حجه الاسلام

لغت نامه دهخدا

( حجةالاسلام ) حجةالاسلام. [ ح َج ْ ج َ تُل ْ اِ ] ( ع اِ مرکب ) اولین حج که بر مسلمان واجب است ، در مقابل حج بالنذر که وجوب آن بواسطه نذر است و مقابل حجه های مکرر که استحبابی انجام گیرد. ( اصطلاح فقهی ) و لایجب فی الشرع الا مرة واحدة و هی حجةالاسلام ( شرایع الاسلام اول کتاب الحج ). || ( اِخ ) آخرین حج پیغمبر. حجة الوداع. حجةالبلاغ. حجةالتمام. ( امتاع الاسماع ج 1 ص 510 ). حجةالکمال.

حجةالاسلام. [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ ] ( ع اِ مرکب ) برهان و دلیل اسلام :
اقضی القضاة حجةالاسلام زین دین
کآثار مجد او چو ابد باد مستدام.
خاقانی.
|| لقبی که امروز به برخی روحانیون عالی مقام و فقها دهند. رجوع بحجت شود.

حجةالاسلام. [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ ] ( اِخ ) آخوند ملامحمد پسر حسین تبریزی ممقانی. شاگرد رشید و تلمیذ بلافصل شیخ احمدبن زین الدین احسائی است. فقیه و محدث و حکیم بوده. در وعظ و خطابه ید طولی داشته. علی الظاهر او نخستین عالمی است که در تبریز در مکتب شیخ احمد احسائی بکرسی استادی نشسته و عقاید استاد خود را بمردم تعلیم داده است. پیرو زیاد داشته و جمع کثیر از هر طبقه بحلقه ارادتش آمده و تابع او بوده اند. پیروان او در جانب غربی مسجدی که امروز جامع میخوانند مسجد بسیار بزرگ که ملاصق بدیوار جامع است برای او بنا نهاده اند. من بارها به آن معبد رفته ام و بدقت آنجا را دیده ام. سطح این مسجد تقریباً یک متر از سطح زمین صحن جامع مرتفعتر است. طول آن علی الظاهر درست به اندازه طول مسجد جامع است که از جانب جنوب بسوی شمال کشیده شده و در حدود شصت و دو متر میباشد و عرض آن حدود بیست و شش متر و سی سانتی متر است. این مسجد روی چهل ستون که همه از سنگ کبود است بپاست. در محراب مسجد قطعاتی از سنگ رخام منقش نصب گردیده است. حجاری این سنگهاقدیم و بظن قوی از بقایای سنگهای یک بنای عظیم بوده که در اثر حوادث روزگار ویران شده و هنگام بنای این مسجد که بزعم نگارنده روی قسمتی از خرابه های بنای اولی نهاده شده از آن سنگها استفاده و در محراب معبد بکار برده اند. در جانب غربی این معبد مسجد کوچکی است که ده ستون از سنگ دارد و مردم در فصل زمستان و موسم سرما در آنجا تجمع مینمایند و آن از توابع مسجد بزرگ مذکور است. این معبد بزرگ که بنام این عالم بنا شده و مسجد حجةالاسلام خوانده میشود بجماعت شیخیه اختصاص دارد و غیر از این طایفه کمتر بعبادت می نشینند و نماز میخوانند. اکنون امام راتب این مسجد از احفاد ملامحمدبن محمد سلیم اسکوئی است که پدر بر پدر از مشایخ فرقه شیخیه هستند. عظمت و بزرگی معبد که بقول نادرمیرزا قاجار حجةالاسلام آنجا را با زر مخلصان از بنیان عمارت کرده کاشف از کثرت پیروان و تابعین این عالم و حاکی از نفوذ معنوی او در قلوب مریدان خود میباشد.در روزگار این عالم میان علماء شیخیه و دیگر علماء تبریز مخالفت ظاهر گشته و تصریحاً و تعریضاً متعرض همدیگر بوده اند و کم کم بمراتب مخالفت افزوده در سال 1264 هَ. ق. که سال اول سلطنت ناصرالدین شاه قاجار است منتهی به یک فتنه عظیم گردیده. لله باشی میگوید «بیم آن بود که شهری بر دو گونه شده یکدیگر را تاراج و قتل کنند» شاهزاده ملک قاسم میرزا پسر فتحعلی شاه قاجار آن اوقات فرمانفرما و حکمران آذربایجان بود تدبیرها کرد تا گرد فتنه را فرونشاند. میرزا محمدتقی سپهر در جلد سوم قاجاریه از کتاب ناسخ التواریخ و رضاقلی هدایت «لله باشی » در جلد دهم روضة الصفای ناصری ومحمدحسن خان اعتمادالسطنه در جلد دوم مرآت البلدان در مطاوی وقایع سال 1264 هَ. ق. و هم در کتاب المآثروالاَّثار در این قضیه بتفصیل و اجمال سخن گفته اند.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

شفتی سید محمد باقر بن تقی موسوی شفتی از بزرگان علمای امامیه ( ف. اصفهان ۱۲۶٠ ه. ق . ) وی فقیه اصولی ادیب نحوی رجالی و ریاضی و شاگرد بهبهانی و بحر العلوم سید مهدی و کاشف الغطائ شیخ جعفر و ملا مهدی نراقی و میرزای قمی و غیره بود . آثار عمده او عبارتند از : آداب الصلوه اللیل و فضلها الاجازات الاستقبال فی شرح مبحث القبله من التحفه اصحاب الاجماع اصحاب العده للکلینی تحفه الابرار در احکام شرعی ( فارسی ) تمییز مشترکات الرجال و رساله های بسیار در تحقیق حال رجال حدیث امامی .
لقبی است که به برخی روحاینون عالی مقام و فقها دهند : (( اقضی القضاه حجه الاسلام زین دین کاثارمجد او چو ابد باد مستدام . ) ) ( خاقانی )

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حجة الاسلام. حجّت الاسلام، لقب خاص برخی عالمان مسلمان و از القاب عام روحانیان شیعه در دوره اخیراست.
واژه عربی حجت به معنای دلیل آشکار، برهان و آنچه موجب مغلوب شدن طرف دعوا شود، به کار رفته است. مفهوم این واژه را در قرآن نیز همین دانسته اند.
مراد از آن در احادیث
در احادیث شیعه مراد از حجت یا مصداق مهم آن، پیامبران و امامان علیهم السلام معرفی شده اند. گاه ترکیب کلمه حجت با تعابیر دیگر برای تکریم عالمان، قضات و صاحب منصبان دینی، به عنوان لقب خاص یا عام، به کار می رود.
در میان اهل سنت
در میان اهل سنّت ، حجت الاسلام لقب ویژه محمد بن محمد غزالی (متوفی ۵۰۵) است البته شرح حال نگاران اهل سنّت، در پاره ای موارد این تعبیر را برای عالمان دیگری از جمله مسلم بن حجاج نیشابوری ( محدّث ، متوفی ۲۶۱)، ابن خشاب عبداللّه بن احمد (متوفی ۵۶۷)، اسماعیل بن موهوب ( ادیب ، متوفی ۵۷۵)، صدرالدین محمد بن عمر (فقیه شافعی ، متوفی ۶۱۷) و شمس الدین احمد بن خلیل خویی ( حکیم و طبیب ، متوفی ۶۳۷) به کار برده اند. همچنین لقب عام حجت الاسلام در برخی اسناد نمونه اداری و قضایی و حکومتی ــکه منهاجی أسیوطی، عالم شافعی مصری (متوفی ۸۸۰)، در کتابش از دوران خود گزارش داده است ــ دیده می شود.
در سده های پیشین
...

[ویکی شیعه] حجة الاسلام. حجّت الاسلام، لقب خاص برخی عالمان مسلمان و از القاب عام روحانیان شیعه در دوره اخیر است. رواج کاربرد لقب حجت الاسلام برای علمای شیعه از دوره فتحعلی شاه قاجار آغاز شد و گاه برای تکریم بیشتر، تعبیر حجت الاسلام و المسلمین ذکر می شد. امروزه حجت الاسلام به روحانیانی گفته می شود که بخشی از دروس عالی فقه و اصول را به پایان رسانده اند و برخلاف دوره مشروطه، برای روحانیان عالی مقام به کار نمی رود.
واژه عربی حجت به معنای دلیل آشکار، برهان و آنچه موجب مغلوب شدن طرف دعوا شود، به کار رفته است. مفهوم این واژه را در قرآن نیز همین دانسته اند. در احادیث شیعه مراد از حجت یا مصداق مهم آن، پیامبران و امامان(ع) معرفی شده اند. گاه ترکیب کلمه حجت با تعابیر دیگر (مانند حجت الدین، حجت الحق و حجت الاسلام) برای تکریم عالمان، قضات و صاحب منصبان دینی، به عنوان لقب خاص یا عام، به کار می رود.

[ویکی اهل البیت] حجة الاسلام. حجّت الاسلام، لقب خاص برخی عالمان مسلمان و از القاب عام روحانیان شیعه در دوره اخیر.
لقبی است که به برخی روحانیان عالی مقام و فقها می دهند. والمسلیمن عنوانی برای علمای دینی که از جهت علم و مقام پایین تر از آیت الله است.
واژه عربی حجت به معنای دلیل آشکار، برهان و آنچه موجب مغلوب شدن طرف دعوا شود، بکار رفته است. مفهوم این واژه را در قرآن (از جمله: سوره بقره: 150؛ سوره نساء: 165؛ سوره انعام: 149) نیز همین دانسته اند.
در احادیث شیعه مراد از حجت یا مصداق مهم آن، پیامبران و امامان علیهم السلام معرفی شده اند.گاه ترکیب کلمه حجت با تعابیر دیگر (مانند حجت الدین، حجت الحق و حجت الاسلام) برای تکریم عالمان، قضات و صاحب منصبان دینی به عنوان لقب خاص یا عام بکار می رود.
در میان اهل سنّت، حجت الاسلام لقب ویژه محمد بن محمد غزالی (متوفی 505) است. البته شرح حال نگاران اهل سنت در پاره ای موارد این تعبیر را برای عالمان دیگری بکار برده اند، از جمله مسلم بن حجاج نیشابوری (محدث، متوفی 261)، ابن خشاب عبداللّه بن احمد (متوفی 567)، اسماعیل بن موهوب، صدرالدین محمد بن عمر و شمس الدین احمد بن خلیل خویی . همچنین لقب عام حجت الاسلام در برخی اسناد نمونه اداری و قضایی و حکومتی ــ که منهاجی أسیوطی، عالم شافعی مصری (متوفی 880)، در کتابش از دوران خود گزارش داده است ــ دیده می شود.
در سده های پیشین به ندرت تعبیر حجت الاسلام برای برخی عالمان شیعه در تجلیل و احترام آنان بکار رفته است، از جمله در نوشته شیخ بهائی در حق شیخ صدوق (متوفی 381) در نامه یوسف بن حاتم شامی (عالم امامی، متوفی 676) به استادش سید رضی الدین ابن طاووس ، عمادالدین حسن بن علی طبری (عالم قرن هفتم) درباره ابن حمزه محمد بن علی طوسی (فقیه قرن ششم) و حسن بن ابی طالب مشهور به فاضل آبی (متوفی 695) درباره محقق حلی . با این همه، کاربرد لقب حجت الاسلام برای عالمان شیعه چه به عنوان لقب عام و چه به عنوان لقب خاص، تا سده های اخیر چندان رایج نبوده است.
به نظر می رسد رواج کاربرد لقب حجت الاسلام برای علمای شیعه از دوره فتحعلی شاه قاجار آغاز شده است. سید محمدباقر شفتی (متوفی 1260) از نخستین فقهایی است که به این لقب خوانده و مشهور شده است.
حتی در عصر صفویه که اعطای برخی القاب و عناوین حکومتی به علمای شیعه (مانند شیخ الاسلام، صدر و قاضی) نظیر القاب علمای اهل سنّت در حکومت عثمانی، رواج یافت، کاربرد لقب حجت الاسلام متداول نبود. از موارد نادری که از این دوران گزارش شده، استفاده از این عنوان در حکم شاه طهماسب اول در خطاب به علی بن عبدالعالی کرکی، فقیه مشهور امامی در 939 است.

[ویکی اهل البیت] حجّة الإسلام. این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام است
به حجی که به اصل شرع (فرمان مستقیم و ابتدایی شارع مقدس) تنها یک بار در طول عمر بر مستطیع (استطاعت) واجب می شود، حجة الاسلام گویند. در مقابل حجی که با نذر و مانند آن بر مکلف واجب می گردد که سبب وجوب آن مکلف است که با ایجاد سبب (نذر) مسبب (حج) را بر خود واجب می کند؛ هر چند سبب وجوب، شرعی است.
منشأ کاربرد عنوان یاد شده در کلمات فقها روایات است و علت نامیدن آن به «حجة الإسلام» بنابر آنچه در کلام برخی آمده، روایاتی است که می گوید: اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت.
جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جلد 3، ص 242.

[ویکی فقه] حَجةُ الاسلام به حج واجب شده به اصل شرع رامی گویند.
به حجی که به اصل شرع (فرمان مستقیم و ابتدایی شارع مقدس) تنها یک بار در طول عمر بر مستطیع واجب می شود حجة الاسلام گویند. در مقابل حجی که با نذر و مانند آن بر مکلف واجب می گردد که سبب وجوب آن مکلف است که با ایجاد سبب (نذر) مسبب (حج) را بر خود واجب می کند؛ هرچند سبب وجوب، شرعی است.
منشأ کاربرد عنوان حَجةُ الاسلام
منشأ کاربرد عنوان یاد شده در کلمات فقها روایات است و علت نامیدن آن به حجة الإسلام بنابر آنچه در کلام برخی، آمده، روایاتی است که می گوید:اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، زکات،حج، روزه و ولایت.

دانشنامه آزاد فارسی

حجة الاسلام. رجوع شود به:آیت الله

حُجَّةُ الاِسْلام (کتاب)
کتابی کلامی ـ فلسفی، به فارسی، تألیف ملاعلی نوری. این اثر در ردّ بخش سوم کتاب میزان الحق پفاندر، به روایت هنری مارتین است که در آن اعجاز قرآن انکار شده است. آخوند ملاعلی نوری و بسیاری از معاصرانش به ردّ آرای مارتین پرداختند. ردّیۀ نوری بیشتر ناظر به مباحث کلامی است تا دین پژوهی و بدین سبب او به اثر خود لقب «برهان الملّة» داده است. این اثر به تصحیح حامد ناجی اصفهانی به چاپ رسیده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس