تبریز

/tabriz/

معنی انگلیسی:
tabriz

لغت نامه دهخدا

تبریز. [ ت ِ ] ( اِ ) سفره. ( لسان العجم شعوری ورق 299 الف ) ( ناظم الاطباء ). نطع. ( ناظم الاطباء ) :
چنانکه عام شده نعمت فراوانش
به پیش مردم و حیوان همی کشد تبریز.
ابوالمعانی ( از لسان العجم ایضاً ).
|| میز و کرسی. || نشیمن. ( ناظم الاطباء ). || نام شعبه ای از موسیقی. ( غیاث اللغات ).

تبریز. [ ت َ ] ( ع مص ) پیدا و آشکار کردن چیزی. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). بیرون آوردن. ( ترجمان علامه جرجانی ) ( زوزنی ). ظاهر و آشکار کردن. ( فرهنگ نظام ). پیدا و گشاده کردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || سبقت گرفتن اسب رمه را. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || رهانیدن اسب سوار خودرا. ( قطر المحیط ). یکسو بردن سوار خود را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || از اقران خویشتن درگذشتن بفضل. ( زوزنی ) ( ترجمان علامه جرجانی ) ( از اقرب الموارد ). افزون شدن بر اقران بفضل و شجاعت. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

تبریز. [ ت َ ] ( اِخ ) نام شهری است در آذربایجان در اقلیم پنجم... و مردم آنجا اکثر آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب آذربایجان و این معرب آن است. ( غیاث اللغات ). هدایت در انجمن آرا گوید: در شمال مغرب ایران واقع شده است و از شهرهای معظم بوده بواسطه محاربات سپاه ایرانی و عثمانی و زلزله های مکرر ویرانی یافته اکنون دویست هزار خلق در آنجا موجودند. در سال گذشته که 1283 هَ. ق. بود بمرض وبای عام صد هزار خلق هلاکت یافتند و ما بجانب سراب و اردبیل فرار نمودیم. باری مقابر اولیاء در آن شهر بسیار بوده ، آب و هوای سازگار دارد. اکنون چند سال است که ولیعهد پادشاه در تبریز حکمران است ، فقیر بحکم شاهنشاه در خدمتش بسر میبرد. ( انجمن آرا ). لقب آن ، دارالسلطنه. ( نسخه خطی لغت محلی شوشتر موجود در کتابخانه مؤلف ). نام بزرگترین شهر ایالت آذربایجان. ( فرهنگ نظام ). شهرستان تبریز یکی از شهرستانهای آذربایجان و مرکز استان سوم کشور است ، از شمال محدود است بشهرستان مرند و اهر، از جنوب بشهرستان مراغه ، از خاور بشهرستان سراب و میانه و از باختر بدریاچه ارومیه و خوی.
آب و هوا: هوای کنار دریاچه ارومیه معتدل نسبةً گرم و مالاریایی است وقسمتهای جلگه ، معتدل ولی قسمتهای کوهستانی آن معتدل و سردسیر است.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

