[ویکی فقه] تعصب بت پرستان مکه (قرآن). صبر و مقاومت در همه جا ارزش نیست، بلکه گاهی یکدندگی و لجاجت است، همچون صبر و مقاومت در گمراهی و انحراف که موجب انحطاط انسان می گردد.
تعصب و لجاجت بت پرستان مکه، بر ادامه بت پرستی:•«ان کاد لیضلنا عن ءالهتنا لولا ان صبرنا علیها وسوف یعلمون حین یرون العذاب من اضل سبیلا:اگر ما بر پرستش خدایان مان استقامت نمی کردیم، بیم آن می رفت که ما را گمراه سازد! امّا هنگامی که عذاب الهی را ببینند، بزودی می فهمند چه کسی گمراه تر بوده است!».
تفسیر المیزان
کلمه" ان" مخففه از مثقله است، و کلمه" اضلال" در اینجا بویی از معنای صرف را هم دارد، (صرف این است که خدای تعالی توجه و قلب کسی را از درک چیزی منصرف سازد)، و به همین جهت کلمه مذکور با حرفی متعدی شده که کلمه صرف با آن متعدی می شود و آن عبارت است از حرف" عن".در این آیه جواب" لولا" حذف شده چون مطالب گذشته بر آن دلالت می کرد، و معنای جمله این است که: نزدیک است این شخص ما را از خدایان مان منصرف کند در حالی که مردی گمراه کننده است اگر ما بر آلهه خود، یعنی بر پرستش آنها، خویشتن داری نمی کردیم ما را از آنها بر می گردانید." وَ سَوْفَ یعْلَمُونَ حِینَ یرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا"- این جمله تهدیدی است از خدای تعالی به ایشان و تنبیهی است که متوجه شان می کند به اینکه از عذابی که رو به ایشان می آید در غفلت اند. و نیز نمی دانند که به زودی به ضلالت و گیجی خود یقین پیدا خواهند کرد.
تفسیر نمونه
قرآن در آیاتی از زبان مشرکان چنین نقل می کند: اگر ما استقامت و پایداری بر پرستش خدایان مان نکنیم بیم آن می رود که این مرد ما را گمراه سازد و ارتباط مان را با آنها قطع کند ولی قرآن از چند راه به آنها پاسخ می گوید:نخست با یک جمله کوبنده به این گروه که اهل منطق نبودند چنین پاسخ می دهد: هنگامی که عذاب الهی را دیدند به زودی می فهمند چه کسی گمراه بوده است"؟! (وَ سَوْفَ یعْلَمُونَ حِینَ یرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا). این عذاب ممکن است اشاره به عذاب قیامت باشد چنان که بعضی از مفسران مانند ] در مجمع البیان گفته اند، و یا عذاب دنیا همچون شکست دردناک روز بدر و امثال آن، چنان که قرطبی در تفسیر معروف خود گفته است. و نیز ممکن است اشاره به هر دو باشد. جالب اینکه این گروه گمراه در این سخنان خود به دو کار ضد و نقیض دست زدند، از یک سو پیامبر و دعوتش را به باد مسخره می گرفتند، اشاره به اینکه آن قدر ادعای او بی اساس است که ارزش برخورد جدی ندارد، و از سوی دیگر معتقد بودند که اگر دو دستی به آئین نیاکان خود نچسبند، امکان دارد سخنان پیامبر ص آنها را نیز از آن بازگرداند، و این نشان می دهد که سخنانش را فوق العاده جدی و مؤثر و حساب شده و دارای برنامه می دانستند این پریشان گویی از افراد سرگردان و لجوج بعید نیست.بعلاوه بسیار دیده شده است که منکران حق هنگامی که در برابر امواج خروشان منطق رهبران الهی قرار می گیرند گاهی استهزاء را به عنوان یک تاکتیک برای کوچک نشان دادن و محو آن، انتخاب می کنند در حالی که در باطن چنین عقیده ای ندارند، و گاه آن را جدی گرفته با تمام وجود با آن مبارزه می کنند.دومین پاسخی که قرآن از سخنان آنها می گوید در آیه بعد آمده است، روی سخن را به پیامبر کرده به عنوان دلداری و تسلی خاطر و هم به عنوان بیان دلیل اصلی عدم پذیرش دعوت پیامبر از سوی آنان می فرماید:" آیا دیدی کسی که معبود خود را هوای نفس خویش برگزیده"؟! (أَ رَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ). یعنی اگر آنها در برابر دعوت تو دست به استهزاء و انکار و انواع مخالفت ها زدند نه به خاطر آن بوده که منطق تو ضعیف و دلائل تو غیر قانع کننده و در آئین ات جای شک و تردید است بلکه به خاطر این است که آنها پیرو فرمان عقل و منطق نیستند، معبود آنها هوای نفس شان است، آیا انتظار داری چنین کسانی تو را پذیرا شوند، یا بتوانی در آنها نفوذ کنی؟!
تعصب و لجاجت بت پرستان مکه، بر ادامه بت پرستی:•«ان کاد لیضلنا عن ءالهتنا لولا ان صبرنا علیها وسوف یعلمون حین یرون العذاب من اضل سبیلا:اگر ما بر پرستش خدایان مان استقامت نمی کردیم، بیم آن می رفت که ما را گمراه سازد! امّا هنگامی که عذاب الهی را ببینند، بزودی می فهمند چه کسی گمراه تر بوده است!».
تفسیر المیزان
کلمه" ان" مخففه از مثقله است، و کلمه" اضلال" در اینجا بویی از معنای صرف را هم دارد، (صرف این است که خدای تعالی توجه و قلب کسی را از درک چیزی منصرف سازد)، و به همین جهت کلمه مذکور با حرفی متعدی شده که کلمه صرف با آن متعدی می شود و آن عبارت است از حرف" عن".در این آیه جواب" لولا" حذف شده چون مطالب گذشته بر آن دلالت می کرد، و معنای جمله این است که: نزدیک است این شخص ما را از خدایان مان منصرف کند در حالی که مردی گمراه کننده است اگر ما بر آلهه خود، یعنی بر پرستش آنها، خویشتن داری نمی کردیم ما را از آنها بر می گردانید." وَ سَوْفَ یعْلَمُونَ حِینَ یرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا"- این جمله تهدیدی است از خدای تعالی به ایشان و تنبیهی است که متوجه شان می کند به اینکه از عذابی که رو به ایشان می آید در غفلت اند. و نیز نمی دانند که به زودی به ضلالت و گیجی خود یقین پیدا خواهند کرد.
تفسیر نمونه
قرآن در آیاتی از زبان مشرکان چنین نقل می کند: اگر ما استقامت و پایداری بر پرستش خدایان مان نکنیم بیم آن می رود که این مرد ما را گمراه سازد و ارتباط مان را با آنها قطع کند ولی قرآن از چند راه به آنها پاسخ می گوید:نخست با یک جمله کوبنده به این گروه که اهل منطق نبودند چنین پاسخ می دهد: هنگامی که عذاب الهی را دیدند به زودی می فهمند چه کسی گمراه بوده است"؟! (وَ سَوْفَ یعْلَمُونَ حِینَ یرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا). این عذاب ممکن است اشاره به عذاب قیامت باشد چنان که بعضی از مفسران مانند ] در مجمع البیان گفته اند، و یا عذاب دنیا همچون شکست دردناک روز بدر و امثال آن، چنان که قرطبی در تفسیر معروف خود گفته است. و نیز ممکن است اشاره به هر دو باشد. جالب اینکه این گروه گمراه در این سخنان خود به دو کار ضد و نقیض دست زدند، از یک سو پیامبر و دعوتش را به باد مسخره می گرفتند، اشاره به اینکه آن قدر ادعای او بی اساس است که ارزش برخورد جدی ندارد، و از سوی دیگر معتقد بودند که اگر دو دستی به آئین نیاکان خود نچسبند، امکان دارد سخنان پیامبر ص آنها را نیز از آن بازگرداند، و این نشان می دهد که سخنانش را فوق العاده جدی و مؤثر و حساب شده و دارای برنامه می دانستند این پریشان گویی از افراد سرگردان و لجوج بعید نیست.بعلاوه بسیار دیده شده است که منکران حق هنگامی که در برابر امواج خروشان منطق رهبران الهی قرار می گیرند گاهی استهزاء را به عنوان یک تاکتیک برای کوچک نشان دادن و محو آن، انتخاب می کنند در حالی که در باطن چنین عقیده ای ندارند، و گاه آن را جدی گرفته با تمام وجود با آن مبارزه می کنند.دومین پاسخی که قرآن از سخنان آنها می گوید در آیه بعد آمده است، روی سخن را به پیامبر کرده به عنوان دلداری و تسلی خاطر و هم به عنوان بیان دلیل اصلی عدم پذیرش دعوت پیامبر از سوی آنان می فرماید:" آیا دیدی کسی که معبود خود را هوای نفس خویش برگزیده"؟! (أَ رَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ). یعنی اگر آنها در برابر دعوت تو دست به استهزاء و انکار و انواع مخالفت ها زدند نه به خاطر آن بوده که منطق تو ضعیف و دلائل تو غیر قانع کننده و در آئین ات جای شک و تردید است بلکه به خاطر این است که آنها پیرو فرمان عقل و منطق نیستند، معبود آنها هوای نفس شان است، آیا انتظار داری چنین کسانی تو را پذیرا شوند، یا بتوانی در آنها نفوذ کنی؟!
wikifeqh: تعصب_بت پرستان_مکه_(قرآن)