[ویکی فقه] جوانی ابراهیم (قرآن). در فرهنگ قرآن حضرت ابراهیم علیه السلام فردی جوان و دارای قدرت جسمانی و جسارت، بود و در همان جوانی به مقام بت شکنی رسید.
ابراهیم علیه السلام، شخصیتی نامور، در دوران جوانی:•«قالوا سمعنا فتی یذکرهم یقال له ابرهیم:(گروهی) گفتند: شنیده ایم جوانی آنها را (به بدی) یاد می کند که به او ابراهیم گفته می شود (شاید او کرده باشد).». گروهی تهدیدهای ابراهیم را نسبت به بت ها در خاطر داشتند، و طرز رفتار اهانت آمیز او را با این معبودهای ساختگی می دانستند" گفتند: ما شنیدیم جوانکی سخن از بتها می گفت و از آنها به بدی یاد می کرد که نامش ابراهیم است" (قالُوا سَمِعْنا فَتًی یذْکُرُهُمْ یقالُ لَهُ إِبْراهِیمُ ).درست است که ابراهیم طبق بعضی از روایات در آن موقع کاملا جوان بود و احتمالا سنش از ۱۶ سال تجاوز نمی کرد، و درست است که تمام ویژگی های جوانمردان، شجاعت و شهامت و صراحت و قاطعیت در وجودش جمع بود، ولی مسلما منظور بت پرستان از این تعبیر چیزی جز تحقیر نبوده بگویند" ابراهیم" این کار را کرده، گفتند جوانی که به او ابراهیم می گفتند چنین می گفت ... یعنی فردی کاملا گمنام و از نظر آنان بی شخصیت.اصولا معمول این است هنگامی که جنایتی در نقطه ای رخ می دهد برای پیدا کردن شخصی که آن کار را انجام داده به دنبال ارتباط های خصومت آمیز می گردند، و مسلما در آن محیط کسی جز ابراهیم آشکارا با بت ها گلاویز نبود.
بت شکنی جوان
بت شکنی ابراهیم علیه السلام، در دوران جوانی:•«قالوا من فعل هـذا بـالهتنا انه لمن الظــلمین قالوا سمعنا فتی یذکرهم یقال له ابرهیم:گفتند: چه کسی این (توهین بزرگ) را به خدایان ما کرده؟ بی شک او از ستمکاران است.(گروهی) گفتند: شنیده ایم جوانی آنها را (به بدی) یاد می کند که به او ابراهیم گفته می شود (شاید او کرده باشد).». سرانجام جارچیان در اطراف شهر فریاد زدند که هر کس از ماجرای خصومت ابراهیم و بدگویی او نسبت به بت ها آگاه است حاضر شود، و به زودی هم آنها که از این موضوع آگاه بودند و هم سایر مردم اجتماع کردند تا ببینند سرانجام کار این متهم به کجا خواهد رسید.شور و ولوله عجیبی در مردم افتاده بود، چرا که از نظر آنها جنایتی بی سابقه توسط یک جوان ماجراجو در شهر رخ داده بود که بنیان دینی مردم محیط را به لرزه درآورده بود.سرانجام محکمه و دادگاه تشکیل شد و زعمای قوم در آنجا جمع بودند بعضی می گویند: خود نمرود نیز بر این ماجرا نظارت داشت.نخستین سؤالی که از ابراهیم کردند این بود" گفتند: تویی که این کار را با خدایان ما کرده ای؟ ای ابراهیم"! (قالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا یا إِبْراهِیمُ ).آنها حتی حاضر نبودند بگویند تو خدایان ما را شکسته ای، و قطعه قطعه کرده ای، بلکه تنها گفتند: تو این کار را با خدایان ما کردی؟ ابراهیم آن چنان جوابی گفت که آنها را سخت در محاصره قرار داد، محاصره ای که قدرت بر نجات از آن نداشتند" ابراهیم گفت: بلکه این کار را این بت بزرگ آنها کرده! از آنها سؤال کنید اگر سخن می گویند"! (قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا ینْطِقُونَ ).اصلا چرا شما به سراغ من آمدید؟ چرا خدای بزرگ تان را متهم نمی کنید؟آیا احتمال نمی دهید او از دست خدایان کوچک خشمگین شده و یا آنها را رقیب آینده خود فرض کرده و حساب همه را یک جا رسیده است؟! از آنجا که ظاهر این تعبیر به نظر مفسران با واقعیت تطبیق نمی داده، و از آنجا که ابراهیم پیامبر است و معصوم و هرگز دروغ نمی گوید، در تفسیر این جمله، مطالب مختلفی گفته اند آنچه از همه بهتر به نظر می رسد این است که:ابراهیم ع به طور قطع این عمل را به بت بزرگ نسبت داد، ولی تمام قرائن شهادت می داد که او قصد جدی از این سخن ندارد، بلکه می خواسته است عقائد مسلم بت پرستان را که خرافی و بی اساس بوده است به رخ آنها بکشد، به آنها بفهماند که این سنگ و چوب های بی جان آن قدر بی عرضه اند که حتی نمی توانند یک جمله سخن بگویند و از عبادت کنندگان شان یاری بطلبند، تا چه رسد که بخواهند به حل مشکلات آنها بپردازند! نظیر این تعبیر در سخنان روزمره ما فراوان است که برای ابطال گفتار طرف، مسلمات او را به صورت امر یا اخبار و یا استفهام در برابرش می گذاریم تا محکوم شود و این به هیچوجه دروغ نیست" دروغ آنست که قرینه ای همراه نداشته باشد".در روایتی که در کتاب کافی از امام صادق ع نقل شده می خوانیم:انما قال بل فعله کبیرهم ارادة الاصلاح، و دلالة علی انهم لا یفعلون، ثم قال و اللَّه ما فعلوه و ما کذب:" ابراهیم این سخن را به خاطر آن گفت که می خواست افکار آنها را اصلاح کند، و به آنها بگوید که چنین کاری از بت ها ساخته نیست، سپس امام اضافه فرمود: به خدا سوگند بتها دست به چنان کاری نزده بودند، ابراهیم نیز دروغ نگفت.جمعی از مفسران نیز احتمال داده اند که ابراهیم ع این مطلب را به صورت یک جمله شرطیه ادا کرد و گفت: بت ها اگر سخن بگویند دست به چنین کاری زده اند، و مسلما تعبیر خلاف واقع نبود، زیرا نه بت ها سخن می گفتند و نه چنین کاری از آنها سر زده بود، به مضمون همین تفسیر نیز حدیثی وارد شده است.اما تفسیر اول صحیح تر به نظر می رسد زیرا جمله شرطیه (إِنْ کانُوا ینْطِقُونَ ) قیدی است برای سؤال کردن (فاسئلوهم) نه برای جمله" بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ " .
ابراهیم علیه السلام، شخصیتی نامور، در دوران جوانی:•«قالوا سمعنا فتی یذکرهم یقال له ابرهیم:(گروهی) گفتند: شنیده ایم جوانی آنها را (به بدی) یاد می کند که به او ابراهیم گفته می شود (شاید او کرده باشد).». گروهی تهدیدهای ابراهیم را نسبت به بت ها در خاطر داشتند، و طرز رفتار اهانت آمیز او را با این معبودهای ساختگی می دانستند" گفتند: ما شنیدیم جوانکی سخن از بتها می گفت و از آنها به بدی یاد می کرد که نامش ابراهیم است" (قالُوا سَمِعْنا فَتًی یذْکُرُهُمْ یقالُ لَهُ إِبْراهِیمُ ).درست است که ابراهیم طبق بعضی از روایات در آن موقع کاملا جوان بود و احتمالا سنش از ۱۶ سال تجاوز نمی کرد، و درست است که تمام ویژگی های جوانمردان، شجاعت و شهامت و صراحت و قاطعیت در وجودش جمع بود، ولی مسلما منظور بت پرستان از این تعبیر چیزی جز تحقیر نبوده بگویند" ابراهیم" این کار را کرده، گفتند جوانی که به او ابراهیم می گفتند چنین می گفت ... یعنی فردی کاملا گمنام و از نظر آنان بی شخصیت.اصولا معمول این است هنگامی که جنایتی در نقطه ای رخ می دهد برای پیدا کردن شخصی که آن کار را انجام داده به دنبال ارتباط های خصومت آمیز می گردند، و مسلما در آن محیط کسی جز ابراهیم آشکارا با بت ها گلاویز نبود.
بت شکنی جوان
بت شکنی ابراهیم علیه السلام، در دوران جوانی:•«قالوا من فعل هـذا بـالهتنا انه لمن الظــلمین قالوا سمعنا فتی یذکرهم یقال له ابرهیم:گفتند: چه کسی این (توهین بزرگ) را به خدایان ما کرده؟ بی شک او از ستمکاران است.(گروهی) گفتند: شنیده ایم جوانی آنها را (به بدی) یاد می کند که به او ابراهیم گفته می شود (شاید او کرده باشد).». سرانجام جارچیان در اطراف شهر فریاد زدند که هر کس از ماجرای خصومت ابراهیم و بدگویی او نسبت به بت ها آگاه است حاضر شود، و به زودی هم آنها که از این موضوع آگاه بودند و هم سایر مردم اجتماع کردند تا ببینند سرانجام کار این متهم به کجا خواهد رسید.شور و ولوله عجیبی در مردم افتاده بود، چرا که از نظر آنها جنایتی بی سابقه توسط یک جوان ماجراجو در شهر رخ داده بود که بنیان دینی مردم محیط را به لرزه درآورده بود.سرانجام محکمه و دادگاه تشکیل شد و زعمای قوم در آنجا جمع بودند بعضی می گویند: خود نمرود نیز بر این ماجرا نظارت داشت.نخستین سؤالی که از ابراهیم کردند این بود" گفتند: تویی که این کار را با خدایان ما کرده ای؟ ای ابراهیم"! (قالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا یا إِبْراهِیمُ ).آنها حتی حاضر نبودند بگویند تو خدایان ما را شکسته ای، و قطعه قطعه کرده ای، بلکه تنها گفتند: تو این کار را با خدایان ما کردی؟ ابراهیم آن چنان جوابی گفت که آنها را سخت در محاصره قرار داد، محاصره ای که قدرت بر نجات از آن نداشتند" ابراهیم گفت: بلکه این کار را این بت بزرگ آنها کرده! از آنها سؤال کنید اگر سخن می گویند"! (قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا ینْطِقُونَ ).اصلا چرا شما به سراغ من آمدید؟ چرا خدای بزرگ تان را متهم نمی کنید؟آیا احتمال نمی دهید او از دست خدایان کوچک خشمگین شده و یا آنها را رقیب آینده خود فرض کرده و حساب همه را یک جا رسیده است؟! از آنجا که ظاهر این تعبیر به نظر مفسران با واقعیت تطبیق نمی داده، و از آنجا که ابراهیم پیامبر است و معصوم و هرگز دروغ نمی گوید، در تفسیر این جمله، مطالب مختلفی گفته اند آنچه از همه بهتر به نظر می رسد این است که:ابراهیم ع به طور قطع این عمل را به بت بزرگ نسبت داد، ولی تمام قرائن شهادت می داد که او قصد جدی از این سخن ندارد، بلکه می خواسته است عقائد مسلم بت پرستان را که خرافی و بی اساس بوده است به رخ آنها بکشد، به آنها بفهماند که این سنگ و چوب های بی جان آن قدر بی عرضه اند که حتی نمی توانند یک جمله سخن بگویند و از عبادت کنندگان شان یاری بطلبند، تا چه رسد که بخواهند به حل مشکلات آنها بپردازند! نظیر این تعبیر در سخنان روزمره ما فراوان است که برای ابطال گفتار طرف، مسلمات او را به صورت امر یا اخبار و یا استفهام در برابرش می گذاریم تا محکوم شود و این به هیچوجه دروغ نیست" دروغ آنست که قرینه ای همراه نداشته باشد".در روایتی که در کتاب کافی از امام صادق ع نقل شده می خوانیم:انما قال بل فعله کبیرهم ارادة الاصلاح، و دلالة علی انهم لا یفعلون، ثم قال و اللَّه ما فعلوه و ما کذب:" ابراهیم این سخن را به خاطر آن گفت که می خواست افکار آنها را اصلاح کند، و به آنها بگوید که چنین کاری از بت ها ساخته نیست، سپس امام اضافه فرمود: به خدا سوگند بتها دست به چنان کاری نزده بودند، ابراهیم نیز دروغ نگفت.جمعی از مفسران نیز احتمال داده اند که ابراهیم ع این مطلب را به صورت یک جمله شرطیه ادا کرد و گفت: بت ها اگر سخن بگویند دست به چنین کاری زده اند، و مسلما تعبیر خلاف واقع نبود، زیرا نه بت ها سخن می گفتند و نه چنین کاری از آنها سر زده بود، به مضمون همین تفسیر نیز حدیثی وارد شده است.اما تفسیر اول صحیح تر به نظر می رسد زیرا جمله شرطیه (إِنْ کانُوا ینْطِقُونَ ) قیدی است برای سؤال کردن (فاسئلوهم) نه برای جمله" بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ " .
wikifeqh: جوانی_ابراهیم_(قرآن)