شهریست مرکز آذربایجان شرقی استان سومجمعیت آن بالغ بر ۵۹۸/۵۷۶ تن . این شهر مکرر پایتخت پادشاهان بوده و ابنیه و آثار معروفی داشته که بسبب هجوم خارجیان و زلزله غالبا خراب شده . آب و هوای آن معتدل و سردسیری است . تلخه رود و مهرانرود از آن میگذرند . دارای معادن زغال سنگ زرنیخ و نمک میباشد.
شعبه ای موسیقی .
سفره یا میز و کرسی یا نام شعبه از موسیقی .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) بیرون آوردن ، آشکار کردن ، پیشی گرفتن . ۲ - (اِ. ) نام مرکز استان آذربایجان شرقی .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَبْریز، مرکز استان آذربایجان شرقی و شهرستانی به همین نام در آن استان می باشد.
این شهرستان با ۱۹/۱۶۷‘۲ کمـ ۲ وسعت، از شمال به شهرستان ورزقان، از شمال غربی و غرب به شهرستان شبستر، از شمال شرقی به شهرستان هریس، از شرق به شهرستان بستان آباد، و از جنوب به شهرستان اسکو محدود است. شهرستان تبریز براساس تقسیمات کشوری سال ۱۳۸۴ش متشکل از دو بخش به نام های مرکزی به مرکزیت شهر تبریز، و خسروشهر (خسروشاه سابق) به مرکزیت خسروشهر و ۶ دهستان و ۴ شهر به نام های تبریز، باسمنج، سرد رود و خسروشهر است. شهرستان تبریز در ناحیه ای نیمه کوهستانی ـ نیمه جلگه ای واقع است. جلگه وسیع تبریز به شکل مثلثی است که قاعده آن حاشیه شرق دریاچه ارومیه، و دو ضلع دیگر آن فصل مشترک جلگه با منطقه کوهستانی عینالی (عون بن علی) با روند شمال غربی به جنوب شرقی و بلندی های پایانه توده آتشفشانی سهند با روند شمال شرقی به جنوب غربی است. بدین ترتیب، منطقه شهرستان تبریز یک جلگه میان کوهی به شمار می آید که به سمت غرب و شمال غرب از بریدگی های بلندی های آن کاسته می شود و محور بزرگ آن از شمال شرق به جنوب غرب امتداد دارد و شیب ملایم آن ۳٪ تا ۴٪، و ارتفاع متوسط آن ۳۵۰‘۱ متر از سطح دریا ست. با توجه به تحولات ساختمانی و مُرفوکلیمایی این جلگه، عوارض و عناصر قابل تشخیص آن به دو گونه هستند که به نواحی مرتفع و مناطق کم ارتفاع و مسطح می توان تقسیم کرد. میشوداغ (کوه میشو) در جنوب و جنوب غربی شهرستان مرند (شمال جلگه تبریز)، و شمال دریاچه ارومیه جلگه های تبریز و مرند را از همدیگر جدا می سازد و در منطقه صوفیان در فاصله ۳۰ کیلومتری تبریز توسط تپه ماهورهایی به موروداغ می پیوندد. در سمت شمال شرقی تبریز موروداغ قرار دارد و بلندترین نقطه آن ۲۱۰‘۲ متر است. جهت گیری این کوهستان شرقی ـ غربی است.حد جنوبی جلگه و شهرستان تبریز کوه سهند است. این کوه که از کوهستان های منفرد ایران به شمار می آید، یک توده آتش فشانی خاموش است که ۳ قله مخروطی نزدیک به هم دارد. بلندترین قله آن جام داغ با ارتفاع ۷۱۰‘۳ متر است. در دامنه های کوه سهند برخی چشمه های آب گرم وجود دارد. با این که سهند اکنون دارای یخچال های طبیعی نیست، ولی آثار یخچال های دیرین در آبریز شمالی قللی که در تبریز نمایان هستند، دیده می شود، چنان که در سلطان کوه با ارتفاع ۳۰۰‘۳ تا ۴۰۰‘۳ متر یک محوطه یخچالی در سر بالایی قریه آستاری نمودار است. دامنه های سهند از ارتفاع ۵۰۰‘۲ متر به پایین پوشیده از چراگاه های طبیعی و غنی است که محل ییلاق عشایر آذربایجان است. وسعت این مراتع در حدود ۵۰۰‘ ۵۵۷ هکتار برآورد شده است. شهرستان تبریز در حوضه آبریز دریاچه ارومیه قرار دارد و به لحاظ موقعیت توپوگرافی و گستره های کوهستانی، شرایط خاص اقلیمی و نزولات جوی، از جریان های سطحی دائمی و فصلی متعدد برخوردار است که مهم ترین آن ها عبارت اند از:۱- آجی چای، یا تلخه رود:این رودخانه با ۲۶۵ کمـ درازا مهم ترین رودخانه از جریان های سطحی منطقه، و بزرگ ترین رودخانه شهرستان و شهر تبریز است. آجی چای از ارتفاعات سبـلان و گردنـه نیر (میــان راه سراب و اردبیل) سرچشمه می گیرد و با عبور از جلگه سراب و پس از دریافت رواناب های جاری از ارتفاعات بزقوش، قوشا داغ و سهند در جهت عمومی شرقی ـ غربی، از شمال شرقی وارد جلگه تبریز می شود و با ادامه راه در این جلگه و برخورد با مناطق باتلاقی، در امتداد جاده تبریز ـ آذرشهر به سمت جنوب غربی جریان می یابد و درحوالی گاوگان در محل داش کَسَن به دریاچه ارومیه می ریزد. برخی از ریزابه های این رودخانه از اراضی گچی و نمکی عبور می کند و مقادیر بسیاری املاح همراه خود می آورد که سبب شوری آن می شود و استفاده آبیاری از آن را غیر از فصول سیلابی ناممکن می سازد. در حوالی تبریز دو پل بر روی این رودخانه وجود دارد: یکی در راه ارسباران در قریه ونیار، و دیگر پلی بزرگ در سمت شمال شهر در نزدیکی فرودگاه تبریز که با سنگ و آجر ساخته شده است و تا چندی پیش تنها پل بر سر راه تبریز ـ مرند بود و امروز جزئی از آثار تاریخی محسوب می شود و عبور و مرور از روی آن صورت نمی گیرد و در نزدیکی آن پل بزرگ دیگری ساخته شده است.۲- مهران رود، یا مهرانه رود، میدان چای:این رودخانه به درازای ۶۱ کمـ از ارتفاعات شمالی سهند مانند کمال داغی و شِرشرِ داغی سرچشمه می گیرد و در جهت شمال جریان می یابد. این رود از به هم پیوستن ۳ ریزابه به نام های توله سرچای، بارالی چای و باغچه دره سی تشکیل، و پس از عبور از دره با سمنج وارد جلگه تبریز می شود و سرانجام در نزدیکی پل فرودگاه به آجی چای می پیوندد. ۳- لیقوان رود:این رودخانه از کوه های سهند سرچشمه می گیرد و پس از مشروب کردن اراضی زراعی لیقوان در نزدیکی باسمنج به مهران رود می پیوندد. ۴- رودخانه گماناب، یا کومورچای:این رودخانه از ارتفاعات کسبه و آغ داش سرچشمه می گیرد و در جهت شمال به جنوب جریان می یابد. طول رودخانه تا تبریز ۴۲ کمـ ، و منبع تأمین آب آن ذخایر برفی و چشمه سارهاست. ۵- آب نهند:این رودخانه از یکی از شاخه های قراداغ به نام کوه کسبه سرچشمه می گیرد و به سوی جنوب سرازیر می شود و در نزدیک روستای نهند شعبه دیگری به آن می پیوندد و سپس در نزدیکی پل ونیار به آجی چای می ریزد. امروزه سدی بر روی آن بسته شده است که بخشی از آب آشامیدنی شهر تبریز از آن تأمین می شود.در شهرستان تبریز ذخایر آب های زیرزمینی فراوانی وجود دارد. ۴۰۰ رشته قنات در این شهرستان شناسایی شده است که ۳۶۱ رشته از آن ها دایر و فعال است. شهرستان تبریز از نظر اقلیمی از مناطق سردسیر کشور به شمار می آید و دارای زمستان هایی سرد و تابستان هایی معتدل است.بیشتر بارش های شهرستان تبریز ناشی از ورود توده هوای مدیترانه ای است. همچنین ورود جریان هوایی اطلس شمالی نیزبا سرمای شدید و بارش برف همراه است. موقعیت دره تبریز و کوه های مرتفعی که این دره را در برگرفته اند و جبهه هوای سردی که از شمال غرب آذربایجان به جلگه تبریز وارد می شود، از دیگر عوامل مؤثر در بارش های این شهرستان هستند.متوسط بارندگی سالانه شهرستان تبریز ۳/۲۶۱ میلی متر است. هوای منطقه از رطوبت نسبی کمی برخوردار است. متوسط رطوبت نسبی آن ۵۱٪ است. تبریز یکی از مناطق بادخیز به شمار می آید. بررسی جریان وزش باد به لحاظ جهات جغرافیایی، سرعت و دفعات وزش باد در طی ۱۰ سال (۱۳۷۱تا ۱۳۸۱ش) نشان می دهد که بادهای محلی با شدت و ضعف از تمامی جهات به سوی شهر می وزند. معروف ترین آن ها باد شرقی است که در تمامی طول سال از سمت شرق می وزد و دیگری باد شمال شرق است که از نظر دفعات و شدت وزش، از تمامی بادهای زمستانی بیش تر است. از جمله بادهای محلی تبریز آق یِل (باد سفید) است که در اسفندماه می وزد و ذوب برف ها را تسریع می نماید و دیگر بادِ مِه است که سرد است. باد نامنظم دیگری نیز وجود دارد که هنگام وزش، هوای تبریز را آلوده می کند و گرد و غبار بر روی شهر می گستراند؛ این باد را گِچی قران (بُزکُش) گویند. اقلیم تبریز در نواحی شمالی شهر نیمه خشک سرد، و در قسمت جنوب در دامنه های سهند نیمه خشک تا مرطوب است. شهرستان تبریز به عنوان یکی از قطب های صنعتی و تجارتی کشور، و به سبب موقعیت و جایگاه جغرافیایی از لحاظ حمل و نقل از اهمیت و موقعیت ویژه ای برخوردار است. وجود مبادی ورودی و خروجی شهرستان از طریق حمل و نقل جاده ای و راه آهن، ارتباط با استان های هم جوار و نوار مرزی با کشورهای همسایـه، ارتباط با استان های جنوبی کشور از طریق جاده تبریز ـ تهران، و ارتباط از مرز بازرگان با کشور ترکیه، مهم ترین شبکه ارتباطی ایران با کشورهای اروپایی است. همچنین محور تبریز ـ جلفا نیز ارتباط ورود و خروج استان را از طریق جلفا، نوردوز و خداآفرین، با کشورهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان برقرار می سازد. شهرستان تبریز دارای یک فرودگاه است که در ۱۳۳۶ش احداث شده، و از ۱۳۷۰ش به سطح فرودگاه بین المللی ارتقا یافته است. همچنین شبکه راه آهن، ارتباط شهرستان را از طریق تبریز ـ جلفا به مرز جمهوری خودمختار نخجوان، و از طریـق تبریز ـ صوفیان ـ رازی به مرز ترکیه، و همچنین از طریق شبکه سراسری به تهران و نقاط دیگر کشور تأمین می کند. برآوردهای مطالعاتی و نتایج دو سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال های ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ش نشان می دهد که جمعیت این شهرستان به طور مداوم در حال افزایش بوده است. این افزایش نه تنها در نقاط شهری، بلکه در نقاط روستایی نیز مشهود بوده است. شرایط اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی این شهرستان و وجود شهر تبریز موجب شده است که از تراکم نسبی بالایی برخوردار باشد، چنان که جمعیت نسبی در ۱۳۷۵ش به ۹۶/۵۸۱ تن در هر کم ۲ رسیده است. جمعیت شهرستان تبریز (بر اساس محدوده تقسیمات کشوری ۱۳۸۰ش) در سرشماری عمومی ۱۳۷۵ش، ۱۲۸‘۳۲۱‘۱ تن بوده است. از این شمار ۱۵۴‘۲۲۷‘۱تن در شهرها، و ۹۷۴‘ ۹۳ تن در روستاها ساکن بوده اند. مردم شهرستان تبریز به زبان ترکی با گویش آذری (آذربایجانی) سخن می گویند و زبان فارسی به عنوان زبان رسمی کاربرد دارد. بیش از ۹۰٪ از جمعیت ساکن در این شهرستان به زبان ترکی گفت و گو می کنند. مردم تبریز مسلمان و بیش تر شیعه امامی هستند. از جمعیت تبریز اندکی نیز ارمنی و آشوری اند. اقتصاد شهرستان تبریز بر پایه تجارت، صنعت، کشاورزی، باغ داری و دامداری استوار است. بنا بر برآورد مرکز آمار ایران در ۱۳۸۲ش در شهرستان تبریز ۵۴۹‘۱۹ واحد کارگاهی فعال بوده که ۸۶/ ۵۸٪ از کارگاه های صنعتی استان است. در شهرستان تبریز ۴ شهرک صنعتی با مساحت ۲۵۱ هکتار دایر است. صنایع دستی از دیگر بخش های اقتصادی این شهرستان است. قالی بافی، معرق کاری، سفالگری، گلیم بافی و طراحی قالی از مهم ترین فعالیت های این بخش است. فرش های تبریز از نظر نوع بافت، طرح و رنگ، در میان صنعت فرش بافی ایران ممتاز است و بازار جهانی دارد.در شهرستان تبریز هنوز معادن فلزات شناسایی نشده، و معادن موجود بیش تر مربوط به مصالح ساختمانی و سنگ های تزیینی است. این مصالح ساختمانی شامل پوکه معدنی، تراورتن، سنگ لاشه و گرانیت است.
جغرافیای شهر تبریز
این شهر در °۳۸ و ´ ۳ عرض شمالی و °۴۶ و ´۱۵ طول شرقی، در فاصله ۵۰ کیلومتری شمال شرقی دریاچه ارومیه، و نیز ۵۰ کیلومتری دامنه شمالی رشته کوه سهند در بخش میانی استان واقع شده است.تبریز بزرگ ترین و پرجمعیت ترین شهر در شمال غرب و غرب ایران است و از لحاظ سیاسی، بازرگانی، صنعتی، نظامی و فرهنگی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.در سرشماری آبان ماه ۱۳۷۵ این شهر دارای ۰۴۳‘۱۹۱‘۱ تن جمعیت بوده است. تبریز به سبب برخورداری از موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مناسب یکی از جاذب ترین و مهاجرپذیرترین شهرهای استان است و با ۰۶/۲٪ نرخ رشد جمعیت، بالاترین میزان نرخ رشد جمعیت را در میان شهرهای استان آذربایجان شرقی دارا ست. شهر تبریز به شکل جلگه میان کوهی یا چاله نسبتاً بزرگی است که از ۳ طرف جنوب، شمال و شرق به وسیله رشته کوه های سهند در جنوب، پکه چین (۵۰۰‘۲ متر) در شمال شرقی، بابا باغی (۳۰۰‘۲ متر) و عینالی یا سرخاب (۸۰۰‘۱ متر) در شمال شرقی و شمال احاطه شده، و از جانب غرب به اراضی هموار و شوره زاری که مخروط افکنه آجی چای به وجود آورده، محدود است. دو رودخانه آجی چای و مهران رود در تبریز جریان دارند. آجی چای در جهت شرقی ـ غربی جاری است و پس از قطع عینالی در ایستگاه آخوله وارد دشت تبریز می شود (دنباله مقاله)، مهران رود را در تبریز میدان چای می نامند. این رود پس از ورود به تبریز در جهت شرق به غرب، و پس از عبور از محلات شمال شرق و شمال مانند باغمیشه، بیلان کوه (ولیان کوه)، ششکلان، امیرخیز و چوست دوزان در نزدیکی فرودگاه به آجی چای می پیوندد. این رودخانه شهر تبریز را به دو بخش شمال و جنوب تقسیم می کند و چندین پل بر روی آن بسته شده است که از شرق به ترتیب این هاست:۱- پل میدان شهید فهمیده؛۲- پل قدیم محله قله؛۳- پلی در خیابان آب رسانی شمالی؛۴- پل قدیم معروف به پل سنگی در محله ای به همین نام؛۵- پل منصور (بهشتی)؛۶- پل قدیم و جدید قاری در ششکلان؛۷- پلی در خیابان فلسطین (ملل متحد سابق)؛۸- پل منجم؛۹- پل جدیدالاحداث کمربندی.بستر این رود عموماً در تابستان خشک و حتی انباشته از زباله است. شهر تبریز دارای آب و هوای معتدل مایل به سرد است. میانگین حداکثر دما °۹/۱۷+ و میانگین حداقل آن °۶/۶- سانتی گراد است و میانگین بارندگی سالانه آن ۳۰۸ میلی متر، و روزهای یخ بندان آن نیز حدود ۱۰۲ روز است.
حوادث طبیعی و آسیب ها
در این بخش به حوادث طبیعی و آسیب ها از قبیل زمین لرزه ها سیل ها و بیماری ها و ... که در تبریز اتفاق افتاده است پرداخته می شود.
← زمین لرزه ها
...

[ویکی اهل البیت] جمعیت تبریز در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر ۱٬۴۹۴٬۹۹۸ نفر بوده که این رقم با احتساب جمعیت ساکن در حومهٔ شهر به حدود ۱٬۸ میلیون نفر می رسد.[ تبریز در سال ۱۵۰۰ و در زمان پایتختی صفویان به عنوان پنجمین شهر بزرگ جهان شناخته می شده است. این شهر همچنین بزرگ ترین، مهم ترین و متجددترین شهر ایران در عصر قاجار بوده است. امروزه زبان محاوره در بین مردمان تبریز زبان ترکی آذربایجانی و لهجهٔ تبریزی است. برخی اسناد و شواهد تاریخی نشان می دهد که تا سده یازدهم هجری زبان آذری، شاخه ای از زبانی ایرانی، در این شهر تکلم می شده است. تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهی الیه مشرق و جنوب شرق جلگهٔ تبریز قرار گرفته است. این شهر از سمت شمال به کوه های پکه چین و عون بن علی، از سمت شمال شرق به کوه های باباباغی و گوزنی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنه های کوه سهند محدود شده است. آب و هوای تبریز در زمستان ها بسیار سرد و در تابستان ها خشک و گرم است.
یاقوت حموی در «معجم البلدان» گزارش می دهد که نام شهر در زمان دیدار یاقوت از تبریز در زبان محلی «تِبریز» تلفظ می شده است. با توجه به این، مینورسکی معتقد است که تلفظ تِبریز باید به گویش ایرانی آذری قدیم تعلق داشته باشد. این گویش به گویش های موسوم به گویش های ایرانی جنوب دریای خزر وابسته است؛ یا به احتمال بیش تر، تلفظ تِبریز معرب شدهٔ نام شهر در باب فِعلیل (در زبان عربی) است. هم چنین شیوهٔ نگارش نام این شهر در زبان ارمنی و تجزیه و تحلیل صیغهٔ ارمنی، نمایانگر وابستگی واژهٔ تَوریژ به «زبان پهلوی شمالی» می باشد. مینورسکی در پایان چنین نتیجه می گیرد که این مسئله نشان می دهد که ریشهٔ نام شهر به زمان های بسیار دور تا اوایل سلسلهٔ ساسانی یا شاید قبل از اشکانیان برمی گردد.
بنابر گفتهٔ مصطفی مؤمنی در دانشنامهٔ جهان اسلام، اهالی بومی آذربایجان تبریز را توری (چشمه یا رود گرم) می خوانده اند. تا اوایل سدهٔ چهاردهم خورشیدی نیز روستاییان اطراف تبریز این شهر را توری می نامیده اند. حتی در حال حاضر مردمان «قنبرآباد» در اطراف تبریز به این شهر توری می گویند. در نوشته های کهن (برای نمونه ابوالفدا) نام این شهر به شکل «تُوریز» آمده و هنوز هم در زبان های کردی و تاتی «توریز» و «تُوْری» به کار می رود.
عده ای از شرق شناسان و منابع کهن، نام شهر را دارای ریشه ای کهن در پارسی میانه و کهن و مرتبط با گرما و فعالیت های گرمایی کوه سهند دانسته اند. هم چنین منابع ارمنی که نام شهر را در سدهٔ پنجم (یا چهارم) میلادی، «تورژ» و «تَوْرِش» دانسته اند و به فارسی هم تَورز تلفظ کرده اند و با توجه به معنای متداول فارسی «تب ریز» و «تب پنهان کن» و احتمالاً نام تبریز «پنهان کنندهٔ تف و گرما» و با «جنبش های آتشفشانی کوه سهند» مرتبط بوده است. دانشنامهٔ بریتانیکا نیز نظری مشابه دارد و تبریز را در اصل «تپ + ریز» می داند، چیزی که باعث روان شدن گرما می شود و احتمالاً به خاطر چشمه های آب گرم اطراف آن است.
در مورد نام شهر توجیه مصطلح ولی عامیانهٔ دیگری وجود دارد؛ از جمله این که زبیده زن هارون الرشید به بیماری تب نوبه مبتلا شده بود؛ چند روزی در آن حوالی اقامت کرده، در اثر هوای لطیف و دل انگیز آن جا بیماری وی زایل شده، فرموده شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را «تب ریز» بگذارند. هرچند احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان توجیهات از این دست را عامیانه و نادرست می داند.
شماری از محققان بر این عقیده اند که دژ «تارویی–تارمکیس» که نام آن در کتیبهٔ سارگن دوم (پادشاه آشور در بین سال های ۷۰۵ تا ۷۲۱ پیش از میلاد مسیح) آمده، در محل شهر کنونی تبریز قرار داشته است. در کتیبهٔ سارگن دوم این دژ را دژی بزرگ و آباد و دارای باروی تودرتو وصف شده است. این دژ بنابر نوشته های کتیبهٔ سارگن، محل نگه داری اسب های ذخیرهٔ سواران اورارتو بوده که در حملهٔ آشوری ها ویران شده است. اما این ارتباط تبریز با شهرها و قلعه های دوران مادها، مورد اختلاف بین محققین است.
در کتاب تاریخ ایران (چاپ دانشگاه کمبریج) آمده که تبریز در اوایل دورهٔ ساسانی (سدهٔ سه یا چهار میلادی) بنا شده یا به احتمال بیش تر در سدهٔ هفتم این واقعه روی داده است. شهر کنونی تبریز برروی خرابه های شهر «تَوْرِژ» (بارها) بنا شده است. تورژ یکی از بااهمیت ترین مراکز بازرگانی منطقه بوده و به عنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب اهمیت فراوانی داشته است. این شهر در زمان حکمرانان اشکانی تبار ارمنستان، پایتخت این منطقه بوده است.
ولادیمیر مینورسکی در دانشنامهٔ اسلام بیان می کند، این داستان که شاه اشکانی تبار ارمنستان به خاطر انتقام کشته شدن اردوان (آخرین پادشاه اشکانی) به دست اردشیر بابکان (بنیان گذار سلسلهٔ ساسانی) تبریز را اشغال کرده و این شهر را پایتخت ارمنستان قرار داده، تنها براساس نوشته های واردان (تاریخ نگار ارمنی در سدهٔ چهاردهم میلادی) در منابع قدیمی به چنین چیزی اشاره نشده و این روایت ریشه ای عامیانه دارد.

[ویکی فقه] تبریز (انجمن). اَنْجُمَن تَبْریْز، نهادی سیاسی در تبریز که در دورۀ مجلس اول و نیز پس از انحلال آن در انقلاب نقش مهمی ایفا کرد.
انجمن ها نهادهایی بودند سیاسی که در آستانۀ انقلاب مشروطیت در ایران پیدا شدند. این نهادها به نظری بر اساس الگوی «ساویت» (شورا) هایی که انقلابیون روسی در سال های نخست سدۀ ۲۰م و در جریان انقلاب ۱۹۰۵م روسیه برپاداشتند، پدید آمده اند.
Iranica، ج۲، ص۷۷.
در آستانۀ انقلاب مشروطه، گذشته از وجود انجمن های سیاسی چون «کمیتۀ انقلاب»
ملک زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۲، ص۵-۱۹، تهران، ج ۲، ۱۳۲۹، ج ۵، ۱۳۲۸ش.
در این میان، با وجود صدور فرمان مشروطه در اواسط جمادی الآخر ۱۳۲۴ در تهران و آغاز کار تدوین «نظامنامۀ انتخابات» و توشیح آن در ۱۹ رجب از سوی مظفرالدین شاه، دربار هنوز از دادن آگاهی دربارۀ آنچه که در تهران اتفاق افتاده بود، جلوگیری می کرد و «در شهرها همچنان آیین خودکامگی به کار بسته می شد» و چنان می نمود که دولت درصدد آن است که اگر تواند، بساط مشروطه را «از تهران نیز برچیند».
کسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، ج۱، ص۱۱۸-۱۲۵، تهران، ۱۳۴۶ش.
...

[ویکی فقه] تبریز (روزنامه). تَبْریز، روزنامه ای سیاسی و خبری که به زبان فارسی و در فاصلۀ سال های ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م و دست کم تا اواخر دهۀ ۴۰ش، منتشر می شد.
روزنامه تبریز در سه دورۀ جداگانه در شهر تبریز منتشر می شد:
← دوره اول
(۱) اسناد، سازمان اسناد ملی ایران، شعبۀ تبریز.(۲) اسنادی از مطبوعات ایران و دولت کودتا، مرکز اسناد ریاست جمهوری، تهران، ۱۳۸۳ش.(۳) براون، ادوارد، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، ۱۳۳۷ش.(۴) برزین، مسعود، شناسنامۀ مطبوعات ایران، تهران، ۱۳۷۱ش.(۵) بیات، کاوه و مسعود کوهستانی نژاد، اسناد مطبوعات، تهران، ۱۳۷۲ش.(۶) تبریز (روزنامه)، تبریز، شماره های مختلف.(۷) روستایی، محسن و غلامرضا سلامی، اسناد مطبوعات ایران، تهران، ۱۳۷۶ش.(۸) صدرهاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، ۱۳۶۴ش.(۹) کهن، گوئل، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، تهران، ۱۳۶۲ش.(۱۰) مجیدی، موسی، تاریخچه و تحلیل روزنامه های آذربایجان، ۱۲۳۰-۱۳۸۰، تهران، ۱۳۸۲ش.

پیشنهاد کاربران

تبریز tiberias برگردان واژه طبری ها که جز سرزمین پتشخوارگر بود.
زبان مردم این منطقه پهلوی بوده است.
تبریز واژه ای پهلوی است که از دو کلمه ی تبر یز تشکیل شده است تبر همان وسیله ای برای تهیه هیزم بوده چون مردم آنجا کوچ نشین بودند و بیشترکارشان جمع کردن هیزم برای روزهای سرد بوده یکی از کارهای روزمره بوده
...
[مشاهده متن کامل]
است واژه ی یز یک نوع درخت اصیل ایرانی است که منطقه ی آذربایجان وجود داشته و میگن شبیه همان کاج بوده که مثل گوگرد در هوای سر آتیش میگرفته

تاوریژ نام کاملا ارمنی است که ابتدا در کتاب فاوست بیزانسی تاوریش یا تاوریژ اومده که به ادعای ارمنی ها معنی جایگاه انتقام دارد و این واژه هیچ ارتباطی با زبان و ریشه کوردی ندارد این واژه اسم ارمنیزه شده
...
[مشاهده متن کامل]
کهن تبریز که در منابع بیزانسی tauris ( توریس ) که در همون منابع بیزانسی و قدیمی رومی معنی سرزمین taur ( تور ) یا tauri است که این قبیله یکی از قبایل سکائیان بوده که تو همون منابع بیزانسی و قدیمی رومی این سکائیان رو به ترکان باستان نسبت داده اند .

تاب ریز یا تبریز یا تاوریژ یا توریژ
در فارسی تاب یعنی افتاب مثلا تابستان
در بنظر میاد تا به تب تبدیل شده در مرور زمان
در کردی تاو یعنی افتاب مانند تاوسان که همان تابستان میباشد
هم اکنون نیز کردها تبریز را تاوریژ یا تاوریز تلفظ میکنند
...
[مشاهده متن کامل]

ریز یا ریژ یعنی ریختن
تبریز یعنی ریخن نور خورشید

تبریز یه کلمه عربی از ریشه برز به معنی مبارز
نام قدیم تبریز درمتابع اشوری تاروی tarwi وتارواکیس tarwakis بوده تو کتاب بطلمیوس جغرافیدانان شهیر باستان نام این شهر را gabris که همان tauris توریس بوده اورده که t به gو
( U ) v به bنوشته شده است که در برخی نوشته ها رومی و یونانی این تبدیل v با صدای u به b و t به gمعمول بوده است که بعدها در منبع ارمنی فاوست بیزانسی ارمنی tauris ابتدا به تاوریش بعد تاوریژ نوشته شده است که به ادعای ارامنه معنی جایگاه انتقام که بعدها در زمان اسلام به توریز و تبریز تبدیل شد که طبق ادعاهای منابع غربی قدیمی شهر tauris یا همان تبریز معنایش جایگاه سرزمین تور tauri بوده که در منابع قدیمی رومی مثل استرابون tauri یکی از قبیله های سکائی بوده که در منابع بیزانسی و قدیمی سکائیان را از زمره ترکان باستان قلمداد کرده اند
...
[مشاهده متن کامل]

تبریز واژه ای ایرانی است و هیچ پیوندی با ملکه ترکان و مغولان ندارد.
تب = تاپ = بالا
ریز = ریزشگاه
چون در شمال تبریز تپه ها و بلندی های عینالی قرار دارد، هر زمان که باران می بارد، آب از بالا به پایین سرازیر می شود. شهر تبریز هم در پایین این ریزشگاه قرار دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

تفلیس در گرجستان هم گویشی دیگر از واژه تبریز است.

تبریز
تبtab =ته و taw
" ته و" یک کلمه کردی است و به معنای تب میباشد
ریز riz = رِژ rej حرف ر با علامت کسره
رِژ در زبان کردی یعنی ریختن
ته و رِژ tawrej معادلش تو فارسی تبریز میباشد
یاقوت حموی در �معجم البلدان� گزارش می دهد که نام شهر در زمان دیدار یاقوت از تبریز در زبان بومی �تِبریز� تلفظ می شده است. با توجه به این، مینورسکی باور دارد که تلفظ تِبریز باید به گویش ایرانی آذری کهن تعلق داشته باشد. این گویش به گویش های موسوم به گویش های ایرانی جنوب دریای خزر وابسته است؛ یا به احتمال بیش تر، تلفظ تِبریز معرب شدهٔ نام شهر در باب فِعلیل ( در زبان عربی ) است. هم چنین شیوهٔ نگارش نام این شهر در زبان ارمنی و تجزیه و تحلیل صیغهٔ ارمنی، نمایانگر وابستگی واژهٔ تَوریژ به �زبان پهلوی شمالی� می باشد. مینورسکی در پایان چنین نتیجه می گیرد که این مسئله نشان می دهد که ریشهٔ نام شهر به زمان های بسیار دور تا اوایل سلسلهٔ ساسانی یا شاید پیش از اشکانیان برمی گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

شماری از خاورشناسان و منابع کهن، نام شهر را دارای ریشه ای کهن در پارسی میانه و کهن و مرتبط با گرما و فعالیت های گرمایی کوه سهند دانسته اند. هم چنین منابع ارمنی نام شهر را در سدهٔ پنجم ( یا چهارم ) میلادی، �تورژ� و �تَوْرِش� دانسته اند و به فارسی هم تَورز تلفظ کرده اند و با توجه به معنای متداول فارسی �تب ریز� و �تب پنهان کن� و احتمالاً نام تبریز �پنهان کنندهٔ تف و گرما� و با �جنبش های آتشفشانی کوه سهند� مرتبط بوده است. دانشنامهٔ بریتانیکا نیز نظری یکسان دارد و تبریز را در اصل �تپ ریز� می داند، چیزی که باعث روان شدن گرما می شود و احتمالاً به خاطر چشمه های آب گرم اطراف آن است.
در مورد نام شهر توجیه مصطلح ولی عامیانهٔ دیگری وجود دارد؛ از جمله این که زبیده زن هارون الرشید به بیماری تب نوبه گرفتار شده بود؛ چند روزی در آن حوالی اقامت کرده، در اثر هوای لطیف و دل انگیز آن جا بیماری وی زایل شده، فرموده شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را �تب ریز� بگذارند. هرچند احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان توجیهات از این دست را عامیانه و نادرست می داند.
بنابر گفتهٔ مصطفی مؤمنی در دانشنامهٔ جهان اسلام، اهالی بومی آذربایجان تبریز را توری ( چشمه یا رود گرم ) می خوانده اند. تا اوایل سدهٔ چهاردهم خورشیدی نیز روستاییان اطراف تبریز این شهر را توری می نامیده اند. حتی در حال حاضر مردمان �قنبرآباد� در اطراف تبریز به این شهر توری می گویند. در نوشته های کهن ( برای نمونه ابوالفدا ) نام این شهر به شکل �تُوریز� آمده و هنوز هم در زبان های کردی و تاتی �توریز� و �تُوْری� به کار می رود.

نیسگیلیم کدریم قاطارقاطاردی
🏞️ تبریز
نام تبریز از دو بخش تاپ ( تپه، بالا ) و ریز ( چشمه ) ساخته شده است و به معنی �ریزشگاه تپه� است؛ چرا که شهر تبریز زیر تپه عینالی جای گرفته و در شمال شهر تبریز محله ای به نام �سیلاب� هست که نشان می دهد تبریز در مسیر ریزش آب از بالای تپه به پایین بوده.
...
[مشاهده متن کامل]

شهر �تبلیس� پایتخت کشور گورجستان هم درست مانند شهر تبریز در دامنه یک کوه به نام متا تسمیندا ( به معنی کوه مقدس ) بنا شده است و نام تبلیس هم مانند نام تبریز از دو بخش تب ( تپه، کوه ) و ریز ( ریزشگاه ) ساخته شده است و به معنی شهری در دامنه کوه است.

ریشه ی کلمه ی #تبریز ✅
( دروغ نگید )
قبل از هر چیز اعلام شود که نام های مناطق فقط یک احتمال هستند و ما بیشترین و قوی ترین احتمال را منتشر میکنیم.
از این احتمالات میشود هر چیزی را نوشت هر چیزی برای هر نامی میشود منطبق کرد مگر اینکه در تاریخ آن نام مانند آذربایجان تفسیر شود.
...
[مشاهده متن کامل]

و این تفسیر برای تبریز بسیار بسیار نزدیک است و از نام ها و تفاسیری همچون چیزی که تب را میریزد قوی تر است حتی تفسیر های مانند چشمه ی آب گرم که چشمه ی آب گرمی وجود ندارد یا اینکه گرم بنامند مضحک است آنجا گرم و نیمه گرم نیست و مضحک ترین آن بند کردن به پهلوی و امثالم بدون ریشه یابی و احتمالا آذری دادن به آن است که همگی ضعیف ترین تفسیر به تبریز هستند و خنده دار این است که نام تبریز که شهر ترک نشین است را به هر زبانی جز ترکی تفسیر کرده اند. ♦️
این پست صرفا برای حل ابهامات است.
Dav
در فارسی به صورت دیو
در ترکی به صورت داغ به معنی کوه
هر چند در آسیای میانه به داغ تاغ گویند. 🛑
در بازیدید شاه آشور در قدیمی ترین منبع تبریز را قلعه ی بلند دانسته و این قوت بخش تفسیر داغ است که به بلندی آن اشاره دارد که بعدا به شهر اطلاق شده است. 🔴
داغ از فعل تاخماق اشاره به کوبش و قدرت کوه دارد این فعل بارها در اورخون تکرار شده
و احتمالا در نام تبریز به صورت تاخار - داغار وجود داشته
واژه ی داغ در فارسی به معنی بسیار گرم در سومری به صورت تاب است و همچنین واژه ی تب در فارسی از این بن است و نشانگر تبدیل غ - ب - و است و از تخریب گرما به آن گفته شده و مستقیما به تاخما در ترکی اشاره دارد. داغیلماق و داغان شدن همگی از این بن هستند. ♦️
ایز پسوند بزرگی در ترکی
گلدین : آمدی
گلدین ایز : آمدید
دنیز
تنگ ایز : نفس تنگ گننده ی بزرگ
پسوند ایز در مغولی به صورت آشکار چنگیز به معنی بزرگ جنگ وجود دارد.
در انتها جای گفتن دارد که و - غ به صورت شبیه در عام تلفظ میشوند ( کاوقا ترکیه قووقا آذربایجانی - سووق - فعل سووماق که به صورت oo کشیده هستند و احتمال تبدیل بسیار بهم دارند در ترکیه به صورت soğuk نوشته میشود در آذربایجانی soyuq عواما با گ کوچک که در آذربایجانی وجود دارد اما ثبت نشده استفاده میشود
باغلا - بااالا - بائلا
از جمله بزرگترین تبدیل این فرم میتوان به قووماق - qovmaq که در بعضی شهر ها قوغماق - qoğmaq تلفظ میشود. )
داغاریز :
جای بسیار بلند و مستحکم همانند کوه ❇️
تفسیر دوم هم میتوان گفت که اشاره به کوه ها ی اطراف تبریز اشاره کند
داغ آراسی یا پسوند های باستانی حذف شده و تغییر یافته امثالهم
تفسیر اول بنا به حرف پادشاه آشور قدرتمند تر است.

زنده باد قوم عزیزم تبریز. اگر تبریز نبود ایران هم نبود. تبریز مهد هنر و علم و دانش ادب است. تمام جهان در فقر و بدبختی دست و پا می زنند اما در تبریز فقری وجود ندارد. ایران باید افتخار کند که چنین قوم قدرتمند و باهوشی دارد.
تبریز یعنی جان, زندگی, عشق, محبت, دانایی, بزرگی و هر صفت زیبای دیگر.
ریشه ی کلمه ی #تبریز ✅
قبل از هر چیز اعلام شود که نام های مناطق فقط یک احتمال هستند و ما بیشترین و قوی ترین احتمال را منتشر میکنیم.
از این احتمالات میشود هر چیزی را نوشت هر چیزی برای هر نامی میشود منطبق کرد مگر اینکه در تاریخ آن نام مانند آذربایجان تفسیر شود.
...
[مشاهده متن کامل]

و این تفسیر برای تبریز بسیار بسیار نزدیک است و از نام ها و تفاسیری همچون چیزی که تب را میریزد قوی تر است حتی تفسیر های مانند چشمه ی آب گرم که چشمه ی آب گرمی وجود ندارد یا اینکه گرم بنامند مضحک است آنجا گرم و نیمه گرم نیست و مضحک ترین آن بند کردن به پهلوی و امثالم بدون ریشه یابی و احتمالا آذری دادن به آن است که همگی ضعیف ترین تفسیر به تبریز هستند و خنده دار این است که نام تبریز که شهر ترک نشین است را به هر زبانی جز ترکی تفسیر کرده اند. ♦️
این پست صرفا برای حل ابهامات است.
Dav
در فارسی به صورت دیو
در ترکی به صورت داغ به معنی کوه
هر چند در آسیای میانه به داغ تاغ گویند. 🛑
در بازیدید شاه آشور در قدیمی ترین منبع تبریز را قلعه ی بلند دانسته و این قوت بخش تفسیر داغ است که به بلندی آن اشاره دارد که بعدا به شهر اطلاق شده است. 🔴
داغ از فعل تاخماق اشاره به کوبش و قدرت کوه دارد این فعل بارها در اورخون تکرار شده
و احتمالا در نام تبریز به صورت تاخار - داغار وجود داشته
واژه ی داغ در فارسی به معنی بسیار گرم در سومری به صورت تاب است و همچنین واژه ی تب در فارسی از این بن است و نشانگر تبدیل غ - ب - و است و از تخریب گرما به آن گفته شده و مستقیما به تاخما در ترکی اشاره دارد. داغیلماق و داغان شدن همگی از این بن هستند. ♦️
ایز پسوند بزرگی در ترکی
گلدین : آمدی
گلدین ایز : آمدید
دنیز
تنگ ایز : نفس تنگ گننده ی بزرگ
پسوند ایز در مغولی به صورت آشکار چنگیز به معنی بزرگ جنگ وجود دارد.
در انتها جای گفتن دارد که و - غ به صورت شبیه در عام تلفظ میشوند ( کاوقا ترکیه قووقا آذربایجانی - سووق - فعل سووماق که به صورت oo کشیده هستند و احتمال تبدیل بسیار بهم دارند در ترکیه به صورت soğuk نوشته میشود در آذربایجانی soyuq عواما با گ کوچک که در آذربایجانی وجود دارد اما ثبت نشده استفاده میشود
باغلا - بااالا - بائلا
از جمله بزرگترین تبدیل این فرم میتوان به قووماق - qovmaq که در بعضی شهر ها قوغماق - qoğmaq تلفظ میشود. )
داغاریز :
جای بسیار بلند و مستحکم همانند کوه ❇️
تفسیر دوم هم میتوان گفت که اشاره به کوه ها ی اطراف تبریز اشاره کند
داغ آراسی یا پسوند های باستانی حذف شده و تغییر یافته امثالهم
تفسیر اول بنا به حرف پادشاه آشور قدرتمند تر است.

جدای از معانی مختلف لغوی تبریز که در کتب لغت نامه درج شده، شهر تبریز خود یک تمدن و یک تاریخ است. که از جغرافیای مرزها فاصله گرفته و به یک فرهنگ تبدیل شده است. شهری متفاوت با مردمانی ویژه. نمونه ای از آن ها ستارخان، باقر خان، شهریار و پروین اعتصامی هستند که محال است کسی آن ها را نشناسد.
...
[مشاهده متن کامل]

نمی شود فهرستی از شهرهای بزرگ ایران را تهیه نمود اما تبریز را به عنوان یک شهر زیبا و جذاب در آن قرار نداد، شمال غرب کشورمان در قسمت آذربایجان شرقی محل سکونت مردمانی آذری زبان است که به پاکی و سخاوت شهره اند. و خطه سرسبز خود را مانند جواهری گران قدر دوست داشته و برای رشد و بالندگی آن از جان می گذرند. از این رو است که شاهد پیشرفت های فرهنگی، مذهبی، علمی و… از آن ها در دوره های مختلف بوده ایم.
تور تبریز فارا گشت شما را به شهر ادب و هنر؛ شهر اولین ها؛ یکی از امن ترین شهرهای ایران؛ قطب اقتصادی منطقه آذربایجان؛ دومین شهر دانشگاهی ایران؛ قطب خودرو سازی ایران؛ شهر شکلاتی و یکی از مهم ترین شهرهای توریستی و گردشگری ایران همراه با جاهای دیدنی فوق العاده زیبای طبیعی و تاریخی می برد. همه این ها دلایلی مهم هستند که تبریز یکی از بهترین مقصد های گردشگری از زمان بنا گذاشتن سنگ ساخت آن در دوران اشکانیان و ساسانیان تا به امروز برای شما باشد که یک مسافرت خیلی لذت بخش با مرکز اصلی تور داشته باشی.
تبریز دارای آب و هوایی خنک و خاص می باشد با قدمتی نزدیک به 4500 سال. که اولین پایتخت ایران جدید نیز اسم گذاری شد و به قول سایت های خارجی سومین شهر بزرگ ایران پس از تهران و مشهد می باشد. تبریز پر از هتل های لوکس و شیک و تمیز می باشد. از هتل های 5 ستاره بین المللی همچون پارس ائل گلی و شهریار و کایا با امکانات مدرن گرفته تا هتل آپارتمان هایی که قیمت تور تبریز از تهران یا سایر شهرها را مناسب هر بودجه و سلیقه می کنند. وجود مراکز خرید مدرن و بازار سنتی فوق العاده دیدنی که ثبت جهانی شده است در کنار محصولات صنایع دستی ویژه که مختص تبریز و هنرمندان تبریزی بوده؛ لذت خرید در سفر شما را کامل پوشش می دهند و اگر اهل سوغاتی بردن باشی که صد در صد رضایت شما را با آسودگی و آرامش جلب می کند.

بنده افتخار می کنم که اهل تبریز و آذربایجان شرقی ام
چون تبریز هم شهریار دارد هم پروین اعتصامی دارد هم جبار باغچه بان و سردار و سالار ملی
الله هامی سینا رحمت ایله سین من که اولاردان راضی ام تبریز هامی سنه قربان اولسون
جانیم سنه فدا تبریز
معنی نام تبریز
معنی نام تبریز
به نظر میرسد تبریز در اساس نام آتشکده تب ریزنده شهر تبرمایس به ظاهر به معنی تب بر بزرگ بوده است
به نظر میرسد تبریز در اساس نام آتشکده تب ریزنده شهر تبرمایس ( به ظاهر به معنی تب بر بزرگ ) بوده است. چون شرح وجه تسمیه این شهر از زبان اولیاء چلبی و داستان شفایابی زبیده خاتون در خبر حمدالله مستوفی جز این نمی گویند: اولیا چلبی کلمه " تبریز" را به معنی "ستمه دوکوجو" ( ریزنده تف و تاب ) و این نام را با آتشفشانی دیرین کوه سهند مربوط دانسته است. وی فراموش کرده بوده است که ایرانیان قدیم پرستنده آتش آتشکده های خود بوده اند نه آتشفشانها که در اطراف تبریز هم خبری از آنها نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

درباره بنا و وجه تسمیه شهر تبریز "حمدالله مستوفی" و "یاقوت حموی" می نویسند: "بنای تبریز از زبیده زن هارون الرشید است. وی که به بیماری تب نوبه مبتلا بوده؛ روزی چند در آن حوالی اقامت کرده، در اثر هوای لطیف و دل انگیز آنجا بیماریش زایل می شود. به همین دلیل فرمود تا شهری در آن محل بنا کنند و نام آن را "تب ریز" بگذارند. " می دانیم که پای زبیده خاتون بدین شهر نرسیده بود داستانها صرفاً بر پایه باور خاصیت شفا دهندگی آتشکده کهن تبریز که بر پایه وجه تسمیه نام شهر تبریز و دژ واقع بر روی تپه آن که تبدیل به محل آتشکده شده بوده، پدید آمده بوده است. در این روایت اساطیری هارون الرشید ( نگهبان دلیر ) جایگزین ایزد مهر مردم تبریز ( اُمرو خوارزمی ها و امیران گرجیها ) و زبیده ( همیشه بهار ) جایگزین الهه آناهیتا گردیده است. محل محرابه تبریز باید همان بقعه صاحب الامر بوده باشد که روایتش با گاو مقدس پیوند خورده است. شمس تبریزی مولانا نیز تجلی دیگری از ایزد مهر تبریزیان است:"شمس تبریزی که نور مطلق است آفتاب است و ز انوار حق است"
دو نام تارویی و تارماکیس مربوط به دو دژی می باشند که در محل شهر تبریز حالیه قرار داشته اند. لغت "تَر" ( تار ) در اوستا به معنی دفاع کردن است. لذا تارویی به معنی دژ کوچک است. و تارماکیس که به ظاهر سرانجام بعد از تلخیص های متوالی از جمله تبرمایس ( تاور - مایس= بزرگ نیرومند ) تبدیل به تبریز شده است، مرکب است از همان تَر ( تار یعنی دژ دفاعی ) ماک ( یعنی اصلی و پایدار در زبان مادی و سکایی کُردی ) و ایس ( به لغت اوستایی یعنی نیرومند ) . یعنی آن در مجموع به معنی دژ اصلی نیرومند است. هرتسفلد باستانشناس و ایرانشناس معروف آلمانی نامهای تارماکیس و تارویی با قرائتی نادرست تارواکسیا ( دژ بالنده ) و تواریر ( برخودار از نیرومندی ) آورده است.
در کتیبه سارگون دوم آشوری می خوانیم که شهر تارماکیس با کانال آب احاطه شده بوده است. سارگن در کتیبه چنین می گوید: "دیوارهای تارماکیس دو لایه بود. در اینجا خدقی به اندازه فرات است و اطراف آن را جنگلهایی پر پشت احاطه کرده اند. بناهای زیبایی در این شهر وجود دارند. هنگامی که من به شهر تارماکیس یورش بردم اهالی آنجا را ترک گفته و به صحراها گریختند. این سرزمین را به چنگ آوردم. در جاهایی مسکونی که به وضع جنگی استحکام یافته بودند نبرد کردم. دیوارهای همان دژها را تا به پی ویران کرده با خاک یکسان نمودم. خانه های داخل دژ را آتش زدم. آذوقه فراوان ساکنان آنجا را در آتش سوزاندم. انبارهای انباشته از جو را گشوده و آذوقه سپاهیان بی شمارم را تأمین نمودم. ۳۰ روستای اطراف دژ را سوزاندم. دود بر آسمان بر خاست. "
بنابراین آشکار است تارماکیس در جای صاف و گودی قرار داشته است. نظر به هیئت نام تبرمایس ( دژ نیرومند بزرگ ) معلوم میشود دژ تارویی ( دژ خرد ) بر بلندی تپه ای قرار گرفته بوده و نیاز چندانی به دیوار دفاعی بزرگ و حصین نداشته است و همانجایی است که بعداً تبدیل به آتشکده آذرآبادگان ( آتشکده درون دژ ) شده بوده است. بنابراین خود نام تبریز ( تاو - ور - ریز ) را می توان در اساس به معنی محل دژ نیرومند خرد گرفت و آن را اشاره به نام دژ تارویی کهن دانست نه تارماکیس ( تبرمایس= دژ نیرومند بزرگ ) که معنی نامش در نقطه مقابل معنی نام تارویی ( تاو - ریز ) قرار داشته است. سپاهیان هراکلیوس در جنگ با خسروپرویز آتشکده تبرمایس را سوزانده و از میان بردند. در مجموع معلوم میگردد که تارماکیس به معنی دژ نیرومند اصلی ( در محل ارگ تبریز؟ ) و تارویی به معنی دژ کوچک در قرون بعد تبرمایس ( دژ نیرومند بزرگ ) و تبریز ( تاو - ور - ریز ) یعنی دژ نیرومند خرد نامیده شده اند. از شواهد و قرائن بر می آید که تبرمایس در محلی صاف و گود و تبریز ( به معنی از بین برنده تب، همان آتشکده آذرآبادگان شهر ) در بلندی تپه تارویی واقع شده بوده است.
علی مفرد

شهری در آذربایجان شرقی با مردمی بسیار مودب و با معرفت این شهر شهر اولین هاست به قول بسیاری این منطقه خواستگاه زبان پهلویست هر چند الان جملگی ترک زبان هستند تبریز به دلیل بسیار سرد بودن در گذشته تقریبا
...
[مشاهده متن کامل]
هیچ بیماری ویروسی و باکتریائی در آن دوام نمیاورد به تبریز مشهور شده است در برخی از کتب به نام توری هم آورده شده است مسلما تومیریس و تاوریژ کلمات من ذر آوردی می باشد

تبریز قبلا نامش آتورپاتگان بوده است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس