[ویکی فقه] بیع دین به دین به معنای فروختن کلّی در ذمه در برابر کلّی در ذمّه است. از عنوان بیع دین در برابر دین، در باب تجارت و دین سخن رفته است. به بیع دین به دین، بیع کالی به کالی، بیع مؤجل به مؤجل و بیع نسیه به نسیه نیز گفته می شود.
در تفسیر عنوان یاد شده بین فقها از دو جهت اختلاف است.
۱) نخست از این جهت که آیا حقیقت بیع دین به دین، بیع کلّی در ذمّه در برابر کلّی در ذمّه ای است که هر دو پیش از عقد به سببی دیگر بر ذمّه آمده باشند، یا شامل بیع کلّی ای که به سبب عقد فعلی بر ذمّه آمده نیز می شود؟
الف)بنابر قول اوّل، بیع دین به دین تنها در دو دین ثابت قبل از عقد، تحقّق پذیر است نه دو دین حاصل از عقد بیع. ب)برخلاف قول دوم که در دو دین ثابت به سبب عقد نیز معنا پیدا می کند. مشهور قول دوم است.
۲)جهت دوم اختلاف این است که آیا در صدق دین بر کلّی در ذمّه، مدّت دار بودن آن دخیل است یا نه؟
الف)بنابر دخیل بودن، حقیقت دین، کلّی در ذمّه ای است که مدّت دار (مؤجل) باشد. در نتیجه، کلّی در ذمّه ای که در اصل، مدّت دار نبوده (نقد بوده است) یا مدّت دار بوده لیکن هنگام معامله مدّتش پایان پذیرفته است (حالّ و معجل شده است) دین به شمار نمی رود. بیع این نوع کلّی در ذمّه در برابر کلّی در ذمّه، مصداق بیع دین به دین نخواهد بود.
ب)بنابر عدم دخیل بودن، بیع دین به دین شامل همه ی انواع بیع کلّی در ذمّه در برابر کلّی در ذمّه می شود؛ خواه هر دو حال باشند یا مدّت دار و یا مختلف.
مراد از اعتبار اجل در مفهوم دین در کلام برخی فقها
البتّه برخی گفته اند: بر فرض پذیرفتن اعتبار اجل در مفهوم دین- چنان که برخی لغویان گفته اند- مراد از آن، اعتبار اجل در اصل تحقّق عنوان دین است و پس از آن، دین بر کلّی در ذمّه صادق است؛ هرچند مدّت آن به پایان رسیده و حالّ و نقد گردیده باشد.
بیع کالی به کالی در ضمن بیع دین به دین
در روایت نبوی صلّی اللّه علیه و آله از عنوان دیگری تحت عنوان «بیع کالی به کالی» نام برده شده است که فقها در ضمن بحث از بیع دین به دین و نیز هنگام تقسیم بیع، به لحاظ مدّت دار بودن عوضین و نقد بودن آن دو، بدان پرداخته اند.
اختلاف فقها در تفسیر بیع کالی به کالی
...
در تفسیر عنوان یاد شده بین فقها از دو جهت اختلاف است.
۱) نخست از این جهت که آیا حقیقت بیع دین به دین، بیع کلّی در ذمّه در برابر کلّی در ذمّه ای است که هر دو پیش از عقد به سببی دیگر بر ذمّه آمده باشند، یا شامل بیع کلّی ای که به سبب عقد فعلی بر ذمّه آمده نیز می شود؟
الف)بنابر قول اوّل، بیع دین به دین تنها در دو دین ثابت قبل از عقد، تحقّق پذیر است نه دو دین حاصل از عقد بیع. ب)برخلاف قول دوم که در دو دین ثابت به سبب عقد نیز معنا پیدا می کند. مشهور قول دوم است.
۲)جهت دوم اختلاف این است که آیا در صدق دین بر کلّی در ذمّه، مدّت دار بودن آن دخیل است یا نه؟
الف)بنابر دخیل بودن، حقیقت دین، کلّی در ذمّه ای است که مدّت دار (مؤجل) باشد. در نتیجه، کلّی در ذمّه ای که در اصل، مدّت دار نبوده (نقد بوده است) یا مدّت دار بوده لیکن هنگام معامله مدّتش پایان پذیرفته است (حالّ و معجل شده است) دین به شمار نمی رود. بیع این نوع کلّی در ذمّه در برابر کلّی در ذمّه، مصداق بیع دین به دین نخواهد بود.
ب)بنابر عدم دخیل بودن، بیع دین به دین شامل همه ی انواع بیع کلّی در ذمّه در برابر کلّی در ذمّه می شود؛ خواه هر دو حال باشند یا مدّت دار و یا مختلف.
مراد از اعتبار اجل در مفهوم دین در کلام برخی فقها
البتّه برخی گفته اند: بر فرض پذیرفتن اعتبار اجل در مفهوم دین- چنان که برخی لغویان گفته اند- مراد از آن، اعتبار اجل در اصل تحقّق عنوان دین است و پس از آن، دین بر کلّی در ذمّه صادق است؛ هرچند مدّت آن به پایان رسیده و حالّ و نقد گردیده باشد.
بیع کالی به کالی در ضمن بیع دین به دین
در روایت نبوی صلّی اللّه علیه و آله از عنوان دیگری تحت عنوان «بیع کالی به کالی» نام برده شده است که فقها در ضمن بحث از بیع دین به دین و نیز هنگام تقسیم بیع، به لحاظ مدّت دار بودن عوضین و نقد بودن آن دو، بدان پرداخته اند.
اختلاف فقها در تفسیر بیع کالی به کالی
...
wikifeqh: بیع_کالی_به_کالی