[ویکی فقه] تشبیه به چوب (قرآن). خداوند در قرآن کریم با تعابیر زیبایی بعضی از منافقین را به چوب تشبیه فرموده است.
پروردگار منافقان را در بی عقلی و نفهمی، به چوب توخالی مانند کرده است.•واذا رایتهم تعجبک اجسامهم وان یقولوا تسمع لقولهم کانهم خشب مسندة..(و چون آنان را ببینی هیکل هایشان تو را به تعجب وا می دارد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرا می دهی گویی آنان شمعک هایی پشت بر دیوارند (که پوک شده و درخور اعتماد نیستند) هر فریادی را به زیان خویش می پندارند خودشان دشمنند از آنان بپرهیز خدا بکشدشان تا کجا (از حقیقت) انحراف یافته اند.) در این آیه، منافقان از نظر بی عقلی و نافهمی به چوب های پوسیده توخالی تشبیه شده اند. «ظاهرا خطاب و چون ایشان را ببینی و سخنان ایشان را می شنوی، خطاب به شخص معینی نیست، بلکه خطابی است عمومی به هر کس که ایشان را ببیند، و سخنان ایشان را بشنود، چون منافقین همواره سعی دارند ظاهر خود را بیارایند، و فصیح و بلیغ سخن بگویند. پس تنها رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله وسلم) مورد خطاب نیست. و منظور این است که بفهماند منافقین چنین وضعی به خود می گیرند: ظاهری فریبنده، و بدنی آراسته دارند به طوری که هر کس به آنان برخورد کند از ظاهرشان خوشش می آید، و از سخنان شمرده و فصیح و بجای آنان لذت می برد، و دوست می دارد به آن گوش فرا دهد، از بس که شیرین سخن می گویند و گفتارشان نظمی فریبنده دارد.جمله مورد بحث در مقام مذمت منافقین، و متمم جمله سابق است، می خواهد بفرماید: منافقینی که اجسامی زیبا و فریبنده و سخنانی جاذب و شیرین دارند، به خاطر نداشتن باطنی مطابق ظاهر، در مثل مانند چوبی می مانند که به چیزی تکیه داشته باشد و اشباحی بدون روحند، همان طور که آن چوب نه خیری دارد، و نه فائده بر آن مترتب می شود، اینان نیز همین طورند چون فهم ندارند.(یحسبون کل صیحه علیهم) -این جمله مذمت دیگری است از ایشان، می فرماید منافقین از آنجا که در ضمیر خود کفر پنهان دارند، و آن را از مؤمنین پوشیده می دارند، عمری را با ترس و دلهره و وحشت بسر می برند که مبادا مردم بر باطن شان پی ببرند، به همین جهت هر صیحه ای که می شنوند خیال می کنند علیه ایشان است، و مقصود صاحب صیحه ایشان است.»
تعبیر به چوب خشک
تشبیه منافقان، در بی عقلی و نافهمی به چوب خشک تکیه زده بر چیزی، از تشبیهاتی است که خداوند در قرآن آورده است.واذا رایتهم تعجبک اجسامهم وان یقولوا تسمع لقولهم کانهم خشب مسندة...(و چون آنان را ببینی هیکل هایشان تو را به تعجب وا می دارد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرا می دهی گویی آنان شمعک هایی پشت بر دیوارند..) «این، از نظر ظاهر، و اما از نظر باطن «گوئی چوب های خشکی هستند که بر دیوار تکیه داده شده است» «کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ».اجسامی بی روح، صورت هائی بی معنی و هیکل هائی تو خالی دارند، نه از خود استقلالی، نه در درون نور و صفائی، و نه اراده و تصمیم محکم و ایمانی دارند، درست همچون چوب های خشکِ تکیه زده بر دیوار!بعضی از مفسران روایت کرده اند: «عبداللّه بن ابی» سرکرده منافقان، مردی درشت اندام، خوش قیافه، فصیح و چرب زبان بود، هنگامی که با گروهی از یارانش وارد مجلس رسول خدا صلی الله علیه و آله می شد، اصحاب از ظاهر آنها تعجب می کردند، و به سخنانشان گوش فرا می دادند، ولی آنها (به خاطر غرور و نخوتی که داشتند) کنار دیوار رفته و به آن تکیه کرده، و مجلس را تحت تأثیر قیافه و سخنان خود قرار می دادند، و آیه ناظر به حال آنها است.»
پروردگار منافقان را در بی عقلی و نفهمی، به چوب توخالی مانند کرده است.•واذا رایتهم تعجبک اجسامهم وان یقولوا تسمع لقولهم کانهم خشب مسندة..(و چون آنان را ببینی هیکل هایشان تو را به تعجب وا می دارد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرا می دهی گویی آنان شمعک هایی پشت بر دیوارند (که پوک شده و درخور اعتماد نیستند) هر فریادی را به زیان خویش می پندارند خودشان دشمنند از آنان بپرهیز خدا بکشدشان تا کجا (از حقیقت) انحراف یافته اند.) در این آیه، منافقان از نظر بی عقلی و نافهمی به چوب های پوسیده توخالی تشبیه شده اند. «ظاهرا خطاب و چون ایشان را ببینی و سخنان ایشان را می شنوی، خطاب به شخص معینی نیست، بلکه خطابی است عمومی به هر کس که ایشان را ببیند، و سخنان ایشان را بشنود، چون منافقین همواره سعی دارند ظاهر خود را بیارایند، و فصیح و بلیغ سخن بگویند. پس تنها رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله وسلم) مورد خطاب نیست. و منظور این است که بفهماند منافقین چنین وضعی به خود می گیرند: ظاهری فریبنده، و بدنی آراسته دارند به طوری که هر کس به آنان برخورد کند از ظاهرشان خوشش می آید، و از سخنان شمرده و فصیح و بجای آنان لذت می برد، و دوست می دارد به آن گوش فرا دهد، از بس که شیرین سخن می گویند و گفتارشان نظمی فریبنده دارد.جمله مورد بحث در مقام مذمت منافقین، و متمم جمله سابق است، می خواهد بفرماید: منافقینی که اجسامی زیبا و فریبنده و سخنانی جاذب و شیرین دارند، به خاطر نداشتن باطنی مطابق ظاهر، در مثل مانند چوبی می مانند که به چیزی تکیه داشته باشد و اشباحی بدون روحند، همان طور که آن چوب نه خیری دارد، و نه فائده بر آن مترتب می شود، اینان نیز همین طورند چون فهم ندارند.(یحسبون کل صیحه علیهم) -این جمله مذمت دیگری است از ایشان، می فرماید منافقین از آنجا که در ضمیر خود کفر پنهان دارند، و آن را از مؤمنین پوشیده می دارند، عمری را با ترس و دلهره و وحشت بسر می برند که مبادا مردم بر باطن شان پی ببرند، به همین جهت هر صیحه ای که می شنوند خیال می کنند علیه ایشان است، و مقصود صاحب صیحه ایشان است.»
تعبیر به چوب خشک
تشبیه منافقان، در بی عقلی و نافهمی به چوب خشک تکیه زده بر چیزی، از تشبیهاتی است که خداوند در قرآن آورده است.واذا رایتهم تعجبک اجسامهم وان یقولوا تسمع لقولهم کانهم خشب مسندة...(و چون آنان را ببینی هیکل هایشان تو را به تعجب وا می دارد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرا می دهی گویی آنان شمعک هایی پشت بر دیوارند..) «این، از نظر ظاهر، و اما از نظر باطن «گوئی چوب های خشکی هستند که بر دیوار تکیه داده شده است» «کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ».اجسامی بی روح، صورت هائی بی معنی و هیکل هائی تو خالی دارند، نه از خود استقلالی، نه در درون نور و صفائی، و نه اراده و تصمیم محکم و ایمانی دارند، درست همچون چوب های خشکِ تکیه زده بر دیوار!بعضی از مفسران روایت کرده اند: «عبداللّه بن ابی» سرکرده منافقان، مردی درشت اندام، خوش قیافه، فصیح و چرب زبان بود، هنگامی که با گروهی از یارانش وارد مجلس رسول خدا صلی الله علیه و آله می شد، اصحاب از ظاهر آنها تعجب می کردند، و به سخنانشان گوش فرا می دادند، ولی آنها (به خاطر غرور و نخوتی که داشتند) کنار دیوار رفته و به آن تکیه کرده، و مجلس را تحت تأثیر قیافه و سخنان خود قرار می دادند، و آیه ناظر به حال آنها است.»
wikifeqh: تشبیه_به_چوب_(قرآن)