[ویکی فقه] تشبیه تسلیم شدگان (قرآن). در قیامت مقام تسلیم شدگان در برابر خداوند با کسانی که مجرم هستند و در برابر خداوند تسلیم نداشتند مساوی نیست.
تسلیم شدگان با مجرمان شبیه و همانند یکدیگر نیستند:افنجعل المسلمین کالمجرمین.آیا مؤمنان را همچون مجرمان قرار می دهیم؟!
دیدگاه مفسرین
از آنجا که جمعی از مشرکان و ثروتمندان خودخواه بودند که ادعا می کردند همان طور که در دنیا وضع ما عالی است در قیامت نیز بسیار خوب است، خداوند در آیه بعد شدیدا آنها را مؤاخذه قرار داده بلکه محاکمه می کند می فرماید: آیا ما مؤمنانی را که در برابر حق و عدالت تسلیم اند، همچون مشرکان و مجرمان قرار دهیم؟ (ا فنجعل المسلمین کالمجرمین). شما را چه می شود؟ چگونه داوری می کنید؟! (ما لکم کیف تحکمون) هیچ انسان عاقلی باور می کند سرنوشت عادل و ظالم، مطیع و مجرم، ایثارگر و انحصارطلب، یکسان باشد؟ آن هم در پیشگاه خداوندی که همه کارش روی حساب و برنامه حکیمانه است. افنجعل المسلمین کالمجرمین، در بدو نظر این احتمال به نظر می رسد که آیه شریفه می خواهد حجتی را بر مساله معاد اقامه کند، همانطور که آیه ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجار در این مقام است، که تفسیرش گذشت. و نیز این احتمال هم به نظر می رسد که می خواهد کلام تکذیب گران را رد کند، که به مؤمنین می گفتند: اگر مساله بعث و معادی در بین باشد، در آنجا نیز مانند دنیا ما متنعم خواهیم بود، و خدای تعالی این گفتارشان را در آیه زیر حکایت فرموده که: و ما اظن الساعة قائمة و لئن رجعت الی ربی ان لی عنده للحسنی. و ظاهر سیاق آیات بعدی که حکم تساوی تکذیب گران و متقین را رد می کند، احتمال دوم را تایید می نماید، در روایت هم آمده که مشرکین وقتی داستان بعث و معاد را شنیدند، گفتند اگر آنچه محمد و پیروانش می گویند صحیح باشد باز هم حال ما بهتر از حال آنان خواهد بود، همانطور که در دنیا بهتر است، و حداقل این است که برابر با حال آنان باشد.لیکن این اشکال متوجه احتمال دوم هست، که اگر بخواهد سخن و ادعای کفار را رد کند که می گفتند: در آخرت هم یا بهتر از آنان زندگی خواهیم داشت و یا مساوی آنان، جا داشت تطابق بین رد و مردود را رعایت کند، و در مقابل گفتار مردود آنان بفرماید: ا فنجعل المجرمین کالمسلمین، نه اینکه بفرماید: افنجعل المسلمین کالمجرمین. دقت در سیاق، این معنا را دست می دهد که هر چند آیه شریفه می خواهد تساوی را رد کند، ولیکن نه تنها از این جهت که مجرمین با آن همه جرم مساوی با مسلمانان نیستند، بلکه نکته های اضافی دیگری را هم به طور اشاره می فهماند، و آن این است که احترام مسلمین اجازه نمی دهد که مجرمین با ایشان برابر باشند، گویا فرموده: اینکه شما کفار می گویید در آخرت هم ما و مسلمانان یکسان هستیم سخن باطلی است، برای اینکه خدا راضی نمی شود که مسلمانان را با آن همه احترامی که نزدش دارند مانند مجرمین قرار دهد، و شما مجرمید پس با آنان حال و روز یکسانی نخواهید داشت.بنابراین، آیه شریفه می خواهد علیه مساوات دو طایفه اقامه حجت کند، و حجتش این است که مساوات آن دو با احترامی که مسلمانان نزد خدا دارند منافات دارد، نه اینکه این مساوات با عدالت خدا نمی سازد.
تسلیم شدگان با مجرمان شبیه و همانند یکدیگر نیستند:افنجعل المسلمین کالمجرمین.آیا مؤمنان را همچون مجرمان قرار می دهیم؟!
دیدگاه مفسرین
از آنجا که جمعی از مشرکان و ثروتمندان خودخواه بودند که ادعا می کردند همان طور که در دنیا وضع ما عالی است در قیامت نیز بسیار خوب است، خداوند در آیه بعد شدیدا آنها را مؤاخذه قرار داده بلکه محاکمه می کند می فرماید: آیا ما مؤمنانی را که در برابر حق و عدالت تسلیم اند، همچون مشرکان و مجرمان قرار دهیم؟ (ا فنجعل المسلمین کالمجرمین). شما را چه می شود؟ چگونه داوری می کنید؟! (ما لکم کیف تحکمون) هیچ انسان عاقلی باور می کند سرنوشت عادل و ظالم، مطیع و مجرم، ایثارگر و انحصارطلب، یکسان باشد؟ آن هم در پیشگاه خداوندی که همه کارش روی حساب و برنامه حکیمانه است. افنجعل المسلمین کالمجرمین، در بدو نظر این احتمال به نظر می رسد که آیه شریفه می خواهد حجتی را بر مساله معاد اقامه کند، همانطور که آیه ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجار در این مقام است، که تفسیرش گذشت. و نیز این احتمال هم به نظر می رسد که می خواهد کلام تکذیب گران را رد کند، که به مؤمنین می گفتند: اگر مساله بعث و معادی در بین باشد، در آنجا نیز مانند دنیا ما متنعم خواهیم بود، و خدای تعالی این گفتارشان را در آیه زیر حکایت فرموده که: و ما اظن الساعة قائمة و لئن رجعت الی ربی ان لی عنده للحسنی. و ظاهر سیاق آیات بعدی که حکم تساوی تکذیب گران و متقین را رد می کند، احتمال دوم را تایید می نماید، در روایت هم آمده که مشرکین وقتی داستان بعث و معاد را شنیدند، گفتند اگر آنچه محمد و پیروانش می گویند صحیح باشد باز هم حال ما بهتر از حال آنان خواهد بود، همانطور که در دنیا بهتر است، و حداقل این است که برابر با حال آنان باشد.لیکن این اشکال متوجه احتمال دوم هست، که اگر بخواهد سخن و ادعای کفار را رد کند که می گفتند: در آخرت هم یا بهتر از آنان زندگی خواهیم داشت و یا مساوی آنان، جا داشت تطابق بین رد و مردود را رعایت کند، و در مقابل گفتار مردود آنان بفرماید: ا فنجعل المجرمین کالمسلمین، نه اینکه بفرماید: افنجعل المسلمین کالمجرمین. دقت در سیاق، این معنا را دست می دهد که هر چند آیه شریفه می خواهد تساوی را رد کند، ولیکن نه تنها از این جهت که مجرمین با آن همه جرم مساوی با مسلمانان نیستند، بلکه نکته های اضافی دیگری را هم به طور اشاره می فهماند، و آن این است که احترام مسلمین اجازه نمی دهد که مجرمین با ایشان برابر باشند، گویا فرموده: اینکه شما کفار می گویید در آخرت هم ما و مسلمانان یکسان هستیم سخن باطلی است، برای اینکه خدا راضی نمی شود که مسلمانان را با آن همه احترامی که نزدش دارند مانند مجرمین قرار دهد، و شما مجرمید پس با آنان حال و روز یکسانی نخواهید داشت.بنابراین، آیه شریفه می خواهد علیه مساوات دو طایفه اقامه حجت کند، و حجتش این است که مساوات آن دو با احترامی که مسلمانان نزد خدا دارند منافات دارد، نه اینکه این مساوات با عدالت خدا نمی سازد.
wikifeqh: تشبیه_تسلیم شدگان_(قرآن)