فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بهائیت فرقه ای دینی منشعب از آیین بابی است، که در سدۀ ۱۳ق/۱۹م به دست حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله، از پیروان سید علی محمد شیرازی، مؤسس بابیه پدید آمد.
حسینعلی در ۲ محرم ۱۲۳۳ ق/۱۲نوامبر۱۸۱۷م در تهران متولد شد. پدرش میرزا عباس نوری، ملقب به میرزا بزرگ، از منشیان و مستوفیان خوش نویس عصر محمد شاه قاجار، و در کرمان، تهران و قزوین، وزیر، پیشکار و معلم برخی از شاه زادگان و مورد توجه و علاقۀ قائم مقام بود. و چند نامه از او به میرزا بزرگ در دست است. اینکه منابع بهایی او را از وزیران دستگاه قاجار شمرده اند. اطلاق واقعی نیست زیرا دستیاران و اتابکان شاه زادگان وگاه مستوفیان آن عهد را مجازاً در زمرۀ وزرا می شمرده اند.
← تحصیلات حسینعلی
به هر حال میرزا یحیی صبح ازل در برابر ادعای برادرش، میرزا حسینعلی به مقاومت برخاست و میان طرفداران هر دو نزاع های سخت رخ داد و چند تن از دو طرف کشته شدند. این حوادث و برخی مسائل دیگر، کارگزاران دولت عثمانی را واداشت تا میرزا یحیی را به قبرس، و میرزا حسینعلی را به عکا تبعید کنند. آن گاه به هر یک از این دو عده ای از یاران طرف مخالف را همراه کرد تا اخبار فعالیت و دیدارهای آن ها را به دولت گزارش کنند. به بهائیان همراه میرزا یحیی تعرضی نشد، اما گفته اند که هر ۷ تن ازلیان (پیروان صبح ازل) همراه میرزا حسینعلی به دست بهائیان، ظاهراً بدون اطلاع و دستور میرزا حسینعلی، به قتل رسیدند. شیخ ابراهیم بهائی که این داستان را برای براون نقل کرده، و همۀ این ازلیان و قاتلان آن ها را دیده، و می شناخته، اضافه کرده است که پس از این واقعه، دولت عثمانی میرزا حسینعلی را با خانواده اش توقیف کرد، اما چون قاتلان، خود را معرفی کردند و گفتند رهبرشان از این کار بی اطلاع بوده است، او را آزاد کردند.
← تبعید میرزایحیی و حسینعلی
دریافت بخش مهمی از عقاید بهائیه منوط به اطلاع دقیق از عقاید فرق اسلامی در باب امامت و مهدویت است. تاریخ این گونه دعوی ها، آثار و عقاید سیدعلی محمد شیرازی و برخی اصطلاحات و بیانات صوفیان و فیلسوفان، خاصه در باب «بساطت و وحدت و سریان وجود»، و مسألۀ «فیض» و تداوم آن است که خود از دلایل اثبات نبوت و امامت به شمار می رود. در حقیقت اگر دعوی های بهاء نسبت به نبوت و ربوبیت در میان نبود، دیگر عقاید و سخنان سیدعلی محمد شیرازی و میرزا حسینعلی، پیش از ادعای نبوت و ربوبیت، با دیدگاه های تأویل گرایان و سخنان برخی طریقه های صوفیانه قابل تطبیق بود؛ چنان که برخی از بابیه و ازلیه هم آیین خود را به تشیع منسوب می کنند و این معنی به خصوص از نوشتۀ عزیۀ نوری و نیز استنادهای بی شمار بهائیه و شخص میرزا حسینعلی به آیات قرآن و روایات و احوال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امامان شیعه (علیه السلام)، پیش و پس از دعوی های جدیدتر، پیداست. اما دعوی های اخیر بهاء موجب شد که این آیین را نه فقط از تشیع، بلکه از دایرۀ اسلام نیز خارج کند. با این همه، برخی نویسندگان معاصر، لابد به سبب استنادهای بهائیه به آیات و روایات قرآنی و اسلامی و تأویل های عرفانی، بهائیت را مبتنی بر اسلام یا شاخه ای از بابیه شمرده اند. سیدعلی محمد شیرازی که مانند شیخیه، فیض الاهی در هدایت خلق را مستمر می دانست، قائل به استمرار دوره های «نبوت» بود و «خاتمیت» پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با خاتمیت دورۀ سابقه، و خود را مؤسس دورۀ جدید نبوت می خواند. وی معتقد بود که هر «ظهور» ی قیامت ظهور قبل است. مراد از معرفت به حق، معرفت به مظهر اوست. آنچه در مظاهر ظاهر می گردد، «مشیت» اوست که خالق هر چیزی و نقطۀ ظهور است و در هر دوری و کوری برحسب دور ظاهر می گردد.