حسین لنکرانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در سال ۱۳۰۸ ق برابر با ۱۲۶۸ ش. در یکی از محله های قدیمی شهر تهران «سنگلج» و در یک خانواده اصیل روحانی، کودکی پا به عرصه وجود گذاشت که نامش را حسین نهادند. مادرش فاطمه، زنی عفیف ، مهربان و پاکدامن بود پدرش، آیة الله حاج شیخ علی لنکرانی از عالمان و مجتهدان طراز اول تهران به شمار می آمد.
در سال ۱۳۰۸ ق برابر با ۱۲۶۸ ش. در یکی از محله های قدیمی شهر تهران « سنگلج » و در یک خانواده اصیل روحانی، کودکی پا به عرصه وجود گذاشت که نامش را حسین نهادند. مادرش فاطمه، زنی عفیف، مهربان و پاکدامن بود پدرش، آیة الله حاج شیخ علی لنکرانی از عالمان و مجتهدان طراز اول تهران به شمار می آمد. شیخ علی، فرزند شیخ حسین لنکرانی بود. او به همراه برادرش، صدیق العلماء، از لنکران به ارومیه نقل مکان کرد و فرزندش، شیخ علی، در این شهر متولد شد و پس از آن همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد شیخ علی لنکرانی تحصیلات عالی خود را در نجف اشرف گذرانید و از شاگردان برجسته فقیه سترگ، میرزا حبیب الله رشتی به شمار می آمد. شیخ علی لنکرانی پس از اتمام تحصیلات و نیل به درجه اجتهاد ، به ایران بازگشت و تا آخر عمر در شهر تهران به سر برد. منزل وی، پناهگاه مردم و محل مراجعه آنان بود. آنان برای حل مشکلات و مرافعات روزمره، عقد معاملات، تنظیم اسناد املاک و ازدواج و طلاق به وی مراجعه می کردند. شیخ علی، از یاران دیرین شهید شیخ فضل الله نوری بود.
پدر بزرگ
آیة الله حاج شیخ حسین لنکرانی اول، جد آیة الله شیخ حسین لنکرانی نیز از مجتهدان سرشناس تهران شمرده می شد. او تحصیلات حوزوی را در نجف گذراند و از شاگردان و معاصران شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر) بود. وی بعد از مهاجرت به تهران به فعالیت های علمی مشغول شد. او در تهران رابطه مستمر و صمیمی با آیة الله آقا سید محمدصادق طباطبایی داشت به طوری که پسر وی، سید محمد طباطبایی (از رهبران مشروطه) و سید جمال الدین اسدآبادی مدتی در تهران در درس وی شرکت می کردند و این دو از شاگردان شیخ حسین لنکرانی اول به حساب می آیند.
جد اعلی
جد بزرگ آیة الله لنکرانی، عالم مجاهد، حاج میرزا احمد مجتهد نام داشت. او در منطقه شیروان زندگی می کرد و در میان مردم آن سامان از احترام و منزلت ویژه ای برخوردار بود. در جنگ نابرابر ایران و روس تزاری، این مجتهد فرزانه، به مبارزه بی امان برضد تجاوزات ارتش تزاری روسیه به پاخاست و این کار، منجر به خروج اجباری وی از شیروان شد. به دنبال آن، علما و مردم شیعه منطقه قفقاز ، از وی دعوت به عمل آوردند و او به این منطقه هجرت کرد و در شهر لنکران ساکن شدولی هرگز از مبارزه با شرک و کفر خسته نشد و همچنان به وظیفه اسلامی و انقلابی خود عمل کرد. وی شهر لنکران را پایگاه مذهبی و مبارزاتی خویش قرار داد و رهبری سیاسی و مذهبی مردم منطقه را بر دوش گرفت. درپی قراردادهای ننگین «گلستان و ترکمانچای » که منجر به جدایی نزدیک به بیست شهر کوچک و بزرگ از پیکره سرزمین ایران شد، مرحوم حاج میرزا احمد مجتهد با بسیج مردم منطقه به مبارزات مسلحانه بر ضد روس ها ادامه داد، به طوری که امپراتور روسیه احساس خطر کرد و چون به خاطر نفوذ و موقعیت عمیق مردمی نمی توانست با وی درگیر شود یا او را زندانی کند، طی نامه ای از فتحعلی شاه قاجار خواست که این عالم مبارز را وادار به سکوت کند و از جنگ مسلحانه باز دارد. فتحعلی شاه خطاب به حاج میرزا احمد نوشت: این جنگ و جهاد تو، اگرچه حکم اسلام است، ولی برای ما ایجاد محذور کرده و با صلحی که انجام گرفته، در تضاد می باشد و خلاف مصلحت است. وقتی نامه شاه به دست او رسید، غم و غصه سراپای و جودش را فرا گرفت و او را در آستانه مرگ قرار داد.
← عمل به وصیت میرزا احمد
...

پیشنهاد کاربران

حسین لنکرانی در سال ۱۲۶۸ خورشیدی در محله سنگلج شهر تهران و در یک خانواده روحانی پا به عرصه وجود گذاشت. وی خواندن و نوشتن و بخشی از مقدمات علوم اسلامی را نزد پدر و بخشی دیگر را در محضر استادان حوزه علمیه تهران فراگرفت. سپس به نجف اشرف هجرت کرد. در نجف تحصیلات خود را تا رسیدن به اجتهاد ادامه داد. وی با زبان های انگلیسی، روس و عربی نیز آشنا بود. حسین لنکرانی نماینده دوره چهاردهم مجلس شورای ملی و فعال سیاسی دوره قاجاریه، پهلوی اول، پهلوی دوم و دوره پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود.
...
[مشاهده متن کامل]

وی مقدمات علوم اسلامی را نزد پدر و بخشی دیگر را در محضر استادان حوزه علمیه تهران فراگرفت و سپس برای ادامه تحصیل عازم نجف شد. او از شاگردان میرزا حبیب الله رشتی به شمار می آمد.
حسین لنکرانی با زبان های انگلیسی، روسی و عربی نیز آشنا بود.
او در محله سنگلج تهران زاده شد. پدرش علی لنکرانی از عالمان تهران به شمار می آمد. پدربزرگ وی نیز از مجتهدان زمان خود بود. او در سال ۱۳۰۳ اقدام به راه اندازی روزنامه ای تحت عنوان اتحاد اسلام کرد. وی از مخالفین احمدشاه ورضا شاه بود و در پی فعالیت های سیاسی و آشوب طلبانه به تبعید محکوم شد. مرحله اول، در زمان سلطنت احمدشاه و رییس الوزرا بودن رضاخان بود و رضاشاه هنوز به سلطنت دست نیافته بود. در این زمان، وی به جرم مخالفت با جمهوری خواهی و برگزاری تظاهرات به حمایت از سید حسن مدرس و محمد خالصی زاده و نیز انتشار مقالات تند در روزنامه اتحاد اسلام و تحریک مردم به قتل ماژور ایمبری کنسول آمریکا، در اواخر تیرماه ۱۳۰۳ ش. به همراه سید رضا فیروزآبادی و سید محمدتقی هراتی به مدت هفت ماه به منطقه کلات نادری مشهد تبعید شد. در میان راه، شایعه ی حکم اعدام لنکرانی به اطلاع او می رسد و او با ارسال تلگرامی آتشین به حکام وقت، ایشان را از عواقب شوم این کار برحذر می دارد که حکم اعدام وی شایعه ای بیش نبود.
در شهریور ۱۳۲۰ ش؛ پس از استعفای رضاشاه و خروجش از ایران، وی هم به تهران بازگشت. لنکرانی در انتخابات دوره چهاردهم از حوزه انتخابیه اردبیل به مجلس راه یافت. وی در نهضت ملی شدن نفت … در پشت صحنه به صورت مستمر و فعال تلاش میکرد. افراد مؤثر و شاخص در این ماجرا، مانند حسین مکی و ابوالحسن حائری زاده را به حضور می طلبید یا به سراغشان می رفت و با آن ها بحث و جدل میکرد. در این نهضت، ایادی حزب توده معتقد بودند که فقط نفت جنوب ملی شود و نفت شمال همچنان به وضع سابق آزاد باشد ولی لنکرانی با همه اینها به بحث نشست و ستیز آغازید. همچنین با مخالفین دیگر این نهضت، مانند قائم مقام الملک نیز غفلت نکرد و به منزلش رفت و با او صحبت کرد تا وی و همفکرانش را از مخالفت با این نهضت ملی بازدارد.

حسین لنکرانیحسین لنکرانیحسین لنکرانی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/حسین_لنکرانی

بپرس