لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- گرد آمدن مردم در یکجا و بیکدیگر فشار وارد آوردن انبوهی کردن . ۲ - ( اسم ) انبوهی . جمع : تزاحمات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. گرد آمدن مردم در یک جا و به هم فشار آوردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] ـــ به تمانع دو حکم و عدم امکان جمع بین آن دو در مقام امتثال تزاحم گفته می شود.از آن در اصول فقه و فقه بحث شده است. ـــ تزاحم، تنافی دو حکم به سبب عدم امکان جمع بین آن دو در مقام امتثال می باشد.
تزاحم در لغت به معنای گردآمدن گروهی بر چیزی، تلاطم امواج و راندن برخی از آن ها برخی دیگر را در یک تنگنا آمده است.
تعریف تزاحم
تزاحم عبارت است از عدم امکان جمع بین دو حکم در مقام امتثال از باب اتفاق.عدم امکان جمع یا به جهت عدم توانایی مکلف به جمع بین آن دو در مقام عمل است، چنان که غالب موارد تزاحم چنین است و یا به جهت قیام دلیل خارجی بر عدم اراده جمع بین آن دو.
معنای اصطلاحی
تزاحم، در اصطلاح عبارت است از تنافی دو حکم دارای ملاک در مقام امتثال ، به سبب آن که مکلف ، به انجام هر دو در یک زمان قادر نمی باشد.در کتاب « بحوث فی علم الاصول » آمده است: «التزاحم، هو التنافی بین الحکمین بسبب عدم قدرة المکلف علی الجمع بینهما فی عالم الامتثال».
← مثال
...
تزاحم در لغت به معنای گردآمدن گروهی بر چیزی، تلاطم امواج و راندن برخی از آن ها برخی دیگر را در یک تنگنا آمده است.
تعریف تزاحم
تزاحم عبارت است از عدم امکان جمع بین دو حکم در مقام امتثال از باب اتفاق.عدم امکان جمع یا به جهت عدم توانایی مکلف به جمع بین آن دو در مقام عمل است، چنان که غالب موارد تزاحم چنین است و یا به جهت قیام دلیل خارجی بر عدم اراده جمع بین آن دو.
معنای اصطلاحی
تزاحم، در اصطلاح عبارت است از تنافی دو حکم دارای ملاک در مقام امتثال ، به سبب آن که مکلف ، به انجام هر دو در یک زمان قادر نمی باشد.در کتاب « بحوث فی علم الاصول » آمده است: «التزاحم، هو التنافی بین الحکمین بسبب عدم قدرة المکلف علی الجمع بینهما فی عالم الامتثال».
← مثال
...
wikifeqh: تزاحم_احکام
آزاد فارسی'>
دانشنامه آزاد فارسی
تَزاحُم
(در لغت به معنای انبوهی و تراکم و فشردگی) و در اصول فقه هرگاه دو حکم برای یکدیگر مزاحمتی ایجاد کنند، به گونه ای که نتوان به هر دوی آن ها عمل کرد، به آن «تزاحم» گویند و آن دو حکم را «متزاحِمَین» نامند. مثلاً شخصی شاهد غرق شدن دو نفر در دریاست و نجات هر دو نیز واجب است و او نمی تواند جز یک نفر از آنان را نجات دهد. در این جا دو وجوب با هم تزاحم دارند. در صورت تزاحم بین دو حکم هرگاه یکی از آن دو اهم و دیگری مهم باشد اهم مقدم خواهد بود و گرنه انسان در انجام هریک مخیّر است. در مثال فوق هرگاه یکی از دو غریق دانشمند باشد نجات او مقدم است. «تزاحم» با «تعارض» متفاوت است؛ زیرا تعارض، تنافی دو دلیل در مرحلۀ قانون گذاری است؛ ولی تزاحم در مرحلۀ اجرای قانون است.
(در لغت به معنای انبوهی و تراکم و فشردگی) و در اصول فقه هرگاه دو حکم برای یکدیگر مزاحمتی ایجاد کنند، به گونه ای که نتوان به هر دوی آن ها عمل کرد، به آن «تزاحم» گویند و آن دو حکم را «متزاحِمَین» نامند. مثلاً شخصی شاهد غرق شدن دو نفر در دریاست و نجات هر دو نیز واجب است و او نمی تواند جز یک نفر از آنان را نجات دهد. در این جا دو وجوب با هم تزاحم دارند. در صورت تزاحم بین دو حکم هرگاه یکی از آن دو اهم و دیگری مهم باشد اهم مقدم خواهد بود و گرنه انسان در انجام هریک مخیّر است. در مثال فوق هرگاه یکی از دو غریق دانشمند باشد نجات او مقدم است. «تزاحم» با «تعارض» متفاوت است؛ زیرا تعارض، تنافی دو دلیل در مرحلۀ قانون گذاری است؛ ولی تزاحم در مرحلۀ اجرای قانون است.
wikijoo: تزاحم
پیشنهاد کاربران
عدم امکان یا یا منافات میان دو حکم یا دو دلیل
تزاحم؛به زحمت انداختن فرد یا گروهی بر اثر هجوم افکار متضاد در مذاکرات
گرد آمدن مردم در یکجا و فشار آوردن به هم