[ویکی فقه]
اطلاعات دربارۀ اسامی ترک و آداب و سنن نام گذاری آنان، بسیار محدود است. تثبیت تلفظ و نگارش صحیح اسامی اشخاص رایج در این دوره، در منابع چینی که دربارۀ ترکها اطلاعاتی به دست داده اند، به علت ویژگیهای ساختاری زبان چینی، بسیار دشوار است. بهترین اطلاعات داده شده دربارۀ اسامی ترکان پیش از اسلام، پژوهشهایی است دربارۀ اسامی اشخاص که توسط پژوهشگرانی نظیر رادلُف، مالُف، آرات، کلارک ، ایزْگی، یامادا و زیِمه بر روی اسناد اویغورها صورت گرفته است. پژوهش بر اساس اسناد اویغورها در سالهای اخیر، سبب پی بردن به وجود اسامی بسیاری شده است (زیمه، ۱۹۷۷م، ۷۱-۸۶، ۱۹۷۸- ۱۹۷۹م، ۸۱-۹۴، ۱۹۸۴م، ۲۶۷-۲۸۳).بررسی آثار کهن که جنبۀ داستانی و افسانه ای دارند، موجب شده است تا برخی از سرنخها دربارۀ آداب نام گذاری ترکهای باستانی به دست آید. در داستانهای دَده قورقوت آمده است که به کودکی که از خود شجاعت نشان نداده، نامی داده نمی شد. یک سنت رایج نام گذاری در میان ترکهای باستان نیز، دادن نام محل تولد، مانند نام کوه، رود، منطقه و یا نام شهر محل ولادت او بود. همچنین پی برده شده که ترکهای باستان از نامهایی استفاده می کردند که مربوط به اعتقادات و باورهای دینی ـ ساحری (جادوگری) آنان بوده است. برخی از اسامی برای جلوگیری از نحوست و ممانعت از زیان رساندن ارواح شرور روی کودک گذاشته می شد، مانند ساتِلمِش و یا اکِسوق. به طور کلی در خانواده هایی که قبلاً فرزندشان مرده بود، برای زنده ماندن نوزاد بعدی اسامی خاصی وجود داشته است، مانند تورسون، دورسون، دورموش، دوران، دوردو، توقتَمِش؛ نیز نامهایی که آرزومند خوشبختی، سعادت و موفقیت بود، بر روی کودکان نهاده می شد که میان ترکها بسیار رایج بوده است، مانند قوتلو، قُتلُغ، قوت ـ آلمِش، ایل باسْمِش و یاغی ـ باسان.
قراخانیان و غزنویان
همراه با قبول اسلام از سوی ترکها، در نام گذاری ترکها از دورۀ قراخانیان به بعد تغییراتی اساسی صورت گرفت. در این دوره، از یک سو، به اول نام ترکی شخص، نام اسلامی ـ عربی اضافه شد و بدین ترتیب، نام دوتایی منظمی به وجود آمد، و از دیگر سو، به موازات گسترش اسلام در میان اقوام ترک، به جای نامهای ترکی، اسامی عربی متداول شد. یک نمونه از وصف ممیزۀ این رسم و سنت جدید را می توان در شجره نامه خاندان قراخانیان که از یک وقف نامه به دست آمده است، ملاحظه کرد: «... امیر اجلْ توغان تگین ابوالمظفر مأمون هارون، کَسیک سیز قَدَرخاقان بن سلیمان ارسـلان بن یوسف قدرخاقان بن هارون قلیچ بُغراخاقان».متونی که امروزه به دست رسیده است، می رساند که در این دوره نامهایی از حیوانات پیروز نیرومند نظیر ارسلان (شیر)، بُغرا ( شترنر جوان)، تونغا ( پلنگ، ببر)، یاغان (فیل)؛ و یا نامهایی مانند چَغری، چاقُر، چاولی، طغرِل، سنقر، توغان) طغان (و تورومتای که پرندگان درنده بودند، به فراوانی برای اشخاص مورد استفاده و استعمال بود. مقابله کردن اسامی پدر و فرزند موجود در اسناد، نشانگر اسامی عربی در میان مردم است، مانند چین بن آلپ گو، عمر بن قتلغ سوباشی، محمود بن قتلغ سوباشی. دورۀ غزنویان، در آداب و سنن نام گذاری ترکها آغاز تغییری جدید است. از این دوره به بعد، آشنایی ترکها با فرهنگ ایرانی که نتیجۀ طبیعی تماس نزدیک آنان با ایرانیان به حساب می آید، سبب شد که در میان ترکها، و در کنار اسامی عربی، استفاده از اسامی فارسی نیز رایج شود. در این دوره واژه و عنوان تگین (شاهزاده) که در آخر اسامی ترکها می آمد، و نیز واژۀ غلام ترکی موجود در اسامی شایان توجه است، مانند: الپ ـ تگین، انوش ـ تگین، آلتون ـ تگین، آی تگین، بای ـ تگیـن، بک ـ تگیـن، بلکا ـ تگین، ار ـ تگین، ایگوـ تگیـن، ساوـ تگین، سبُک ـ تگین، قراتگین، قتلغ ـ تگین، وینال ـ تگین. نامهای ترکی نظیر سبکتگین، بُوری تگین و بیگله تگین که در زمان شکل گیری حکومت (غزنویان) مورد استعمال بود، در ابتدا جای خود را به نامهایی عربی، مانند محمود، اسماعیل، محمد، مسعود، مودود و عبدالرشید داده است و در مراحل بعد نیز تحت تأثیر فرهنگ ایرانی، جای خود را به نامهایی نظیر فرّخزاد، شیرزاد، بهرامشاه، خسروشاه، و خسروـ ملک داد.
سلجوقیان و خوارزمشاهیان
سلجوقیان در نام گذاری، دنباله رو سنتی شدند که شکل گیری آن در دورۀ قراخانیان و غزنویان آغاز شده بود. به نظر می رسد، هم زمان با قبول اسلام از طرف سلجوق، جدّ این خاندان، در کنار نام ترکی اعضای این خاندان نامی عربی نیز قرار گرفت، مانند طغرل بک محمد، چغری بک داوود، موسی بیغو، ابراهیم ینال، الپ (الب) ارسلان محمد. در میان نامهای ترکی که اعضای خاندان، و امیران بزرگ پیوسته به کار می بردند، نام پرندگان و حیوانات وحشی و درنده ای نظیر بُوری (گرگ)، قاوُرد (به احتمال گرگ)، ارسلان، بارس) پَرْس ((یوزپلنگ)، یبغو، پورسوق (گورکن)، طغرل، چغری، طغان، بُوزقوش، یارقوش، الپ لاچیـن ارسلان، قوش ـ طغان و سنقر می باشد که قابل توجه است. گاهی صفات مختلفی نیز به این نامها اضافه می شد؛ مانند قرا ـ ارسلان، قزل ـ ارسلان، الپ ـ ارسلان، قلیچ ـ ارسلان، ارسلان ـ ارگوْن، منگو ـ پارس، بُوری ـ پارس، کوْرْ ـ بُغا، آق ـ سنقر، قراـ سنقر. با تشکیل حاکمیت پایدار سلجوقیان در گسترۀ جغرافیای ایران، در کنار اسامی ترکی، عناوین و نامهای جدیدی متشکل از عناوین و اسامی ترکی ـ فارسی به وجود آمد، مانند مَلِک ـ شاه، طغان ـ شاه و همانند طوطی بیگ. در این دوره برخی از نامهای فارسی در میان امیران کوچ نشین «اُوغوز» (غُز) نیز رایج شد. در داستانهای دَده قورقوت، وجودنامهایی چون الپ رستم تأییدی برآن است. استفاده از نامهای ایرانی برای اشخاص در میان اعضای متأخر خاندان سلجوقی مشاهده می شود؛ نظیر بهرام، فرخنده، شاهنشاه) شهنشاه (، مردان ـ شاه، بهرام ـ شاه و فرّخزاد. همین شیوه دربارۀ امیران سلجوقی نیز کاربرد دارد؛ مانند امیرشیر ابن آق سنقر، اتابک نصرت الدین محمد جهان پهلوان بن الدنیز. عنوان و نام غلامان ترک تبار دورۀ غزنویان و سلجوقیان رایج در منابع اسلامی، از منشأ بسیار متفاوت دیگر برگرفته شده بود. این غلامان که در سنین پایین از استپها خریداری می شدند، عناوینی می یافتند که عموماً از طرف صاحبانشان به آنان داده می شد و سپس به عنوان نام آنان بر زبانها می رفت. مانند الپ ـ تگین، آی ـ تگین، کوموش ـ تگین و آلتون ـ تگین.استفاده از نامهای ایرانی در خاندان سلجوقی در سدۀ ۷ق/ ۱۳م در آناتولی به اوج رسید. در این دوره، نام گذاری با استفاده از نامهای ایرانی موجود در شاهنامه از سوی اعضای خاندان سلجوقی آناتولی، روشن ترین دلیل استفاده از نامهای ایرانی ـ فارسی است؛ نامهایی همانند کیخسرو، کیکاووس، کیقباد، کی فریدون، فرامرز و سیاوش. این اسامی ایرانی بیشتر با القابی عربی همچون غیاث الدین، عزالدین و علاء الدین یکی می شد و نامی یگانه پدید می آورد.ملاحظۀ اسامی موجود در پایان اسناد و مدارک خرید و فروش و وقف نامه ها در آناتولی سدۀ ۷ق، اطلاعاتی دربارۀ نامهای رایج در شهرها در اختیار پژوهنده می گذارد. بررسی این اسناد و مدارک می رساند که در کنار نامهایی نظیر آی ـ دوغمِش، ارسلان ـ دوغمش، قتلو ـ ارسلان، چیچک (گل)، قتلغ ـ سنقر، الپ ـ سنقر، آق ـ سنقر، قرا ـ سنقر، سنقرجه، یَغمُر، طغرل، طغان ـ شاه، رستم بن قتلوبیگ، پروانه بیگ، بختیار، بیدار، فرخ، فریدون که نامهایی ترکی ـ فارسی به شمار می آیند، نامهایی عربی نیز مانند علی، محمد، حسین، اسماعیل، احمد، محمود، حسن، یوسف و موسی بیش تر مورد استفاده بوده است.در استفاده از نامها، خوارزمشاهیان نیز مانند سلجوقیان آداب و سنن پیش از خود را پیروی می کردند و به نظر می رسد که جغرافیای استپ ( دشت) که مرز منطقۀ خوارزم را تشکیل می داد، کمک کرد تا نامها و عناوین پیشین و باستانی ترکها در این منطقه به صورتی زنده به حیات خود ادامه دهد. در میان نامهایی که از طرف اعضای خاندان خوارزمشاهی مورد استفاده قرار می گرفت، نامهایـی ترکی نظیر: آتسز، آتلیغ، ینال ـ تگین، طغان ـ تُغدی، اَربوز و غور ـ سانْچْدی بودند که خود شایان توجه است. نامهای ترکی اعضای خاندان و نیز امیران عالی رتبه، با یک پیش نام و یا پیش عنوان اسلامی تقویت شده بود، مانند علاء الدین آتسز، علاء الدین ایل ارسلان، علاء الدین تکش، و یا جلا ل الدین منگو ـ برتـی. در میان اسامـی اعضای خـاندان ــ هر چنـد اندک ــ اما به نامهـایی فارسی ـ عربی، نظیرسلیمان ـ شاه، یونس، سلطان ـ شاه، ملک ـ شاه، و پیر ـ شاه نیز برخورد می شود.
مغولان
...
اطلاعات دربارۀ اسامی ترک و آداب و سنن نام گذاری آنان، بسیار محدود است. تثبیت تلفظ و نگارش صحیح اسامی اشخاص رایج در این دوره، در منابع چینی که دربارۀ ترکها اطلاعاتی به دست داده اند، به علت ویژگیهای ساختاری زبان چینی، بسیار دشوار است. بهترین اطلاعات داده شده دربارۀ اسامی ترکان پیش از اسلام، پژوهشهایی است دربارۀ اسامی اشخاص که توسط پژوهشگرانی نظیر رادلُف، مالُف، آرات، کلارک ، ایزْگی، یامادا و زیِمه بر روی اسناد اویغورها صورت گرفته است. پژوهش بر اساس اسناد اویغورها در سالهای اخیر، سبب پی بردن به وجود اسامی بسیاری شده است (زیمه، ۱۹۷۷م، ۷۱-۸۶، ۱۹۷۸- ۱۹۷۹م، ۸۱-۹۴، ۱۹۸۴م، ۲۶۷-۲۸۳).بررسی آثار کهن که جنبۀ داستانی و افسانه ای دارند، موجب شده است تا برخی از سرنخها دربارۀ آداب نام گذاری ترکهای باستانی به دست آید. در داستانهای دَده قورقوت آمده است که به کودکی که از خود شجاعت نشان نداده، نامی داده نمی شد. یک سنت رایج نام گذاری در میان ترکهای باستان نیز، دادن نام محل تولد، مانند نام کوه، رود، منطقه و یا نام شهر محل ولادت او بود. همچنین پی برده شده که ترکهای باستان از نامهایی استفاده می کردند که مربوط به اعتقادات و باورهای دینی ـ ساحری (جادوگری) آنان بوده است. برخی از اسامی برای جلوگیری از نحوست و ممانعت از زیان رساندن ارواح شرور روی کودک گذاشته می شد، مانند ساتِلمِش و یا اکِسوق. به طور کلی در خانواده هایی که قبلاً فرزندشان مرده بود، برای زنده ماندن نوزاد بعدی اسامی خاصی وجود داشته است، مانند تورسون، دورسون، دورموش، دوران، دوردو، توقتَمِش؛ نیز نامهایی که آرزومند خوشبختی، سعادت و موفقیت بود، بر روی کودکان نهاده می شد که میان ترکها بسیار رایج بوده است، مانند قوتلو، قُتلُغ، قوت ـ آلمِش، ایل باسْمِش و یاغی ـ باسان.
قراخانیان و غزنویان
همراه با قبول اسلام از سوی ترکها، در نام گذاری ترکها از دورۀ قراخانیان به بعد تغییراتی اساسی صورت گرفت. در این دوره، از یک سو، به اول نام ترکی شخص، نام اسلامی ـ عربی اضافه شد و بدین ترتیب، نام دوتایی منظمی به وجود آمد، و از دیگر سو، به موازات گسترش اسلام در میان اقوام ترک، به جای نامهای ترکی، اسامی عربی متداول شد. یک نمونه از وصف ممیزۀ این رسم و سنت جدید را می توان در شجره نامه خاندان قراخانیان که از یک وقف نامه به دست آمده است، ملاحظه کرد: «... امیر اجلْ توغان تگین ابوالمظفر مأمون هارون، کَسیک سیز قَدَرخاقان بن سلیمان ارسـلان بن یوسف قدرخاقان بن هارون قلیچ بُغراخاقان».متونی که امروزه به دست رسیده است، می رساند که در این دوره نامهایی از حیوانات پیروز نیرومند نظیر ارسلان (شیر)، بُغرا ( شترنر جوان)، تونغا ( پلنگ، ببر)، یاغان (فیل)؛ و یا نامهایی مانند چَغری، چاقُر، چاولی، طغرِل، سنقر، توغان) طغان (و تورومتای که پرندگان درنده بودند، به فراوانی برای اشخاص مورد استفاده و استعمال بود. مقابله کردن اسامی پدر و فرزند موجود در اسناد، نشانگر اسامی عربی در میان مردم است، مانند چین بن آلپ گو، عمر بن قتلغ سوباشی، محمود بن قتلغ سوباشی. دورۀ غزنویان، در آداب و سنن نام گذاری ترکها آغاز تغییری جدید است. از این دوره به بعد، آشنایی ترکها با فرهنگ ایرانی که نتیجۀ طبیعی تماس نزدیک آنان با ایرانیان به حساب می آید، سبب شد که در میان ترکها، و در کنار اسامی عربی، استفاده از اسامی فارسی نیز رایج شود. در این دوره واژه و عنوان تگین (شاهزاده) که در آخر اسامی ترکها می آمد، و نیز واژۀ غلام ترکی موجود در اسامی شایان توجه است، مانند: الپ ـ تگین، انوش ـ تگین، آلتون ـ تگین، آی تگین، بای ـ تگیـن، بک ـ تگیـن، بلکا ـ تگین، ار ـ تگین، ایگوـ تگیـن، ساوـ تگین، سبُک ـ تگین، قراتگین، قتلغ ـ تگین، وینال ـ تگین. نامهای ترکی نظیر سبکتگین، بُوری تگین و بیگله تگین که در زمان شکل گیری حکومت (غزنویان) مورد استعمال بود، در ابتدا جای خود را به نامهایی عربی، مانند محمود، اسماعیل، محمد، مسعود، مودود و عبدالرشید داده است و در مراحل بعد نیز تحت تأثیر فرهنگ ایرانی، جای خود را به نامهایی نظیر فرّخزاد، شیرزاد، بهرامشاه، خسروشاه، و خسروـ ملک داد.
سلجوقیان و خوارزمشاهیان
سلجوقیان در نام گذاری، دنباله رو سنتی شدند که شکل گیری آن در دورۀ قراخانیان و غزنویان آغاز شده بود. به نظر می رسد، هم زمان با قبول اسلام از طرف سلجوق، جدّ این خاندان، در کنار نام ترکی اعضای این خاندان نامی عربی نیز قرار گرفت، مانند طغرل بک محمد، چغری بک داوود، موسی بیغو، ابراهیم ینال، الپ (الب) ارسلان محمد. در میان نامهای ترکی که اعضای خاندان، و امیران بزرگ پیوسته به کار می بردند، نام پرندگان و حیوانات وحشی و درنده ای نظیر بُوری (گرگ)، قاوُرد (به احتمال گرگ)، ارسلان، بارس) پَرْس ((یوزپلنگ)، یبغو، پورسوق (گورکن)، طغرل، چغری، طغان، بُوزقوش، یارقوش، الپ لاچیـن ارسلان، قوش ـ طغان و سنقر می باشد که قابل توجه است. گاهی صفات مختلفی نیز به این نامها اضافه می شد؛ مانند قرا ـ ارسلان، قزل ـ ارسلان، الپ ـ ارسلان، قلیچ ـ ارسلان، ارسلان ـ ارگوْن، منگو ـ پارس، بُوری ـ پارس، کوْرْ ـ بُغا، آق ـ سنقر، قراـ سنقر. با تشکیل حاکمیت پایدار سلجوقیان در گسترۀ جغرافیای ایران، در کنار اسامی ترکی، عناوین و نامهای جدیدی متشکل از عناوین و اسامی ترکی ـ فارسی به وجود آمد، مانند مَلِک ـ شاه، طغان ـ شاه و همانند طوطی بیگ. در این دوره برخی از نامهای فارسی در میان امیران کوچ نشین «اُوغوز» (غُز) نیز رایج شد. در داستانهای دَده قورقوت، وجودنامهایی چون الپ رستم تأییدی برآن است. استفاده از نامهای ایرانی برای اشخاص در میان اعضای متأخر خاندان سلجوقی مشاهده می شود؛ نظیر بهرام، فرخنده، شاهنشاه) شهنشاه (، مردان ـ شاه، بهرام ـ شاه و فرّخزاد. همین شیوه دربارۀ امیران سلجوقی نیز کاربرد دارد؛ مانند امیرشیر ابن آق سنقر، اتابک نصرت الدین محمد جهان پهلوان بن الدنیز. عنوان و نام غلامان ترک تبار دورۀ غزنویان و سلجوقیان رایج در منابع اسلامی، از منشأ بسیار متفاوت دیگر برگرفته شده بود. این غلامان که در سنین پایین از استپها خریداری می شدند، عناوینی می یافتند که عموماً از طرف صاحبانشان به آنان داده می شد و سپس به عنوان نام آنان بر زبانها می رفت. مانند الپ ـ تگین، آی ـ تگین، کوموش ـ تگین و آلتون ـ تگین.استفاده از نامهای ایرانی در خاندان سلجوقی در سدۀ ۷ق/ ۱۳م در آناتولی به اوج رسید. در این دوره، نام گذاری با استفاده از نامهای ایرانی موجود در شاهنامه از سوی اعضای خاندان سلجوقی آناتولی، روشن ترین دلیل استفاده از نامهای ایرانی ـ فارسی است؛ نامهایی همانند کیخسرو، کیکاووس، کیقباد، کی فریدون، فرامرز و سیاوش. این اسامی ایرانی بیشتر با القابی عربی همچون غیاث الدین، عزالدین و علاء الدین یکی می شد و نامی یگانه پدید می آورد.ملاحظۀ اسامی موجود در پایان اسناد و مدارک خرید و فروش و وقف نامه ها در آناتولی سدۀ ۷ق، اطلاعاتی دربارۀ نامهای رایج در شهرها در اختیار پژوهنده می گذارد. بررسی این اسناد و مدارک می رساند که در کنار نامهایی نظیر آی ـ دوغمِش، ارسلان ـ دوغمش، قتلو ـ ارسلان، چیچک (گل)، قتلغ ـ سنقر، الپ ـ سنقر، آق ـ سنقر، قرا ـ سنقر، سنقرجه، یَغمُر، طغرل، طغان ـ شاه، رستم بن قتلوبیگ، پروانه بیگ، بختیار، بیدار، فرخ، فریدون که نامهایی ترکی ـ فارسی به شمار می آیند، نامهایی عربی نیز مانند علی، محمد، حسین، اسماعیل، احمد، محمود، حسن، یوسف و موسی بیش تر مورد استفاده بوده است.در استفاده از نامها، خوارزمشاهیان نیز مانند سلجوقیان آداب و سنن پیش از خود را پیروی می کردند و به نظر می رسد که جغرافیای استپ ( دشت) که مرز منطقۀ خوارزم را تشکیل می داد، کمک کرد تا نامها و عناوین پیشین و باستانی ترکها در این منطقه به صورتی زنده به حیات خود ادامه دهد. در میان نامهایی که از طرف اعضای خاندان خوارزمشاهی مورد استفاده قرار می گرفت، نامهایـی ترکی نظیر: آتسز، آتلیغ، ینال ـ تگین، طغان ـ تُغدی، اَربوز و غور ـ سانْچْدی بودند که خود شایان توجه است. نامهای ترکی اعضای خاندان و نیز امیران عالی رتبه، با یک پیش نام و یا پیش عنوان اسلامی تقویت شده بود، مانند علاء الدین آتسز، علاء الدین ایل ارسلان، علاء الدین تکش، و یا جلا ل الدین منگو ـ برتـی. در میان اسامـی اعضای خـاندان ــ هر چنـد اندک ــ اما به نامهـایی فارسی ـ عربی، نظیرسلیمان ـ شاه، یونس، سلطان ـ شاه، ملک ـ شاه، و پیر ـ شاه نیز برخورد می شود.
مغولان
...
wikifeqh: تسمیه_در_ترکی