی دهر بند
چون گره نقطه شدم شهر بند
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۱۷.
برابر پارسی پهلوی: فراوند
درود بر شما کاربری که به نام اشکان دیدگاه گذاشتید! بله لغت دایره پارسی آریایی ست
دایره واژه ای آریایی است نه سامی :
Turn ( دور ) - دور dor، تور tor. واژه آریایی turn در ایران ( خوانسار - گلپایگان ) به صورت توریدن ( چرخیدن ) و توراندن ( چرخاندن ) به کار میرود. واژه دور نیز در همین مانا بکارمیرود که درآلمانی به صورت drehen - dwerah و در فرهنگ زبان پهلوی به صورتهای dvār ( در - درب - دوار - گردش - چرخش - دایره ) و dvārak ( دایره ای - دواری - دوره ای ) و dorak ( دور - پیرامون - گرداگرد ) آمده است. برای همین هم اکنون در بسیاری از گویشهای ایرانی به جای بشقاب واژه دوری را به کار میبرند. ازینرو واژه دور که در سرود ایران مرز پُر گهر به کار رفته مانند دیگر واژگان آن پارسی است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه نوساخت " گردال" از گرد ال به معنای گرد شده و دایره پیشنهاد می گردد.
چرخ - گردی
گردی - چنبر - چنبره - پرهون
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس