تحول در علوم انسانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تحول در علوم انسانی از ارکان انقلاب فرهنگی به شمار می آید که بدون آن نمی توان امیدی به تحقق تمدن نوین اسلامی داشت. این تحول باید بر مبنای عقل و شرع بوده و توسط راهکارهای منطقی نهادینه به ثمر برسد. مطلب حاضر نگاهی به بایدها و نبایدهای این تحول دارد. اینک مطلب را با هم از نظر می گذرانیم.
تاریخ بشریت همواره صحنه درگیری جبهه حق و باطل بوده است؛ به نحوی که تاریخ بشر را می توان تاریخ صف آرائی و درگیری این دو جبهه دانست و رشد و تکامل جوامع گوناگون را نیز بر محور همین نبرد تاریخی، تحلیل و تفسیر کرد. تاریخ بشر، خط جدا شدن پرستندگان دنیا از خداپرستان، و نیز خط تغییر و تکامل روش ها، نسخه ها و ابزارهایی بوده است که هر یک از طرفین برای مدیریت بشر آماده کرده اند؛ که تئوری های نظری، علوم گوناگون و فنون مورد نیاز برای پیشبرد اهداف و جهت گیری های تاریخی را نیز شامل می شود.
← جبهه باطل غرب
لزوم تغییر در علوم انسانی
در این میان، ایجاد تغییر در علوم انسانی متعارف، که چتر خود را بر همه ابعاد و اجزاء زندگی بشر گسترده است، و پایه توسعه غربی شمرده می شود، از محورهای مهم انقلاب همه سویه فرهنگی در حیطه انقلاب اسلامی است. علوم انسانی رایج، بر پایه تعاریف و نگرش مادی و زمینی از رابطه انسان و جهان فرمول بندی شده اند که احاطه و یا درک روشنی از مخلوقیت، مفطوریت و مربوبیت همه ابعاد وجودی انسان و جهان ندارند و به وضوح، با روی کرد توحیدمحور در زمینه رابطه انسان، جهان و خداوند متعال ناهم آهنگ و ناسازگارند. بیان مبارک مقام معظم رهبری (مدظله) در دیدار با دانشگاهیان ناظر بر همین معناست: «بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی است که مبانی آنها مادی گری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی است و آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی می شود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاه ها منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی خواهد شد.»
← لزوم توجه به عامل اصلی توسعه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس