برهان

/borhAn/

مترادف برهان: بینه، حجت، دلیل، فرنود

برابر پارسی: فرنود، آوند، پَروَهان، نخش

معنی انگلیسی:
demonstration, logical reason, theorem, justification, proof

فرهنگ اسم ها

اسم: برهان (پسر) (عربی) (تلفظ: borhān) (فارسی: برهان) (انگلیسی: borhan)
معنی: دلیل، حجت، روشنی، حجت روشن، دلیل قاطع، از واژه های قرآنی، اصطلاحی در منطق و فلسفه، ( اَعلام ) ) نام پادشاهی از طبقات سلاطین اسلام، ) محمّدحسین ابن خلف تبریزی ( برهان ) فرهنگ نویس ایرانی [قرن هجری] ساکن هند و مؤلف برهان قاطع
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

برهان. [ ب َ ] ( اِ ) خوشحالی و شعف. ( ناظم الاطباء ).

برهان. [ ب ُ ] ( ع مص ) اقامت کردن حجت. ( از ناظم الاطباء ). بَرْهَنة. رجوع به برهنة شود.

برهان. [ ب ُ ] ( ع اِ ) حجت و بیان واضح. ( منتهی الارب ). حجت روشن. ( دهار ). حجت. ( اقرب الموارد ). دلیل قاطع، و فرق در میان برهان و دلیل آنست که دلیل عام است و برهان خاص. ( غیاث ) ( آنندراج ). ج ، بَراهین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) : یا أیها الناس قد جأکم برهان من ربکم و أنزلنا الیکم نوراًمبیناً. ( قرآن 4 / 174 )؛ ای مردم حجتی از پروردگارتان شما را آمد و نوری آشکار و پیدا برای شما فرستادیم. و من یدع مع اﷲ اًلهاً آخر لا برهان له به فانما حسابه عند ربه. ( قرآن 117/23 )؛ و هر کس با اﷲ خدای دیگری را بخواند که او را حجتی نیست ، پس حساب او نزد پروردگارش است. فذانک برهانان من ربک اًلی فرعون و مَلَئه... ( قرآن 32/28 )؛ پس آن دو، دو برهانند از خدای تو برای فرعون و جماعتش. قل هاتوا برهانکم اًن کنتم صادقین. ( قرآن 111/2، 64/27 )؛ بگو اگر راستگو هستید دلیل و حجت خود را بیاورید. و رجوع به سوره 21 ( الانبیاء ) آیه 24 و سوره 28 ( القصص ) آیه 75 و سوره 12 ( یوسف ) آیه 24 از قرآن کریم شود :
چو برهان ببینم بدو بگروم
وگر بیهده باشد آن نشنوم.
دقیقی.
خدایگانا برهان حق بدست تو بود
اگرچه باطل یک چند چیره شد نهمار.
ابوحنیفه اسکافی ( از تاریخ بیهقی ).
به برهان صورت چرا بگروی
همی پند دین گستران نشنوی ؟
فردوسی.
چنان دان که برهان نیاید بکار
ندارد کسی این سخن استوار.
فردوسی.
به رادی و به سخا و به مردی و به هنر
همه جهان را دعویست مر ترا برهان.
فرخی.
آنچه تا این غایت براندم و آنچه خواهم راند برهان روشن با خویشتن دارم. ( تاریخ بیهقی ص 103 ).
که باشد کاین همه برهان ببیند
نگوید از یقین اﷲاکبر.
ناصرخسرو.
چون و چرا ز حجت او یابد
برهان ز کل عالم و از اجزا.
ناصرخسرو.
از حق تو بِه ْ نگفته برهانی
بر باطل خویش ثابت و قره.
ناصرخسرو.
اگر دین از خداوندان گرفتی
بیار از انفس و آفاق برهان.
ناصرخسرو.
اندر جهان چو خنجر برهان ملک تست بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

حجت، دلیل، قاطع، براهین جمع
( اسم ) ۱- دلیل حجت . ۲- قیاسی است مرکب از مقدمات یقینی تا نتیجه دهد مقدم. دیگری را که یقینی بود نه ظنی چنانکه گویند : هر انسان حیوان است و هر حیوان جسم است پس نتیج. یقینی بدست آید که هر انسان جسم باشد . جمع : براهین . یا برهان قاطع . ۱- دلیل قطعی حجت متقن . ۲- ( اسم ) یا برهان مسیح . زنده گردانیدن مرده و شفا دادن بیمار .
دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد .

فرهنگ معین

(بُ ) [ ع . ] ( اِ. ) دلیل ، جهت . ج . براهین .

فرهنگ عمید

۱. حجت، دلیل.
۲. دلیل قاطع.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از نثر طوبی است
حجت و دلیل، جمع آن براهین
دانستن بر دو گونه است: یکی آن که موجودی در خارج هست و به نیروی خود در بدن انسان و حیوان تأثیر می کند و انسان بالفطرة درمی یابد که چیزی در خارج ذات او وجود دارد. مثلاً خورشید به روشنی خود فشار بر چشم می آورد و آتش به گرمی بر دست و رعد به بانگ بلند در گوش و انسان می داند هیچ حادثی بی علت نیست.
دست او گرم شد به علتی و آن علت در خود دست نیست بلکه در خارج هست اگر احتمال دهد احساس گرمی به علتی است در خود دست یقین به وجود آتش در خارج ندارد و اگر احتمال دهد علت صدا در گوش او است یقین به وجود آن در خارج نخواهد داشت. دویم این که چیزی در خارج هست اما در اعضا و حواس انسان تأثیر ندارد و فشار نمی آورد اگر آن را ادراک می کنیم باز علتی دارد چون هیچ چیز بی علت نیست مثلاً حضرت موسی علیه السلام یا عیسی یا پیغمبر ما سلام الله علیهم اجمعین پیغمبر بودند، صفت نبوت با هیچ حسی ادراک نمی شود حتی آنان که در حضور بودند. نبوت را نمی دیدند ناچار آن را باید به علتی دریافت.
آن علت را برهان گویند. اگر کسی دعوی کند مطلب غیرمحسوس را بی برهان می توان دریافت صحیح نیست بلکه محسوس را نیز. « فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّکَ» (سوره قصص، آیه 32) این دو معجزه عصا و ید بیضا دو برهان است از جانب پروردگار تو؛ یعنی دلیل نبوت «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ» (سوره نساء، 174) ای مردم برهانی از جانب پروردگار شما آمد یعنی قرآن که دلیل نبوت خاتم انبیا است.
«أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ» (سوره نمل، 64) آیا معبودی هست با خدای تعالی؟ بگو: دلیل خویش بیاورید اگر راست گوئید. در چند آیه فرمود: که بت پرستان برای اثبات الوهیت بتان خویش برهان ندارند خداوند هر مدعی بی برهان را تکذیب می فرماید و نیز یهود و نصاری گفتند: هیچکس به بهشت نرود مگر از ما باشد.
خداوند فرمود: «تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ» (سوره بقره، 111) این آرزوی شما است. بگو: برهان آورید اگر راست گوئید. چون نه یهود و نه نصاری سعادت انسان را به عمل صالح نمی دانند برخلاف مسلمانان. خداوند می فرماید: برهان بیاورید.
در زبان اهل منطق دلیلی را برهان گویند که یقین آورد و این اصطلاح با قرآن مطابق است و منطقیان دلیل ظنی را خطابه و آن که موجب تخیل باشد شعر نامند و هرگاه دلیل در مقابل خصمی باشد و مراد ساکت کردن او، آن را جدل خوانند نه برهان. چون شاید به دلیلی ساکت شود که گوینده آن را صحیح نداند مانند احتجاج بر یهودی به تورات.

[ویکی نور] برهان، اثر مهدی قوام صفری است که در آن رساله «البرهان» نوشته علامه سیّد محمّدحسین طباطبایی (تبریز 1282-1360 ش، قم) را تصحیح و از زبان عربی به فارسی ترجمه و همراه با متن اصلی و افزودن یادداشت هایی منتشر کرده است. درباره این ترجمه چند نکته گفتنی است:
مطالعه کتاب برهان در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور

[ویکی الکتاب] معنی بُرْهَانٌ: دلیل -حجّت
معنی سُلْطَانٌ: شخص یا چیزی که دارای سلطه و سلطنت باشد - برهان - دلیل (حجت عقلیهای که بر عقل بشر چیره میگردد و عقل را ناگزیر از پذیرفتن مدعای طرف مقابل میسازد)
ریشه کلمه:
بره (۸ بار)
برهن (۸ بار)

«برهان» در اصل مصدر «بَرَه» به معنای سفید شدن است; سپس به هر گونه دلیل محکم و نیرومند که موجب روشنایی مقصود شود، برهان گفته شده است.

[ویکی فقه] برهان (ابهام زدایی). واژه برهان ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • برهان (واژه)، حجت قاطع و آشکار• برهان (قرآن)، یکی از اوصاف قرآن• برهان (کلمات قرآن)، دلیل قطعی و همواره صادق• برهان (منطق)، مهارتی (صناعتی) در استدلال
...

[ویکی اهل البیت] برهان (اسامی و اوصاف قرآن). «برهان» در لغت به معنای دلیل روشن و محکمی است که مطلب را ثابت می کند و شخص مقابل در برابر آن ناتوان می شود. برخی از دانشمندان مانند علامه طبرسی «برهان» را از صفات قرآن دانسته اند. برهان به این معنا تنها در آیه 174 سوره نساء آمده است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًا».
چون مجموع قرآن به دلیل جنبه های اعجازی اش دلیل روشن و محکمی بر حقانیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و نیز بر عقل و منطق انطباق دارد، به آن «برهان» گفته اند.
در مقابل بسیاری از مفسران گفته اند: منظور از «برهان» در این آیه شخص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مراد از «نور» در ادامه آیه، «قرآن مجید» است. امین الاسلام طبرسی از برخی نقل می کند که گفته اند منظور از برهان، قرآن است.

[ویکی فقه] برهان (اسماء و صفات قرآن). برهان، یکی از اوصاف قرآن است.
«برهان» در لغت به معنای دلیل روشن و محکمی است که مطلب را ثابت می کند، و شخص مقابل در برابر آن ناتوان می شود.
یکی از صفات قرآن
برخی از دانشمندان مانند علامه طبرسی «برهان» را از صفات قرآن، و مراد از برهان در آیه ۱۷۴ سوره نساء را همان قرآن دانسته اند: (یا ایها الناس قد جاءکم برهان من ربکم وانزلنا الیکم نورا مبینا).
توضیح برهان بودن قرآن
چون قرآن خود نور و کتاب آشکار،
مائده/سوره۵، آیه۱۵.
...

[ویکی فقه] برهان (قرآن). برهان (قرآن)، یکی از اوصاف قرآن است.
«برهان» در لغت به معنای دلیل روشن و محکمی است که مطلب را ثابت می کند، و شخص مقابل در برابر آن ناتوان می شود.
یکی از صفات قرآن
برخی از دانشمندان مانند علامه طبرسی «برهان» را از صفات قرآن، و مراد از برهان در آیه ۱۷۴ سوره نساء را همان قرآن دانسته اند: (یا ایها الناس قد جاءکم برهان من ربکم وانزلنا الیکم نورا مبینا).
توضیح برهان بودن قرآن
چون قرآن خود نور و کتاب آشکار، منزه از هرگونه شک و تردید، روشنگر هر چیز، ملاک هدایت، سبب تذکر، وسیله تعقل و مایه علم است می توان همه آن را مصداق بارز بلکه مصداق اتم برهان دانست.
← برهان بر حقانیت پیامبر
...

[ویکی فقه] برهان (منطق). برهان مهارتی (صناعتی) در استدلال است که از طریق ترکیب مقدمات یقینی به نتیجه ای یقینی می انجامد.
اساس بحث برهان در کتاب های منطقی از ارسطوست. کتاب منطق ارسطو ، ارگانون، شش بخش دارد و آنالوطیقای (تحلیل) دوم، بخش چهارم آن محسوب می شود. آنالوطیقای دوم نیز دو بخش دارد و در آنها درباره استدلال برهانی، یعنی قیاسی که مقدمات آن قضایای یقینی است، بحث می شود. ارسطو در آنالوطیقای دوم نخست درباره ماهیت علم و شرایط و مقدمات آن و چگونگی ضرورت محمول برای موضوع سخن می گوید و خصوصیات «حد» و «تعریف «را که به گفتة او به استدلال برهانی بستگی دارد، بررسی می کند. سپس از مبادی علوم برهانی یاد می کند و اصول موضوعه و متعارفه را روشن می سازد و ضمن بر شمردن خطاهای قیاس ، تفاوت دانش و پندار را توضیح می دهد. برهان به صورتی جامع در «کتاب البرهان» شفای ابن سینا مطرح شده است. او از شروح اسکندر افرودیسی و یحیی نحوی و شروح و تعلیقات فارابی بهره جسته است. پس از ابن سینا نیز همواره برهان، مورد توجه منطقدانان بوده و در آثارشان به بسط و تنقیح آن پرداخته اند.
برهان در اصطلاح منطقدانان
برهان در اصطلاح منطقدانان قیاسی است مرکب از مقدمات یقینی که ذاتا و به ضرورت، نتیجه ای یقینی به دست می دهد. برای به دست آوردن درک روشن تری از برهان در منطق، لازم است دربارۀ بعضی از واژه های کلیدی این تعریف توضیح مختصری بیان شود.در این تعریف با واژۀ قیاس، اقسام دیگر استدلال، یعنی استقراء و تمثیل بیرون می روند؛ زیرا برای به دست آوردن نتیجۀ یقینی، باید هم صورت استدلال یقینی باشد و هم مادۀ آن و صورت هر استدلالی از سه قسم پیشگفته خارج نیست و از بین آنها تنها، قیاس یقین آور است و استقرا و تمثیل، هر دو گمان آور هستند و اگر هم در مواردی، این دو یقین آور باشند، با تحلیل دقیق معلوم می شود که بازگشت آنها به قیاسی پنهانی است؛ برای مثال استقراء تام که بازگشت آن به قیاس مقسم است یا تمثیلی که جامع، در آن علت تامه برای ثبوت حکم، در اصل است. با تعبیر "مقدمات یقینی"، قیاس هایی که از مقدماتی غیریقینی مانند مظنونات، مشهورات، مخیلات و... تشکیل شده اند، بیرون می شوند. اکنون روشن می شود که هرگاه استدلالی با این ویژگی ها داشته باشیم، محال است که نتیجه ای یقینی از آن به دست نیاید و این نکته را تعبیر "به ضرورت" به ما می فهماند. همچنین با قید ذاتا، استدلال هایی مانند قیاس مساوات که مقدمات به تنهایی نتیجه بخش نیستند؛ بلکه باید قضیۀ دیگری از بیرون به آن افزوده شود، از تعریف خارج می شوند.
یقین
یقین در لغت به معنای جزم است که حالتی روان شناختی است که در برابر ظن و شک و وهم قرار می گیرد. باید توجه داشت که یقینی که در تعریف برهان از آن یاد می شود نوع خاصی از جزم است و نه هر جزمی؛ بلکه مقصود از آن باور (تصدیق) یک قضیه همراه با کاذب دانستن نقیض آن قضیه است؛ به عبارت دیگر جزمی که مشتمل بر دو باور است. اما چنین باوری ممکن است مطابق با واقع باشد یا نباشد و دارندۀ آن در جهل مرکب باشد؛ از سوی دیگر، جزم به یک قضیه، ممکن است پایدار باشد و آن زمانی است که از راه تحقیق به دست آمده باشد و ممکن است ناپایدار باشد و آن زمانی است که از راه تقلید به دست آمده باشد.مراد از یقین در باب برهان، از بین همۀ اقسام جزم، باور جازم مطابق با واقع پایدار است. مقدمات یقینی یا نظری هستند یا بدیهی. مقدمات یقینی بدیهی، مبادی برهان نامیده می شوند که شش قسم آن عبارتند از: اولیات، فطریات، محسوسات، حدسیات، مجربات، متواترات.
اقسام برهان
...

[ویکی فقه] برهان (واژه). به حجت قاطع و آشکار برهان گویند.
نزد اصولیان برهان دلیلی است که حق را از باطل جدا می‏کند و صحیح را از فاسد تمیز می‏دهد.

برهان از دیدگاه فلاسفه
در نظر فیلسوفان، برهان قیاسی است که از مقدمات یقینی فراهم آمده باشد خواه یقینیات اولی باشد یا یقینیات بواسطه اولیات که عبارت است از نظریات.

انواع برهان
برهان دو نوع است.

← برهان انّی
...

[ویکی فقه] برهان (کلمات قرآن). برهان (کلمات قرآن)، دلیل قطعی و همواره صادق است.
واژه برهان را مصدر ثلاثی مجرد «بره یبره برهانا» به معنای سفید شدن و یا مشتق از ریشه رباعی مجرد «برهن یبرهن برهنة» و به معنای حجت و دلیل دانسته اند. معنای لغوی برهان، حجت و بیان واضح و دلیل قاطع است، و در اصطلاح اهل منطق بر قیاسی اطلاق می شود که از یقینیات (اولیات، مشاهدات، تجربیات، متواترات، حدسیات، فطریات) تشکیل شده، و نتیجه آن یقینی و ملاک رسیدن به واقع است.
واژه برهان در قرآن
در قرآن کریم واژه برهان ۸ بار به صورتهای مفرد مجرد از اضافه، مفرد مضاف و تثنیه ذکر شده است. البته واژه های دیگری چون سلطان، آیه، بینه و حجت نیز در قرآن به کار رفته که هریک به نحوی با موضوع برهان ارتباط دارد.
برهان در کاربرد قرآنی
برهان در کاربرد قرآنی، منحصر در گفتار نیست، بلکه بر مطلق چیزهای روشن و واضحی که حقانیت امری را به طور یقین ثابت می کنند و جای هیچ گونه تردیدی باقی نمی گذارند اطلاق شده است؛ خواه آن چیزها از سنخ قضایای ذهنی و گفتارهای منطقی باشند یا از قبیل موجودات عینی و حقایق خارجی. در آیه شریفه: «فذنک برهـانان من ربک الی فرعون وملائه انهم کانوا قومـا فـسقین» از اژدها شدن عصا و سفیدی و روشنی دست حضرت موسی به عنوان دو برهان یاد شده است. در آیه: «یـایها الناس قدجاءکم برهـان من ربکم» نیز مراد از برهان، شخص رسول الله صلی الله علیه و آله وسلّم و یا خود قرآن دانسته شده است. در تعیین مصداق برهان در آیه: «و لقد همت به وهم بها لولا ان رءا برهـان ربه»؛ «و در حقیقت (آن زن) آهنگ وی کرد و (یوسف نیز) اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او می کرد» اقوال متعددی مطرح شده است.
طلب برهان از مشرکان
...

دانشنامه عمومی

برهان (فیلم ۲۰۰۵). برهان ( انگلیسی: Proof ) یا اثبات یک فیلم به کارگردانی جان مدن است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به گوئینت پالترو، آنتونی هاپکینز، جیک جیلنهال، و هوپ دیویس اشاره کرد.
عکس برهان (فیلم ۲۰۰۵)

برهان (میناب). برهان، روستایی در دهستان کریان بخش کریان شهرستان میناب در استان هرمزگان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۱۱ نفر ( ۳۲ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس برهان (میناب)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
آزاد فارسی'>

دانشنامه آزاد فارسی

بُرهان
در منطق، قیاسی که از یقینیات فراهم آمده است. در معنایی عام تر، سلسله ای پیوسته از قضایای منتهی به نتایج یقینی. برهان در منطق قدیم، در ذیل صناعات خمس آمده است. برهان و قیاس در منطق ارسطویی به هم پیوسته اند؛ میان این دو مقوله نسبت عموم و خصوص مطلق برقرار است، بدین معنی که هر برهانی مآلاً قیاس نیز هست اما فقط برخی از قیاس ها برهان به شمار می روند. برهان را به دو گونۀ متفاوت تقسیم بندی کرده اند. یکی تقسیم آن به مستقیم و غیرمستقیم و دیگر تقسیم آن به اِنّی و لِمّی. برهان مستقیم عبارت است از اثبات مطلوب و برهان غیرمستقیم عبارت است از نفی نقیض یک چیز که آن را برهان خلف نیز می نامند. برهان اِنّی عبارت است از سیر از علت به معلول، و برهان لِمّی برهانی است که در آن علت ها را از معلول های آن استخراج کنند (سیر از معلول به علّت). در فلسفۀ غرب، به ویژه نزد کانت، از دو نوع برهان یاد شده است. برهان پیشین و برهان پسین که گاهی به برهان اِنّی و لِمّی ترجمه شده است. برهان پیشین (یا ماقبل تجربه) به برهانی گفته می شود که صدق و کذبش بی نیاز از رجوع به تجربه و عالم خارج باشد. در قضیه هایی که مقدمات این نوع برهان را تشکیل می دهند مفاهیمی مانند زمان، مکان و علیت آمده اند که مستقل از تجربه وجود دارند. ما این مفاهیم را از تجربه به دست نمی آوریم، بلکه با به کاربستن آن هاست که تجربه حاصل می کنیم. در برهان پسین (یا مابعد تجربه) ما صدق و کذب قضایا را فقط از طریق مشاهده و تجربه به دست می آوریم و از چند مشاهده و تجربه به نتیجۀ کلی می رسیم. این نوع برهان در واقع استدلال استقرایی است و برهان به معنی خاص کلمه نیست.

جدول کلمات

دلیل, حجت

مترادف ها

proof (اسم)
محک، اثبات، نشانه، عیار، برهان، مدرک، ملاک، چرک نویس، گواه، دلیل، مقیاس خلوص الکل

argument (اسم)
اثبات، بهی، استدلال، برهان، مباحثه، مشاجره، نشانوند، مناظره، یک سلسله دلایل قابل قبول

logic (اسم)
استدلال، برهان، منطق، علم منطق

فارسی به عربی

نظریة

پیشنهاد کاربران

سلیم
برهان: نشانه روشن
اگرچه {بُرهان} واژه ای با ریشه پارسی است، ولی میتوانیم در پارسی واژه {بَرهان} را داشته باشیم که ساختار آن بدین شیوه است:
1 - پیشوندِ {بَر}:برابر {در، کِنار، سوی} است.
2 - {هان}:که در {نَهان/بَهانه} بِکار برده شده است و برابر {سرچشمه، منبع} است.
...
[مشاهده متن کامل]

از آنجا که {برهان} هَمان {دلیل، منبع، سرچشمه} است، پس این واژه برابرِ {بُرهان} است.
بِدرود!

برابرواژگان هنرهای پنجگانه ( صناعات خمس ) :
فَرنود: بُرهان.
فَرنودیک: بُرهانی.
فَرنودآور: مُبرهِن.
ستیز: جدل.
ستیزیک: جدلیّ.
ستیزگر: مُجادل.
فریب: مغالطه.
فریبیک: مغالطیّ.
...
[مشاهده متن کامل]

فریب گر: مُغالط.
سخنوری: خطابه.
سخنوریک: خطابیّ.
سخنور: خطیب.
سَرواد: شعر.
سَردادیک: شعریّ.
سَروادگو: شاعر.
پارسی توان واژه سازی بالایی دارد: )

دلیل و چگونگی انجام کاری
عربی شده "پروهان" در پارسی است و برابر "چرایی، پشتوانه" است
بدرود!
برهان معرب واژه فارسی �پروهان� و به معنای آشکار و واضح می باشد .
قرینه
برهان: آن چه که با آن حقیقت یا واقعیت چیز مورد اعتراض به صورت غیر قابل انکار تایید یا رد می شود. چیزی که یقین آور باشد.
همتای پارسی این واژه ی عربی، رادهان rAdhAn می باشد که در سنسکریت rAddhAnta می باشد.
دلیل و مدرک
لهجه و گویش تهرانی
برهان
این اسم اینجوری هم معنی میشه:دلیل پنهان
برهان به عقیده بعضی از دانشمندان از ماده بره ( بر وزن فرح ) بمعنی سفید شدن است و از آنجا که استدلالات روشن چهره حق را برای شنونده نورانی و آشکار و سفید میکند به آن ، برهان گفته میشود .
دلیل . . . . فرنود. . . . .
دلیل ، حجت، نیت
برهان:
دلیل، نیت، حجت
برهان از ریشه واژه پارسیگ ساسانیه وهان'ورهان'بهان' میباشد
واژه بهانه به مینش دلیل نیز از این ریشه است
این واژه ها همه پارسی هستند
برهان یعنی دلیر، شجاع ، قاطع
اثبات
برهان ریاضی = اثبات ریاضی
اسم پسر من برهان هست برهان یعنی دلیل محکم برای شناخت خدا/من این اسم رو خیلی دوست دارم وبه پیشنهاد خانم دکتر رها پیشداد برای پسرم انتخاب کردم/هر جا که باشن زنده وسلامت باشن انشاالله
برهان یعنی دلیل قانع کننده
دور ساز و. . .
استدلال
حجت
این واژه ریشه ایرانی دارد و بیش از هفتاد درصد عربی ایرانی است و آنچه را که ما عربی می پنداریم ، بیشترشان ایرانی هستند مانند قاضی قوه خدمت و . . .
دلیل منطقی، ازالقاب حضرت مهدی
علاوه بر تمام معنی که در لغت نامه ها امده به معنی صادق معنی میکنم
رها کن
من این اسمو خیلی دوست دارم و معنیش دلیل محکم هستش . . . . با سپاس
دلیل
پروهان، آنچه که روشنگر است. آمده از زبان پهلوی
برهان، نوعی استدلال است که صورت آن از شکل های معتبر قیاس خصوصا شکل یکم و مادهٔ آن هم باید از قضیه هایی تشکیل شود که درستیشان قطعی باشد. [۱]
انواع برهان
برهان لمّی
اگر در برهان از علت به معلول پی برده شود به آن لمّی می گویند. مثلا یک پزشک در یک روستا به پشه مالاریا بر می خورد و در می یابد که بیماری اهالی آن روستا از پشه مالاریا است.
...
[مشاهده متن کامل]

برهان انّی
اگر از معلول به علت پی برده شود به آن برهان انّی می گویند. مثلا یک پزشک از سرفه های خشک بیمارش پی می برد که او بیماری او سل است. بر هان شبیه ان یا شبیه لم برهانی است که در آن از احداالمتلازمیتن به دیگری پی می برند مانند برهان صدیقین[۲]
پانویس
↑ روح الله عالمی. منطق. چاپ دوم. تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی، ۱۳۸۹.
↑ نهایه الحکمه علامه طباطبایی
از ویکی پدیا

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس