بیل

/bil/

معنی انگلیسی:
shovel, spade

لغت نامه دهخدا

بیل. ( اِ ) آلتی باشد آهنی که باغبانان و امثال ایشان زمین بدان کنند. ( برهان ). آلتی سرپهن که تره کاران بدان کلوخ یکسوی کنند و زمین را بکاوند. ( شرفنامه منیری ). آلتی است آهنی که سر آن پهن باشد بدان زمین را کاوند. ( غیاث ) ( آنندراج ). آلتی آهنین و پهن و دارای دسته ای چوبین که بدان زمین کاوند. ( ناظم الاطباء ). آلتی آهنین با دسته بلند چوبین که بدان گل سازند و خاک بردارند یا زمین باغ وجز آن بگردانند. ( یادداشت مؤلف ) ( منتهی الارب ). انگز. ( برهان ). گراز. بال. فانهم اهل الکوفه یسمون المسحاة بال و بال بالفارسیة بیل ، او کلند. ( از البیان والتبیین ج 1 ص 232 ): بال ؛ بیل آهنی و کلنگ که بدان زمین زراعت را اصلاح کنند. وآر؛ بیلهای گل کنی. هذاة؛ بیل آهنی. ( منتهی الارب ). مسحاة؛ بیل آهنی :
تو برزیگری بیلت آید بکار.
( یادداشت مؤلف ).
چون درآمد آن کدیور مرد زفت
بیل هشت و داسگاله برگرفت.
رودکی.
با دوات و قلم و شعر چکارست ترا
خیز و بردار تش و دستره و بیل و پشنگ.
ابوحنیفه اسکافی.
بیل نداری گل صحرا مخار
آب نیابی جو دهقان مکار.
نظامی.
برکنم از زمین دل بیخ امل به بیل غم
خار اجل ز راه جان برنکنم دریغ من.
خاقانی.
دل بسر بیل غم درخت طرب را
بیخ و بن از باغ اختیاربرافکند.
خاقانی.
سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل.
سعدی.
یکی آهنین پنجه در اردبیل
همی بگذرانید پیکان ز پیل.
سعدی.
- بیل خوردن ؛ کولیده شدن. شیار شدن : این باغ امسال بیل نخورده است. ( یادداشت مؤلف ).
|| پارویی را گویند که کشتی بانان بجهت راندن غراب سازند. ( برهان ). چوبی که کشتی را بدان در آب برانند. ( شرفنامه منیری ). تخته ای باشد بر هیأت بیلی که بر سر چوبی نصب نمایند و کشتی و امثال آن بدان برانند و آن را بیله نیز خوانند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ سروری ) ( از رشیدی ). چوبی که به یک سر آن قطعه های تخته وصل کنند و کشتی و «غراب » را بدان میرانند. ( غیاث ). تخته ای است به هیأت بیل که بر سر چوبی نصب کنند و کشتی و غراب را برانند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). آلتی مانند پاروب که کشتی و قایق را بدان رانند. ( ناظم الاطباء ). بیل کشتی. خله. فَیَه. مجذاف. مجذف. فَه. مجدف. پاروی کشتی رانی. ( یادداشت مؤلف ). غاروف. مغدف. مقذف. مقذاف. بیل کشتی رانی. ( منتهی الارب ): بلیج السفینة؛ بیله کشتی ( معرب است ). ( منتهی الارب ). مؤلف در یادداشتی نویسد بیل آلتی از آلات ملاحان است یا دنبال کشتی و نمیدانم چیست و آن غیر خله و پارو باشد. آنگاه این دو شعر عسجدی و منوچهری را بشاهد ذکر کرده است : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ابراز آهنی پهن بادسته چوبی بلندبرای کندن زمین
( اسم ) میو. درختی است که از حیث حجم شبیه بخربزه است و در طعم آن عفوصت و قبض است و بوی آن تند است و در هند فراوان روید.
دریاچ. بین . دریاچه ای در غرب سویس در ایالت برن در دامن. کوههای ژوا مشتمل بر سن پیر است که در ۱۷۶۵ م . روسو در آن اقامت داشت .

فرهنگ معین

( اِ. ) ابزاری دارای دسته بلند و صفحه ای پهن و قاشق مانند که برای جا به جا کردن خاک و گل به کار می رود.

فرهنگ عمید

ابزار آهنی پهن با دستۀ چوبی بلند برای کندن زمین یا برداشتن گل و خاک.

گویش مازنی

/biyel/ بگذار – فرار بده – بنه - اجازه بده & بگذار بنه

واژه نامه بختیاریکا

( بیل (بهل) ) بگذار
بچه. مثلاً بچه بیل
بهل؛ بگذار

دانشنامه عمومی

بیل ( به انگلیسی: Shovel ) یک ابزار دستی است. می تواند یکپارچه باشد؛ اما معمولاً از دو قطعه ساخته می شود؛ یعنی یک صفحه فولادی ( بیل ) و یک دسته چوبی که قابل تعویض است. معمولاً صفحه بیل، دارای یک گلویی، برای سوار کردن دسته است. قطعه دسته معمولاً عمر کوتاهتری دارد و تعویض می شود. دسته بیل ها معمولاً بلندتر از ۱٫۵۰ متر و بیشتر از جنس چوب هستند. بیل بیشتر در کارساختمانسازی و باغبانی بکار می رود. از بیل برای کندن زمین یا برداشتن گِل، خاک، کود و … سود می برند. بسته به کاربرد، بیلها در انواع مختلفی تولید می شوند.
[ ۱] بیل در سایزهای مختلف و برای کاربردهای مختلف تولید می شود. از اینرو دسته بندی آن نیز می تواند بر اساس سایز و کاربرد آن باشد. بیل ها را از نظر کاربرد می توان به چهار نوع زیر تقسیم بندی کرد:
• بیل ساده: این بیل عمومی ترین و رایج ترین نوع بیل است که در سه سایز و با نمره های ۲، ۲٫۵ و ۳ تولید و در بازار عرضه می شود.
• بیل گردن بلند: این بیل دارای گلوی بلند بوده و بیشتر برای کشاورزی و باغبانی کاربرد دارد.
• بیل پارویی: این بیل دارای تیغه صاف بوده و از نظر ظاهری شبیه پارو است.
• بیلچه: گونه کوچک تر بیل را بیلچه می گویند و بیشتر برای کاشت گل استفاده می شود.
عکس بیلعکس بیلعکس بیل

بیل (افسانه شناسی). بیل ( /ˈbeɪl/ ؛ از اکدی bēlu ) ، به مفهوم «خداوند» یا «استاد»، بیش از آنکه نام باشد، عنوانی است که به خدایان گوناگون، در کیش های میان رودانی از اکد، آشور و بابل اطلاق می شده است. شکل زنانه بیل، بلیت به معنای بانو و زن است. این واژه در در یونانی به شکل Belos و در لاتین به شکل Belus خوانده می شود. از نگاه زبانی Bel یک واژه سامی شرقی است که با بعل از زبان های سامی شمال غربی با همان معنی همبسته است.
مترجمان نخستین اکدی بر این باور بودند که ایدوگرام خدایی که در زبان سومری، انلیل خوانده می شود، به شکل Bel در اکدی خوانده شود. همبستگی نگاه دانشگاهیان این فرضیه را نادرست می داند، اما از Bel به معنای Enlil در برگردان ها و بحث های قدیمی استفاده شده است.
بیل به ویژه برای خدای بابلی مردوک مورد استفاده قرار گرفته و هنگامی که در نوشته های آشوری و بابلی نو یا در کتیبه هایی در نوشته های میان رودان ذکری از آن شده، می توان آن را معمولاً به معنای مردوک و نه هیچ خدای دیگری در نظر گرفت.
خدایی به نام بیل خدای اصلی پالمیرا در دوران پیش از هلنیسم بود که در کنار خدایان آگلیبول و یاریبول پرستیده می شد. نام اصلی او بول بود، بعد از زبان سامی شمال غربی بعل ( که معمولاً برای خدای حداد گفته می شد ) ، تا زمانی که فرقه بیل - مردوگ در پالمیرا گسترش یافت و تا سال ۲۱۳ پیش از میلاد، بول به بیل تغییر یافت. معبد بیل به این خدا اختصاص یافته بود که توسط داعش تخریب شد.
عکس بیل (افسانه شناسی)عکس بیل (افسانه شناسی)عکس بیل (افسانه شناسی)

بیل (شهر). شهربیل در بخش بیل در ایالت برن در کشور سوئیس واقع شده است که ۴۹٬۳۰۰ نفر جمعیت دارد.
عکس بیل (شهر)عکس بیل (شهر)عکس بیل (شهر)عکس بیل (شهر)عکس بیل (شهر)عکس بیل (شهر)

بیل (کرواسی). بیل ( به لاتین: Bale ) یک منطقهٔ مسکونی در کرواسی است که در شهرستان ایستریا واقع شده است. [ ۱] بیل ۸۱٫۶۵ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۱۲۷ نفر جمعیت دارد و ۱۴۲ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس بیل (کرواسی)عکس بیل (کرواسی)عکس بیل (کرواسی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

انگز

مترادف ها

shovel (اسم)
بیلچه، خاک انداز، کج بیل، پارو، بیل

spade (اسم)
بیلچه، بیل، خال دل سیاه، خال پیک

فارسی به عربی

مجرف , مجرفة

پیشنهاد کاربران

بیل در زبان فارسی از peeler گرفته شده که بمعنی پوست کندنه چون بیل برای کندن وزیرورو کردن پوسته زمین ساخته شده
در زبان لری و لکی خرم آبادی:
بیل: ابزار کار
بیل: خاکستر زغال
بِیل: بگذار، اجازه بده.
ترکها اکثرا میگن k�rək و چیزایی شبیه به این.
بیل و بیلچه و. . . اکثرا هندیا پاکستانیا و ایرانیا میگن
بیل کلمه ی فارسی است که حتی در زبان سانسکریت هم میگن بیل.
حالا ایرانیا ترکی میگن آیا هندیا و بنگلادشیا و. . . هم ترکی میگن؟؟؟ کل شبه قاره هند کشاورز بودن و همینجور اکثر ایرانی ها، در صورتی که ترکهای عزیز مثل بعضی از قوم های ایرانی دامدار و کوچ نشین بودن نه کشاورز. لطفا برای اینکه ریشه واژه رو پیدا کنید به پیشینه و ریشه واژه ها در زبان ایغوری، ترکمن، قزاق نگاه کنید که دست نخورده ترن. نه لهجه و گویش های ترکی غربی/ بعدشم مگه فکر میکنید ترکا کی هستن؟ اکثر ترک تبارها مثل ترکمن ها و ازبکها ( که مردم خوارزم و سغدی رو آسیمیله کردن ) هزاران ساله که با ایرانیا ارتباط داشتن و هنوزم دارن. از نظر فرهنگی و زبانی این دو گروه هم تاثیر گذاشتن و هم تاثیر پذیرفتن
...
[مشاهده متن کامل]

بیل به زبان سنگسری
بالِه baleh
انگز
درود
واژه بیل در بنمایه های تا دوهزار ساله ی پهلوی به دیس bel و bil دیده می شود که ریشه در پارسی باستان دارد، یعنی بی گواه تاریخی سخنی نگفته ایم ولی ادعای شما گواهمند نیست و از روی تعصب است.
واژه تیشه نیز واژه ای امروزی نیست که از روی تی شکل ساخته شده باشد ( تی لاتین و شکل عربی ) بلکه واژه ای ست که در پهلوی به ریخت تیشه و تیشک کاربرد داشته و به گفته استاد کزازی از ریشه تش یا تیش به چم تیز گرفته شده، شما که گمانه زنی کردید تیشه از تی شکل گرفته شده و به بیل گفته می شده، نمی اندیشید که مگر بیل تی شکل بوده که به آن تیشه بگویند؟!
...
[مشاهده متن کامل]

با دوات و قلم و شعر چه کارست تو را؟ / خیز و بردار تش و دستره و بیل و پشنگ ( ابوحنیفه اسکافی سده۵ )
هنگامی که تش ( تیشه ) و بیل هر یک جداگانه در بیت شاعر آمده یعنی که دو ابزار جدا از هم بوده اند.
سرچشمه شاید گرفتن به بیل / چو پر شد نشاید گذشتن به پیل ( سعدی )
سرچشمه را با بیل می توان گرفت نه با تیشه!
نیاکان پهلوی زبانِ آذربایگان، یکجانشین و دهقان و کشاورز پیشه بودند و در گذار پهلوی به ترکی، واژه های بسیار فراوانی را هم به زبان نوآمده درون کردند که در بالا و در ۱۴۰۱/۲/۱۳ در زمینه کشاورزی نمونه هایی از آن را یادآور شده ام، بی گمان شما نمونه های دیگری را هم می دانید.
شما می توانید که درباره ترکی یا هر زبان دیگری پژوهش کنید ولی درستش این ست که در اصل به زبان راستین نیاکانتان یعنی پهلوی بپردازید، زبان شیخ صفی الدین اردبیلی، همام تبریزی، بابا فرج تبریزی، مغربی تبریزی، اوحدی مراغه ای، روحی انارجانی و. . .

بیل کلمه ترکی است اقای کشاورز عزیز همانطور که تیشه کلمه فارسی است از سانسکریت می اید در واقع منظور تی شکل است البته در زبان فارسی قدیم به بیل تیشه می گفتند البته به شکل تیشک هم به کار میرفته و شامل چند
...
[مشاهده متن کامل]
طیف ابزار کشاورزی دیگر هم بوده اما شما که میفرماید بیل را شاید در ادبیات ترکی احتمالا از زبان فارسی وارد شده اینطور نیست چرا که در زبان ترکی به کلمه پشت نزدیک ایز میگویند دقیقا مثل بیل و لی به عقب دال هم میگویند یعنی بیل به معنی کمر از ریشه ایز به معنی پشت نزدیک ساخته شده ضمنا بنده بارها در میان اقوام مختلف ایرانی خو دشاهد به کار رفتن کلمه تیشک یا تیشه به جای بیل بودم ودر میان ترکها بیل را حرف ی را کمی با حالت بم که دقیقا تلفظ همان بیل به معنی کمر را میدهد برای این ابزار تیشک به کار میبرند

درود
عزیزجان، من منکر تمدن گوبکلی تپه و اهلی کردن گندم در آنجا که نشدم، گفتم گوک ترکها چه ربطی به این تمدن و آناتولی داشتند؟
چون حکومت کنونی ترکیه، نام ترکی بر این منطقه گذاشته پس باید سرسری نتیجه بگیریم که مردم این تمدن ترک بودند؟ و به گفته ی شما گوک ترک؟!
...
[مشاهده متن کامل]

این تمدن در کردستان ترکیه قرار دارد و اگر در فروپاشی عثمانی، کردستان هم جدا شده بود همینک این تمدن یک نام کردی داشت و کس دیگری مانند شما می آمد و ادعای کرد بودن آن مردم را می کرد! وگرنه چه کسی می داند که مردم سرزمینی در یازده هزار سال پیش چه زبانی داشته اند درحالیکه نوشته ای از آنها بجا نمانده.
اینکه شما گوک ترک را به شاخه های گوناگون تقسیم می کنید ادعای شماست وگرنه گوک ترکِ تاریخی، همان چیزی بود که چکیده وار در بالا گفتم که قبیله هایی بیابانگرد و کوچنشین بودند نه کشاورز و یکجانشین و سنگ نوشته اورخونِ پیدا شده در شمال مغولستان را به آنها نسبت می دهند که به زبان ترکی قدیم است که پیوندی با زبانهای خانواده آریایی و هندواروپایی ندارد.
به گفته باستان شناسان شاید هزاران سال پیش سکاهای آریایی نژاد یا همان تورانیها با نژاد زرد پیرامون مغولستان درآمیخته باشند و چهره ای متمایل به آنها یافته باشند مانند مردم ازبکستان که زبانی ترکیِ مایل به پارسی دارند ولی این موضوع هیچ ربطی به آناتولی و مردم آن ندارد.
نژاد غالب در نیمه ی باختری ترکیه، نژاد یونانی ست ولی تغییر زبان از یونانی به ترکی، بیشتر به خاطر تغییر مذهب از مسیحیت به دینی بود که از سوی حاکمان ترک آورده شده بود، درست مانند همان اتفاقی که در مصر، بخش های دیگر آفریقا، آمریکای لاتین و. . . افتاده است.
و دقیقا همان رویدادی که در آذربایگان به وجود آمد یعنی تغییر زبان از پهلوی به ترکی به دنبال تغییر مذهب از سنی به شیعه یعنی مذهب قزلباشان.

لطفا بروید وشواهد علم گوبکلی تپه را مطالعه بفرمایید حتی یک فیلم مستند کامل از این که اولین کشاورزان جهان انهم به دست بهترین محققین باستان شناس جهان در این مورد ساخته شده ودر مورد چاتال هویوک هم حتی کارل
...
[مشاهده متن کامل]
ساگان وحتی اخیرا هم چند مستند دیگر ساخته شده صمنا اتحادیه گوگ ترکها با قوم گوک ترک ها دو ماجرای تاریخی کاملا متفاوت هستند واتحادیه گوک ترکها ی که شما میگوید کاملا متفاوت است ضمنا تفسیر شما از ترک کاملا اشتباه و به شاخه از ترکهاست که نژاد با نژاد زرد ترکیب شدن در حالی که ترکهای که من از انها نام بردم در جای دیگری هم گفتم نژادشان هندو اروپای واریای است که از حوصله بحث خارج است چون ترکها که گفته میشود از قزاق تا قرقیز وترکمنان سلجوق ایرانی وترکمنان ترکیه وعراق باز یک نوع خود ترکهای ترکیه یک نژاد دیگر واصلا گاهی حتی از نژاد دیگر اما با زبان ترکی هستند حتی گاهی به جهت نوع مذهب متاسفانه برخی سو گیری میکنند در حالی که اجداد ما عرب نبودند هر که امده وبه انها هر اموزش دینی داده بندگان خدا قبول کردهان یک نمونه بارز ان من شخصا از اقوام دوستان هستند انها اقوام خونیشان در عراق زندگی میکنند و مذهبشان شیعه است ترکمنهای عراق حتی تعدادشان ظاهرا بسار زیاد هم میباشد در حالی که انها خود حنفی و سنی مذهب هستن بعضا دوستان انتظار دارند همه چیز به خاطر یک کلمه توضیح داده شود مثل کلمات مختلف مثل رادیو که انگلیسی است کسی میگوید چرا یا ترکهای ازبک چرا ترکیشان هیچ شباهتی به ترکی معمول ندارد یا ان اتحادی گوک ترکها که اصلا به معنی یکجا نشین شدن شهر نشین شدن وقبول مسکون شدن از حالت عشایری چون بعداز فتح وفتوحات یکسری از اقوام ترک حوس دیوانسالاری وزندگی شهری وکشاورزی راحت به جای یشایری به سرشان زد وان گوک ترک کجا وگوگ ترکی که من میگویم صمنا معنی گوک ترک یعنی ترک کشاورز و کلمه گوک بعضی از اقوام ترک به معنی سبز وبعصی به معنی ابی به کار میبرند

درود
به کاربر بالا!
واژه بیل نخستین بار در بنمایه های پهلوی دیده شده و سپس به زبان های دیگری مانند ترکی هم درون شده است، شاید ترکان به خاطر همانندی که بیل به مهره های پشت داشته نام این اندام را از ابزار بیل گرفته باشند!
...
[مشاهده متن کامل]

بنده خدا گوک ترک چه ربطی داره به آناتولی؟!
گوک ترک نام اتحادیه ای از چند قبیله ترکی است که حدود هزار و پانصد سال پیش و به مدت دو سه قرنی از شمال دریاچه مازندران تا حدود مغولستان را میدان تاخت وتاز خود قرار داده بودند و سرانجام هم در اثر درگیری میان خودشان از بین رفتند، اینها چه ربطی دارند به آناتولی آنهم یازده هزار سال پیش و اهلی کردن گندم؟!
خود نام آناتولی مانند بسیاری از شهرها و سرزمین ها در آنجا که نام یونانی دارند در اصل یک واژه ی یونانی است به معنای [برآمدن خورشید یا خاور] چراکه در خاور سرزمین یونان جای داشت، این واژه ربطی به ناف و بالا یا پایین آن ندارد با این ریشه تراشیها فقط مایه خنده می شوید.
مردم آناتولی آمیزه ای از نژادهای یونانی، ارمنی، کردی و زیر هفت درصد نژاد ترکی است که به خاطر داشتن قرنها حاکمان ترک وتغییر مذهبی و سرانجام نسل کشی ارمنی - یونانی - آشوری که در سده گذشته به خود دیدند و اجبار به زبان ترکی که پس از آن وجود داشت ترک زبان شده اند وگرنه از نظر نژادی همان تبار هندواروپایی خود را دارا هستند و هیچ شباهت چهره ای به ترکان اصیل ترکمن و قرقیز و قزاق ندارند.

چاتال هویوک هم اولین شهر جهان واولین تمدن کشاورزی است که در انجا بیل استفاده شد توسط گوک ترکها لازم به ذکر است معنی چاتال هویک که امروزه در انادولی ( انا تولی ) به معنی زهدان مادر یا مام وطن محل گوک ترکها
...
[مشاهده متن کامل]
ترکیه امروزی به کار میرود نام این شهر را انزمان ترکها از شکل خاص خانه های خود گزاشته ان چون این خانه ها دارای در و پنجره نبودند و البته شهر هم کوچه وخیابان نداشته و سقف منازل محل عبور ومرور مردم بوده است ودر بالای سقف هر خانه یک دریچه ورود برای وارددشدن میگزاشتند وبه علت شکل این منازل انجا را چاتال هویق که چاتال اول به معنی چاتمه یا شکل سقف که ترکها به چوبهای سقف میگویند وهویق هم به معنی گودال که در کل به معنی سقف سوراخ دار که امروزه به حالت چاتال هویک تلفز میشود اما در اینجا معانی وفلسفه خاصی وجود دارد و باستان شناسان دلیل ساخت اینگونه خانه ها را به دلیل نبود طبقات اجتماعی میدانند جامعه کشاورز محوری که به علت وابستگی شدید همه اعضا جامعه بهمدیگر احساس همدلی و همکاری و همبستگی بالای داشته اند البته هنوز انسانها روش انبار داری دراز مدت غلات و یا روشهای دیگر نگهداری میوجات مثل انواع ترشی یا مثلا مربا یا غیره را نمی دانستند پس هنوز بانک وسرمایه ای وجود نداشته ویا واحدهای عددی وعیره وسرمایه اصلی هما سرماییه اجتماعی و نیروی کار جامعه بود ه به هر حال در کمال تعجب دلیل شکل گیری این شهر به جهت منطقهای در ۶۰ کیلومتری انجا بوده بنام گوبکلی به معنی ناف دار در زبان ترکه وخاک انجا به لحاظ زیستی دارای عناصری است که باعث شده گندم وحشی که در حالت عادی فاقد پروتئن کافی است یعنی دانه خالیست در خاک انج دانه پر شده و همین غله وعلم ژنتیک باعث شده مردمان انجا دیگر نیازی به مهاجرت جهت تامین نیازهای خود نداشته باشن واز همه جالب تر اولین معبد جهان را با ۱۲ ستون که حاوی اولین حروف هیروگلیف است بنا کنند احتمالا جهت فهمیدن فصول وموقعیت سال بوده به هر حال بیل از کلمات ترکی است از شکل کمر انسان در زبان ترکی گرفته شده

بیل به دلیلاینکه اولین کشاورزان جهان در منطقه بین الرودان در منطقه انادولی ( به معنی مام وطن ) درحدود یازده هزار سال قبل در منطقه گوبک لی ( نافدارمعنی گوبک لی ) میباشد در انجا با اهلی کردن اولین گندم وحشی
...
[مشاهده متن کامل]
جهان والبته اولین تمدن ای که معبد دایر کرده والبته اولین شهر جهان را دایر کردند وبعدها این اقوام به گوک ترکها معروف شدند اینها بدوی و عشایر نبود فقط بلکه کشاورزان ماهری هم بودند و ترکیه امروزی انجاست وانها بیل را با الگو برداری از شکل گودی کمر انرا بیل نامیدندیعنی مشابه کمر انسان مثل قاشق که معنی ابرو است یا بشقاب که به معنی ظرف خالی در زبان ترکی البته

اگر بیل اولین بار از روسیه اومده پس چه طور اسمش تو سروده هاس رودکی و سعدی و نظامی هست؟ و بعد مردم ایران که بیشترشان کشاورز و کارگر و بنا بودن تا قبل از ورود بیل از روسیه از چه ابزاری به جای بیل استفاده میکردن؟با قاشق ملات میساختن و شخم میزدن؟
ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

درود ُ سپاس
جناب باقری! به راستی که نوشته بالا، از شما بسیار دور از ذهن و باور نکردنی بود.
آیا می توانید بیشتر روشنگری نمایید و بگویید که این ابزار ( بیل ) ، کِی و چه سالی از روسیه درون ایران آمده که نام ترکی هم بر آن نهاده شده؟!
...
[مشاهده متن کامل]

باقری جان، نیاز به روزها و ساعتها جستجو و کندُکاو هم نیست، پیشتر دهخدا این رنجه و زحمت را بر خود هموار کرده بود، می توانی یک سری به لغتنامه اش که همینجا در آبادیس هم هست بزنی واین واژه ( بیل ) را تا هزار و صد سال پیش در سروده های رودکی بیابی.
واژه بیل در بنمایه های پهلوی نیز به همین دیسه ( بیل ) بوده است.
نام این ابزار همراه با نام دیگر ابزارها و واژاکها ( اصطلاحات ) کشاورزی مانند بیلچه، کلنگ، تیشه، شنه ( شانه، چنگک ) ، اره، تخته، خیش، شخم، بچین ( درو ) ، بند، نردوان، دانه، تخم، گل، چمن، باغ، باغچه، باغبان، کدخدا، میرآو، شورآو، چوپان، بار، دسته، خرمن و. . . ، نام گیاهان، درختان، میوه ها، سبزیها و. . . از زبان پهلوی که زبان کهن آذربایگان بوده به زبان ترکی درون شده است.

واژه ( بیل ) برپایه آنچه که در تارنمایِ https://en. wiktionary. org آمده:
ایرانیِ کهن: badHr
پارسیِ میانه: بیل ( byl/bel )
بیلبیل
بیل که یک ابزار باغبانی است. اولین بار از روسیه وارد ایران شد. در آذربایجان به این ابزار برای اولین بار "بئل "گفته شد . که بعداً با تغییراتی در تلفظ در مناطق فارس زبان این واژه به " بیل" تغییر کرد . علت
...
[مشاهده متن کامل]
این نام گذاری برای اولین بار در میان ترک زبان ها به "بئل" این بود که شکلش از قسمت پشت ، به پشت بدن انسان شباهت داشت . ترک زبان ها به قسمت پشت بدن انسان از قسمت پایین گردن تا پایان ستون فقرات بئل می گویند . لذا به خاطر این شباهت این ابزار در میان ترک ها بئل نام گرفت و در تلفظ فارسی به بیل تغییر یافت . در عکس زیر شباهت آن را با پشت بدن انسان مقایسه کنید .

بیل
بیلیجی دانشمند به ترکی
بیلمک دانستن
در زبان همدانی یعنی بزار
در زبان لری بختیاری به معنی
بیل:bil
Bel
در زبان لری بختیاری به معنی
بگذار. bel
بیل ( bil ) - تُرکی
دانش ، علم ، دانستن
بیل ( فارسی ) = نام وسیله ی کشاورزی که با آن شخم می زنند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس