[ویکی فقه] در باب قصاص و دیات ، نکته های پژوهش ناشده فراوانی وجود دارد. مقاله حاضر در صدد بررسی پایه ریزی قاعده ای است به نام (ارزش خون انسان ) که به عقیده نگارنده از مجموع آنچه در باب قصاص و دیات آمده به خوبی برمی آید که خون مسلمان هیچ گاه ابطال نمی شود و ضمانت آن به عهده قاتل یا خویشاوندان او یا هم شهری های اوست و اگر هیچ کدام از آن ها نبودند یا آن که فقیر بودند، آن ضمانت به عهده امام ، حاکم و رهبر مسلمانان است و او باید دیه خون ریخته شده را بپردازد؛ زیرا خون ریخته شده بی ضمانت در اسلام وجود ندارد.
در خلال بحث به مواردی برخورد می کنیم که نه تنها ارزش خون مسلمان را بیان می کند، بلکه ارزش خون انسان بماهو انسان را یک اصل و قانون کلی برمی شمرد و در مواردی که قتل انسان جایز می شود، به خاطر امور عارضی است که حتماً باید با دلیل متقن ثابت شود. به هر حال، مهم اثبات قاعده و قانونی است که بتواند دست مایه ای برای فقیه باشد و آن را در جاهای مختلف به کار ببرد و لازم نباشد که در جزءجزء مسائل به دنبال دلیل بگردد. همان گونه که قانون (من اتلف مال الغیر فهو له ضامن) برای فقیه قانون عامی است که به راحتی در موارد اتلاف به آن تمسک می کند.بنابراین، آوردن دلیل های متعدد و بحث های رجالی و تدقیقات خواننده را نباید خسته کند، زیرا برای اثبات یک قاعده هرچند بیشتر کوشش شود، استحکام آن بیشتر و فواید مترتب بر آن بی دغدغه تر می شود.
مسائل بحث
فقها به پیروی از روایات، قتل را به انواع مختلفی تقسیم کرده اند، مانند: قتل عمد ، شبه عمد و قتل خطایی محض .در مورد جنایات وارد بر بدن نیز همین تقسیم را بیان کرده اند. و مرادشان از قتل عمد، این است که شخص بالغ و عاقلی از روی عمد به کشتن کسی اقدام کند و وسیله ای را که معمولاً کشنده است، به کار گیرد.حال، وسیله ای که معمولاً کشنده است، چیست؟ آیا منحصر به تفنگ و چاقو و امثال آن است، یا آن که تعمیم دارد و شامل سنگ ، مشت، لگد و امثال آن نیز می شود؟ آیا محلی که ضربه به آن جا وارد می شود، نیز دخالت دارد یا خیر؟ آیا مثلاً اگر ضربه را به چشم یا مغز کسی بزند، سنگ ریز و انگشت دست نیز آلت قتّاله حساب می شود و اگر آن را به کمر و پای او بزند، آلت قتّاله به حساب نمی آید؟ و آیا تعدد ضرب نیز در نظر گرفته می شود یا آنچه با یک مرتبه توان کشتن دارد، آلت قتّاله است؟ و آیا توان و ضعف مقتول، در این مسئله رعایت می شود یا خیر؟ بحث های دیگری است که در جای خودش باید مطرح و تنقیح شود و…سرانجام، این که وقتی عمد بودن قتلی ثابت شد، از نظر شرع مقدس، اولیای مقتول حق قصاص قاتل را دارند و این برای پاس داشت و احترام خون مقتول است که ارزش خون مسلمان را در نزد قانون می نماید.
ضرورت شناخت حکم قصاص و حدود
باز در مورد قصاص، بحث های گوناگونی مطرح می شود، از جمله چون از یک طرف در قرآن مجید، قصاص موجب حیات دانسته شده و از طرف دیگر، چون قصاص، حقّ اولیای مقتول است و نیز در قرآن به آنان اجازه داده شده که از حقّ خود بگذرند و به دیه یا غیر آن تن در دهند، آیا حاکم اسلامی و قوانین جاری می تواند، حقّ قصاص را محدود یا لغو کند یا خیر؟توضیح مطلب این که در زمان ما، افرادی پیدا شده اند که به هر دلیل، حکم قتل و اعدام را حکمی خشن می دانند و چون در ممالک غربی نیز همین طرز فکر گسترش یافته و جای باز کرده است. اینان می خواهند به گونه ای احکام قتل را از قانون های اسلامی حذف کنند یا آن را کم رنگ جلوه دهند تا جهان اسلام را خشن و طرفدار قتل و آدم کشی ننمایانند.در جواب این افراد می توان گفت که لازم نیست موارد قتل ، قصاص، و یا شلاق ، از قوانین جزایی اسلام حذف شود، بلکه کافی است که آن ها خوب شناخته شود و راه اثبات آن جرایم مطالعه شود تا معلوم گردد:اگرچه قانون اسلامی در برخی موارد خشونت گونه است، ولی اثبات آن جرایم تقریباً محال می نماید. برای مثال، این که چهار نفر شاهد عادل به طور اتفاقی و بدون تبانی دو نفر را در حال زنا ببینند، تقریباً امر محالی است، زیرا پست ترین انسان ها و حتی برخی حیوانات نیز این گونه امور را در خِفا انجام می دهند و اگر افرادی به صورت تبانی و عمدی رفتند تا از آن صحنه دیدار کنند، خود به خود فاسق می شوند و شهادتشان در دادگاه قبول نمی شود و اعتراف گرفتن از متهم یا ترغیب کردن او به اعتراف، نیز ممنوع است. بنابراین، اثبات جرایم خشن، بسیار دشوار می نماید. پس وضع قوانین شدید، بیشتر جنبه پیش گیری دارد، نه جنبه کاربردی و عملی.اما در مورد قصاص که اثبات آن آسان می نماید و مواردی که قتل عمدی صورت بگیرد، مسئله به چندگونه تصور و بحث می شود:۱. حکم قصاص به طور کلی لغو شود؛۲. حاکم اسلامی حکم قصاص را محدود کند؛۳. اولیای مقتول ترغیب به عفو شوند.
عواقب لغو حکم قصاص
...
در خلال بحث به مواردی برخورد می کنیم که نه تنها ارزش خون مسلمان را بیان می کند، بلکه ارزش خون انسان بماهو انسان را یک اصل و قانون کلی برمی شمرد و در مواردی که قتل انسان جایز می شود، به خاطر امور عارضی است که حتماً باید با دلیل متقن ثابت شود. به هر حال، مهم اثبات قاعده و قانونی است که بتواند دست مایه ای برای فقیه باشد و آن را در جاهای مختلف به کار ببرد و لازم نباشد که در جزءجزء مسائل به دنبال دلیل بگردد. همان گونه که قانون (من اتلف مال الغیر فهو له ضامن) برای فقیه قانون عامی است که به راحتی در موارد اتلاف به آن تمسک می کند.بنابراین، آوردن دلیل های متعدد و بحث های رجالی و تدقیقات خواننده را نباید خسته کند، زیرا برای اثبات یک قاعده هرچند بیشتر کوشش شود، استحکام آن بیشتر و فواید مترتب بر آن بی دغدغه تر می شود.
مسائل بحث
فقها به پیروی از روایات، قتل را به انواع مختلفی تقسیم کرده اند، مانند: قتل عمد ، شبه عمد و قتل خطایی محض .در مورد جنایات وارد بر بدن نیز همین تقسیم را بیان کرده اند. و مرادشان از قتل عمد، این است که شخص بالغ و عاقلی از روی عمد به کشتن کسی اقدام کند و وسیله ای را که معمولاً کشنده است، به کار گیرد.حال، وسیله ای که معمولاً کشنده است، چیست؟ آیا منحصر به تفنگ و چاقو و امثال آن است، یا آن که تعمیم دارد و شامل سنگ ، مشت، لگد و امثال آن نیز می شود؟ آیا محلی که ضربه به آن جا وارد می شود، نیز دخالت دارد یا خیر؟ آیا مثلاً اگر ضربه را به چشم یا مغز کسی بزند، سنگ ریز و انگشت دست نیز آلت قتّاله حساب می شود و اگر آن را به کمر و پای او بزند، آلت قتّاله به حساب نمی آید؟ و آیا تعدد ضرب نیز در نظر گرفته می شود یا آنچه با یک مرتبه توان کشتن دارد، آلت قتّاله است؟ و آیا توان و ضعف مقتول، در این مسئله رعایت می شود یا خیر؟ بحث های دیگری است که در جای خودش باید مطرح و تنقیح شود و…سرانجام، این که وقتی عمد بودن قتلی ثابت شد، از نظر شرع مقدس، اولیای مقتول حق قصاص قاتل را دارند و این برای پاس داشت و احترام خون مقتول است که ارزش خون مسلمان را در نزد قانون می نماید.
ضرورت شناخت حکم قصاص و حدود
باز در مورد قصاص، بحث های گوناگونی مطرح می شود، از جمله چون از یک طرف در قرآن مجید، قصاص موجب حیات دانسته شده و از طرف دیگر، چون قصاص، حقّ اولیای مقتول است و نیز در قرآن به آنان اجازه داده شده که از حقّ خود بگذرند و به دیه یا غیر آن تن در دهند، آیا حاکم اسلامی و قوانین جاری می تواند، حقّ قصاص را محدود یا لغو کند یا خیر؟توضیح مطلب این که در زمان ما، افرادی پیدا شده اند که به هر دلیل، حکم قتل و اعدام را حکمی خشن می دانند و چون در ممالک غربی نیز همین طرز فکر گسترش یافته و جای باز کرده است. اینان می خواهند به گونه ای احکام قتل را از قانون های اسلامی حذف کنند یا آن را کم رنگ جلوه دهند تا جهان اسلام را خشن و طرفدار قتل و آدم کشی ننمایانند.در جواب این افراد می توان گفت که لازم نیست موارد قتل ، قصاص، و یا شلاق ، از قوانین جزایی اسلام حذف شود، بلکه کافی است که آن ها خوب شناخته شود و راه اثبات آن جرایم مطالعه شود تا معلوم گردد:اگرچه قانون اسلامی در برخی موارد خشونت گونه است، ولی اثبات آن جرایم تقریباً محال می نماید. برای مثال، این که چهار نفر شاهد عادل به طور اتفاقی و بدون تبانی دو نفر را در حال زنا ببینند، تقریباً امر محالی است، زیرا پست ترین انسان ها و حتی برخی حیوانات نیز این گونه امور را در خِفا انجام می دهند و اگر افرادی به صورت تبانی و عمدی رفتند تا از آن صحنه دیدار کنند، خود به خود فاسق می شوند و شهادتشان در دادگاه قبول نمی شود و اعتراف گرفتن از متهم یا ترغیب کردن او به اعتراف، نیز ممنوع است. بنابراین، اثبات جرایم خشن، بسیار دشوار می نماید. پس وضع قوانین شدید، بیشتر جنبه پیش گیری دارد، نه جنبه کاربردی و عملی.اما در مورد قصاص که اثبات آن آسان می نماید و مواردی که قتل عمدی صورت بگیرد، مسئله به چندگونه تصور و بحث می شود:۱. حکم قصاص به طور کلی لغو شود؛۲. حاکم اسلامی حکم قصاص را محدود کند؛۳. اولیای مقتول ترغیب به عفو شوند.
عواقب لغو حکم قصاص
...
wikifeqh: خون_انسان