پس ظهورات را نه ابتدایی است و نه انتهایی. وی آن گاه به ظهور کسی، اشرف و اعظم از خود که او را «من یظهره الله» خوانده، بشارت داده، و قیامت آیین خود، یعنی «بیان» را در ظهور او دانسته است. ه د، بابیه) از این رو، بابیان در انتظار به سر می بردند. بیانات میرزا حسینعلی در ایقان که خود تکملۀ بیان باب است، برای اثبات همین معنی است که به خصوص به طور گسترده با تأویلات و تعبیرات صوفیانه آمیخته شده، و بیانگر انس و هم نشینی او با جماعت صوفیه و تأثر از افکار آن هاست. افزون بر ایقان، این معنی از برخی آثار دیگر او هم برمی آید و پیش تر نیز اشاره شد که برخی از معتقدانش او را از اقطاب صوفیه می دانستند. به هر حال، مضمون اصلی کتاب ایقان اثبات همان معانی از راه تأویل اصولی چون «نبوت»، «امامت»، «خاتمیت» و «قیامت»، و مسائلی چون «اسماء و صفات»، «تداوم فیض حق»، «لقاءالله»، «مراتب و سریان وجود» و مانند آن است. چنان که آورده است، جمیع اشیاء حاکی از اسماء و صفات الاهیه اند و هر کدام به قدر استعداد خود برمعرفت او دلالت دارند. به گونه ای که همۀ غیب و شهود را ظهورات اسماء و صفا احاطه کرده است. همۀ انبیا و اصفیا، موصوف به صفات و اسماء الاهی اند، خواه بعضی از این صفات و اسماء در آن «هیاکل نوریه» برحسب ظاهر، ظاهر شود و خواه نشود؛ نهایت، بعضی در بعضی مراتب «اشدظهوراً و اعظم نوراً» ظاهر می شوند. نه این است که اگر صفتی برحسب ظاهر از آن ارواح مجرده ظاهر نشود، نفی آن صفت از آن شود. پس برهمۀ این «وجودات منیره و طلعات بدیعه»، حکم جمیع صفات الله جاری است. چنان که روایات صحیح بسیاری دربارۀ تسلط و سلطنت «قائم» آمده، ولی آن نه سلطنتی است که هر نفسی ادراک نماید. مقصود از سلطنت، احاطه وقدرت آن حضرت است برهمۀ «ممکنات»، خواه از عالم ظاهر به استیلای ظاهری ظاهر شود، یا نشود... میرزا حسینعلی آن گاه برای اثبات مدعای خود به رد این معنی که «ابواب رحمت الاهی مسدود گشته است و دیگر از مشارق قدس معنوی شمسی طالع نمی شود...» پرداخته، و آورده است که مقصود قرآن از لقاءالله در قیامت، تجلی خدا در قیامت نیست، بلکه معنای آن تجلی عام است، زیرا «همۀ اشیاء محل و مظهر تجلی سلطان حقیقی اند و آثار اشراق شمس مجلّی در مرایای موجودات، موجود و لایح است... چنان که همۀ ممکنات و مخلوقات حاکی اند از ظهور...». وی پس از بحثی عرفانی و اشراقی دربارۀ تجلی خاص و تجلی ثانی، یعنی فیض اقدس و فیض مقدس، تأکید کرده که مراد از قیامت، قیام نفس الله است به مظهر کلیۀ خود؛ و سپس نتیجه گرفته که ظهور پیامبران، هریک یک قیامت است و ظهور «نقطه» (باب) نیز یک قیامت. پس از آن به توجیه و تأویل مفهوم «خاتمیت» پرداخته، و دربارۀ «اولیت و آخریت» سخن رانده است و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را جامع جمیع انبیا دانسته، و به استناد حدیثی، او را «آدم اول و آدم آخر» خوانده و آورده است که به همین قیاس، خاتمیت انبیا به آن جمال الاهی نسبت داده می شود، «پس مقصود از اولیت و آخریت، اولیت و آخریت ملکی نیست، زیرا هنوز اسباب ملکی به آخر نرسیده... بلکه در این رتبه، اولیت، نفسِ آخریت، نفس اولیت باشد... پس مظهر اولیت و ظاهریت و باطنیت و بدئیت و ختمیت برای این ذوات مقدسه و ارواح مجرده نفس الاهیه است» ( برای بیان دیگر همو دربارۀ خاتمیت و «غیبت»، نک : )
خروج بهائیت از اسلام
...
حسینعلی در ۲ محرم ۱۲۳۳ ق/۱۲نوامبر۱۸۱۷م در تهران متولد شد. پدرش میرزا عباس نوری، ملقب به میرزا بزرگ، از منشیان و مستوفیان خوش نویس عصر محمد شاه قاجار، و در کرمان، تهران و قزوین، وزیر، پیشکار و معلم برخی از شاه زادگان و مورد توجه و علاقۀ قائم مقام بود. و چند نامه از او به میرزا بزرگ در دست است. اینکه منابع بهایی او را از وزیران دستگاه قاجار شمرده اند. اطلاق واقعی نیست زیرا دستیاران و اتابکان شاه زادگان وگاه مستوفیان آن عهد را مجازاً در زمرۀ وزرا می شمرده اند.
← تحصیلات حسینعلی
به هر حال میرزا یحیی صبح ازل در برابر ادعای برادرش، میرزا حسینعلی به مقاومت برخاست و میان طرفداران هر دو نزاع های سخت رخ داد و چند تن از دو طرف کشته شدند. این حوادث و برخی مسائل دیگر، کارگزاران دولت عثمانی را واداشت تا میرزا یحیی را به قبرس، و میرزا حسینعلی را به عکا تبعید کنند. آن گاه به هر یک از این دو عده ای از یاران طرف مخالف را همراه کرد تا اخبار فعالیت و دیدارهای آن ها را به دولت گزارش کنند. به بهائیان همراه میرزا یحیی تعرضی نشد، اما گفته اند که هر ۷ تن ازلیان (پیروان صبح ازل) همراه میرزا حسینعلی به دست بهائیان، ظاهراً بدون اطلاع و دستور میرزا حسینعلی، به قتل رسیدند. شیخ ابراهیم بهائی که این داستان را برای براون نقل کرده، و همۀ این ازلیان و قاتلان آن ها را دیده، و می شناخته، اضافه کرده است که پس از این واقعه، دولت عثمانی میرزا حسینعلی را با خانواده اش توقیف کرد، اما چون قاتلان، خود را معرفی کردند و گفتند رهبرشان از این کار بی اطلاع بوده است، او را آزاد کردند.
← تبعید میرزایحیی و حسینعلی
دریافت بخش مهمی از عقاید بهائیه منوط به اطلاع دقیق از عقاید فرق اسلامی در باب امامت و مهدویت است. تاریخ این گونه دعوی ها، آثار و عقاید سیدعلی محمد شیرازی و برخی اصطلاحات و بیانات صوفیان و فیلسوفان، خاصه در باب «بساطت و وحدت و سریان وجود»، و مسألۀ «فیض» و تداوم آن است که خود از دلایل اثبات نبوت و امامت به شمار می رود. در حقیقت اگر دعوی های بهاء نسبت به نبوت و ربوبیت در میان نبود، دیگر عقاید و سخنان سیدعلی محمد شیرازی و میرزا حسینعلی، پیش از ادعای نبوت و ربوبیت، با دیدگاه های تأویل گرایان و سخنان برخی طریقه های صوفیانه قابل تطبیق بود؛ چنان که برخی از بابیه و ازلیه هم آیین خود را به تشیع منسوب می کنند و این معنی به خصوص از نوشتۀ عزیۀ نوری و نیز استنادهای بی شمار بهائیه و شخص میرزا حسینعلی به آیات قرآن و روایات و احوال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امامان شیعه (علیه السلام)، پیش و پس از دعوی های جدیدتر، پیداست. اما دعوی های اخیر بهاء موجب شد که این آیین را نه فقط از تشیع، بلکه از دایرۀ اسلام نیز خارج کند. با این همه، برخی نویسندگان معاصر، لابد به سبب استنادهای بهائیه به آیات و روایات قرآنی و اسلامی و تأویل های عرفانی، بهائیت را مبتنی بر اسلام یا شاخه ای از بابیه شمرده اند. سیدعلی محمد شیرازی که مانند شیخیه، فیض الاهی در هدایت خلق را مستمر می دانست، قائل به استمرار دوره های «نبوت» بود و «خاتمیت» پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با خاتمیت دورۀ سابقه، و خود را مؤسس دورۀ جدید نبوت می خواند. وی معتقد بود که هر «ظهور» ی قیامت ظهور قبل است. مراد از معرفت به حق، معرفت به مظهر اوست. آنچه در مظاهر ظاهر می گردد، «مشیت» اوست که خالق هر چیزی و نقطۀ ظهور است و در هر دوری و کوری برحسب دور ظاهر می گردد.پس ظهورات را نه ابتدایی است و نه انتهایی. وی آن گاه به ظهور کسی، اشرف و اعظم از خود که او را «من یظهره الله» خوانده، بشارت داده، و قیامت آیین خود، یعنی «بیان» را در ظهور او دانسته است. ه د، بابیه) از این رو، بابیان در انتظار به سر می بردند. بیانات میرزا حسینعلی در ایقان که خود تکملۀ بیان باب است، برای اثبات همین معنی است که به خصوص به طور گسترده با تأویلات و تعبیرات صوفیانه آمیخته شده، و بیانگر انس و هم نشینی او با جماعت صوفیه و تأثر از افکار آن هاست. افزون بر ایقان، این معنی از برخی آثار دیگر او هم برمی آید و پیش تر نیز اشاره شد که برخی از معتقدانش او را از اقطاب صوفیه می دانستند. به هر حال، مضمون اصلی کتاب ایقان اثبات همان معانی از راه تأویل اصولی چون «نبوت»، «امامت»، «خاتمیت» و «قیامت»، و مسائلی چون «اسماء و صفات»، «تداوم فیض حق»، «لقاءالله»، «مراتب و سریان وجود» و مانند آن است. چنان که آورده است، جمیع اشیاء حاکی از اسماء و صفات الاهیه اند و هر کدام به قدر استعداد خود برمعرفت او دلالت دارند. به گونه ای که همۀ غیب و شهود را ظهورات اسماء و صفا احاطه کرده است. همۀ انبیا و اصفیا، موصوف به صفات و اسماء الاهی اند، خواه بعضی از این صفات و اسماء در آن «هیاکل نوریه» برحسب ظاهر، ظاهر شود و خواه نشود؛ نهایت، بعضی در بعضی مراتب «اشدظهوراً و اعظم نوراً» ظاهر می شوند. نه این است که اگر صفتی برحسب ظاهر از آن ارواح مجرده ظاهر نشود، نفی آن صفت از آن شود. پس برهمۀ این «وجودات منیره و طلعات بدیعه»، حکم جمیع صفات الله جاری است. چنان که روایات صحیح بسیاری دربارۀ تسلط و سلطنت «قائم» آمده، ولی آن نه سلطنتی است که هر نفسی ادراک نماید. مقصود از سلطنت، احاطه وقدرت آن حضرت است برهمۀ «ممکنات»، خواه از عالم ظاهر به استیلای ظاهری ظاهر شود، یا نشود... میرزا حسینعلی آن گاه برای اثبات مدعای خود به رد این معنی که «ابواب رحمت الاهی مسدود گشته است و دیگر از مشارق قدس معنوی شمسی طالع نمی شود...» پرداخته، و آورده است که مقصود قرآن از لقاءالله در قیامت، تجلی خدا در قیامت نیست، بلکه معنای آن تجلی عام است، زیرا «همۀ اشیاء محل و مظهر تجلی سلطان حقیقی اند و آثار اشراق شمس مجلّی در مرایای موجودات، موجود و لایح است... چنان که همۀ ممکنات و مخلوقات حاکی اند از ظهور...». وی پس از بحثی عرفانی و اشراقی دربارۀ تجلی خاص و تجلی ثانی، یعنی فیض اقدس و فیض مقدس، تأکید کرده که مراد از قیامت، قیام نفس الله است به مظهر کلیۀ خود؛ و سپس نتیجه گرفته که ظهور پیامبران، هریک یک قیامت است و ظهور «نقطه» (باب) نیز یک قیامت. پس از آن به توجیه و تأویل مفهوم «خاتمیت» پرداخته، و دربارۀ «اولیت و آخریت» سخن رانده است و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را جامع جمیع انبیا دانسته، و به استناد حدیثی، او را «آدم اول و آدم آخر» خوانده و آورده است که به همین قیاس، خاتمیت انبیا به آن جمال الاهی نسبت داده می شود، «پس مقصود از اولیت و آخریت، اولیت و آخریت ملکی نیست، زیرا هنوز اسباب ملکی به آخر نرسیده... بلکه در این رتبه، اولیت، نفسِ آخریت، نفس اولیت باشد... پس مظهر اولیت و ظاهریت و باطنیت و بدئیت و ختمیت برای این ذوات مقدسه و ارواح مجرده نفس الاهیه است» ( برای بیان دیگر همو دربارۀ خاتمیت و «غیبت»، نک : )
خروج بهائیت از اسلام
...
wikifeqh: فرقه_ضاله_بهائیت
[ویکی شیعه] بهائیت، فرقه ای منشعب از آیین بابی. بهائیان این آیین را دین می خوانند، ولی مسلمانان عموماً آن را به رسمیت نشناخته اند و آن را فرقه ای منحرف می شمارند و معمولاً تعبیر « فرقه ضاله » را برای آن به کار می برند.
بنیانگذار آیین بهائی، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءاللّه است، و این آیین نیز نام خود را از همین لقب برگرفته است. مهم ترین برهان او بر حقانیت ادعایش، مانند سید باب، سرعت نگارش و زیبایی خط بود. نقل شده که در هر شبانه روز یک جلد کتاب می نوشت. بسیاری از این نوشته ها بعدها به دستور میرزا حسینعلی نابود شد. نوشته های باقیمانده او نیز مملو از اغلاط املایی، انشایی، نحوی و غیر آن بود. مهمترین کتاب بهاء الله، ایقان بود که در اثبات قائمیت سید علی محمد باب در آخرین سال های اقامت در بغداد نگاشت.
بنیانگذار آیین بهائی، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءاللّه است، و این آیین نیز نام خود را از همین لقب برگرفته است. مهم ترین برهان او بر حقانیت ادعایش، مانند سید باب، سرعت نگارش و زیبایی خط بود. نقل شده که در هر شبانه روز یک جلد کتاب می نوشت. بسیاری از این نوشته ها بعدها به دستور میرزا حسینعلی نابود شد. نوشته های باقیمانده او نیز مملو از اغلاط املایی، انشایی، نحوی و غیر آن بود. مهمترین کتاب بهاء الله، ایقان بود که در اثبات قائمیت سید علی محمد باب در آخرین سال های اقامت در بغداد نگاشت.
wikishia: بهائیت
[ویکی اهل البیت] بهائیت، فرقه ای منشعب از آیین بابی است. بهائیان این آیین را دین می خوانند ولی مسلمانان عموماً آن را به رسمیت نشناخته اند و آن را فرقه ای منحرف می شمارند و معمولاً تعبیر «فرقة ضاله» را برای آن به کار می برند. این فرقه دینی در سده 13ق/19م به دست حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله، از پیروان سید علی محمد شیرازی، مؤسس بابیه پدید آمد.
حسینعلی در 2 محرم 1233 ق در تهران متولد شد. پدرش میرزا عباس نوری، ملقب به میرزا بزرگ از منشیان و مستوفیان خوش نویس عصر محمد شاه قاجار و در کرمان، تهران و قزوین، وزیر، پیشکار و معلم برخی از شاه زادگان و مورد توجه و علاقه قائم مقام بود.
حسینعلی در تهران رشد کرد و به تحصیل علم پرداخت. با این همه خود حسینعلی و عبدالبهاء تصریح کرده اند که وی درس نخواند ولی در مجالس مباحثه و مناظره کسی با او هماورد نبود، بدین هدف که متصف به علم لدنی و پیامبرانه شود.
او با جدیت به تبلیغ عقاید علی محمد شیرازی (باب) می پرداخت و پس از اعدام باب، همه بابیه میرزا یحیی، برادر کوچک تر میرزا حسینعلی و ملقب به صبح ازل را به جانشینی او پذیرفتند و میرزا حسینعلی به عنوان پیشکار و نایب میرزا یحیی بکار برخاست.
در این زمان به سبب سرکوب شدید بابیه و فعالیت میرزا حسینعلی در تبلیغ، وی گویا به خواست میرزا یحیی به کربلا رفت و تا قتل امیرکبیر در همانجا ماند و آن گاه به دعوت میرزا آقا خان نوری، صدراعظم جدید به تهران بازگشت.
پس از سوء قصد نافرجام بابیان به جان ناصرالدین شاه، عده ای از بابیه از جمله میرزا حسینعلی دستگیر و محبوس شدند.
با آن که بر اثر آن بسیاری از سران بابیه مقتول شدند ولی حسینعلی با صرف اموال کلان و وساطت میرزا آقاخان نوری و کوششهای کنسول و سفیر روسیه که پیشنهاد می کردند وی به روسیه برود، نجات یافت و به بغداد رفت، در حالی که میرزا یحیی چند ماه پیش تر، مخفیانه و در جامه درویشان به آن جا کوچ کرده بود.
حسینعلی در 2 محرم 1233 ق در تهران متولد شد. پدرش میرزا عباس نوری، ملقب به میرزا بزرگ از منشیان و مستوفیان خوش نویس عصر محمد شاه قاجار و در کرمان، تهران و قزوین، وزیر، پیشکار و معلم برخی از شاه زادگان و مورد توجه و علاقه قائم مقام بود.
حسینعلی در تهران رشد کرد و به تحصیل علم پرداخت. با این همه خود حسینعلی و عبدالبهاء تصریح کرده اند که وی درس نخواند ولی در مجالس مباحثه و مناظره کسی با او هماورد نبود، بدین هدف که متصف به علم لدنی و پیامبرانه شود.
او با جدیت به تبلیغ عقاید علی محمد شیرازی (باب) می پرداخت و پس از اعدام باب، همه بابیه میرزا یحیی، برادر کوچک تر میرزا حسینعلی و ملقب به صبح ازل را به جانشینی او پذیرفتند و میرزا حسینعلی به عنوان پیشکار و نایب میرزا یحیی بکار برخاست.
در این زمان به سبب سرکوب شدید بابیه و فعالیت میرزا حسینعلی در تبلیغ، وی گویا به خواست میرزا یحیی به کربلا رفت و تا قتل امیرکبیر در همانجا ماند و آن گاه به دعوت میرزا آقا خان نوری، صدراعظم جدید به تهران بازگشت.
پس از سوء قصد نافرجام بابیان به جان ناصرالدین شاه، عده ای از بابیه از جمله میرزا حسینعلی دستگیر و محبوس شدند.
با آن که بر اثر آن بسیاری از سران بابیه مقتول شدند ولی حسینعلی با صرف اموال کلان و وساطت میرزا آقاخان نوری و کوششهای کنسول و سفیر روسیه که پیشنهاد می کردند وی به روسیه برود، نجات یافت و به بغداد رفت، در حالی که میرزا یحیی چند ماه پیش تر، مخفیانه و در جامه درویشان به آن جا کوچ کرده بود.
wikiahlb: بهائیت
پیشنهاد کاربران
دین بهائی، آیین بهائی یا دیانت بهائی ( که برخی آن را به صورت بهائیت و بهایی نیز می نویسند ) دینی یکتاپرستانه، ابراهیمی و ایرانی است که حسینعلی نوری، ملّقب به بهاءالله، در سده ۱۹ میلادی بنیان گذاشت. بهائیان معتقدند پیامبران از طریقِ فرایندِ «ظهور تدریجی وحی» به هم پیوند می خورند. طبق این فرایند خداوند آموزه های خود را به صورت پیاپی و تدریجی و با توجه به مقتضیات زمان و ظرفیت فهم بشر به او ارائه می کند؛ از همین رو، ادیان، سیری تکاملی می پیماند و ظهور ادیان را پایانی نیست. همچنین بهائیان معتقدند که بهاءالله ( ۱۸۱۷–۱۸۹۲ ) جدیدترین فرستاده خدا در سلسله پیامبران پیشین است و هدف از ظهور او ایجاد وحدت و صلح بین نوع بشر است. بهائیان بهاءالله را موعود تمامی ادیان می دانند.
... [مشاهده متن کامل]
دین بهائی بر اعتقاد به خدای یکتا، یکی بودن اساس جمیع ادیان الهی، یگانگی نوع انسان، ظهور تدریجی حقایق دینی، یگانگی و شرافت ذاتی نوع انسان، اعتقاد به حقوق برابر از جمله آزادی اندیشه برای همهٔ انسان ها، برابری زن و مرد، هماهنگی علم و دین، جدایی ناپذیری عبادت و خدمت، لزوم جستجوی مستقل حقیقت و رهائی از تقلید و هر نوع تعصب، رفتار و اخلاق نیکو و اهمیت پرورش صفات معنوی، اهمیت تعلیم و تربیت، لزوم رفع فقر فاحش و ثروت مفرط و محوریت عدالت در تمامی فعالیت های انسان تأکید می کند.
از دیدگاه تاریخی، آئین بهائی ریشه در جنبش های پیشین ولی بسیار متفاوت شیخیه و بابیه دارد. بهاءالله در سال ۱۸۴۴ دعوت سید علی محمد باب را قبول کرد و به تبلیغ آموزه های او پرداخت. علی محمد باب پیش از تیرباران، برادر کوچک تر بهاءالله را، حداقل در ظاهر، به رهبری بابی ها انتخاب کرد؛ گرچه بهاءالله در دوران تبعید در بغداد با نگارش رساله های اعتقادی متعدد به بسط پیروان وفادار و روزافزون خود پرداخت. بهاءالله به سال ۱۸۶۳ در ادرنه دعوتش به «مَن یُظهِرُهُ الله» و پیامبری خویش و شروع عصر جدید را آشکار و به این وسیله استقلال خود را از برادرش و بابیه اعلام کرد. بهاءالله در آثارش اعلان داشت که هدف از آئین بهائی و آموزه های آن اصل یگانگی نوع انسان و رسیدن به صلح و اتحاد در سطحی جهانی است. پس از بهاءالله، در سال ۱۸۹۲ پسر بزرگش عباس افندی ملقب به عبدالبهاء رهبری بهائیان را برعهده گرفت و آئین بهائی را به فراتر از مرزهای جغرافیایی پیشین گسترش داد و نظم اداری بهائیان را توسعه داد. پس از عبدالبهاء، نوه اش شوقی افندی به مدت ۳۶ سال رهبری بهائیان را برعهده داشت و به تکمیل نظم اداری آئین بهائی پرداخت. شورای بیت العدل اعظم پنج سال بعد از درگذشت شوقی افندی در سال ۱۹۶۳ تشکیل شد و از آن زمان رهبری بهائیان را برعهده گرفته است.
... [مشاهده متن کامل]
دین بهائی بر اعتقاد به خدای یکتا، یکی بودن اساس جمیع ادیان الهی، یگانگی نوع انسان، ظهور تدریجی حقایق دینی، یگانگی و شرافت ذاتی نوع انسان، اعتقاد به حقوق برابر از جمله آزادی اندیشه برای همهٔ انسان ها، برابری زن و مرد، هماهنگی علم و دین، جدایی ناپذیری عبادت و خدمت، لزوم جستجوی مستقل حقیقت و رهائی از تقلید و هر نوع تعصب، رفتار و اخلاق نیکو و اهمیت پرورش صفات معنوی، اهمیت تعلیم و تربیت، لزوم رفع فقر فاحش و ثروت مفرط و محوریت عدالت در تمامی فعالیت های انسان تأکید می کند.
از دیدگاه تاریخی، آئین بهائی ریشه در جنبش های پیشین ولی بسیار متفاوت شیخیه و بابیه دارد. بهاءالله در سال ۱۸۴۴ دعوت سید علی محمد باب را قبول کرد و به تبلیغ آموزه های او پرداخت. علی محمد باب پیش از تیرباران، برادر کوچک تر بهاءالله را، حداقل در ظاهر، به رهبری بابی ها انتخاب کرد؛ گرچه بهاءالله در دوران تبعید در بغداد با نگارش رساله های اعتقادی متعدد به بسط پیروان وفادار و روزافزون خود پرداخت. بهاءالله به سال ۱۸۶۳ در ادرنه دعوتش به «مَن یُظهِرُهُ الله» و پیامبری خویش و شروع عصر جدید را آشکار و به این وسیله استقلال خود را از برادرش و بابیه اعلام کرد. بهاءالله در آثارش اعلان داشت که هدف از آئین بهائی و آموزه های آن اصل یگانگی نوع انسان و رسیدن به صلح و اتحاد در سطحی جهانی است. پس از بهاءالله، در سال ۱۸۹۲ پسر بزرگش عباس افندی ملقب به عبدالبهاء رهبری بهائیان را برعهده گرفت و آئین بهائی را به فراتر از مرزهای جغرافیایی پیشین گسترش داد و نظم اداری بهائیان را توسعه داد. پس از عبدالبهاء، نوه اش شوقی افندی به مدت ۳۶ سال رهبری بهائیان را برعهده داشت و به تکمیل نظم اداری آئین بهائی پرداخت. شورای بیت العدل اعظم پنج سال بعد از درگذشت شوقی افندی در سال ۱۹۶۳ تشکیل شد و از آن زمان رهبری بهائیان را برعهده گرفته است.
دینی یکتاپرستانه، که حسینعلی نوری، ملّقب به بهاءالله، در سده ۱۹ میلادی بنیان گذاشت
دین بهائی، آیین بهائی یا دیانت بهائی ( که برخی آن را به صورت بهائیت و بهایی نیز می نویسند ) دینی یکتاپرستانه، ابراهیمی و ایرانی است که حسینعلی نوری، ملّقب به بهاءالله، در سده ۱۹ میلادی بنیان گذاشت. بهائیان معتقدند پیامبران از طریقِ فرایندِ �ظهور تدریجی وحی� به هم پیوند می خورند. طبق این فرایند خداوند آموزه های خود را به صورت پیاپی و تدریجی و با توجه به مقتضیات زمان و ظرفیت فهم بشر به او ارائه می کند؛ از همین رو، ادیان، سیری تکاملی می پیماند و ظهور ادیان را پایانی نیست. همچنین بهائیان معتقدند که بهاءالله ( ۱۸۱۷–۱۸۹۲ ) جدیدترین فرستاده خدا در سلسله پیامبران پیشین است و هدف از ظهور او ایجاد وحدت و صلح بین نوع بشر است. بهائیان بهاءالله را موعود تمامی ادیان می دانند.
... [مشاهده متن کامل]
Bah�ʼ� Faith
The Bah�ʼ� Faith is a relatively new religion teaching the essential worth of all religions and the unity of all people. Established by Bah�ʼu'll�h in the 19th century, it initially developed in Iran and parts of the Middle East, where it has faced ongoing persecution since its inception. The religion is estimated to have 5–8 million adherents, known as Bah�ʼ�s, spread throughout most of the world's countries and territories.