بداخلاقی

/badaxlAqi/

مترادف بداخلاقی: بدخلقی، بدخویی، تندمزاجی، کج خلقی

متضاد بداخلاقی: خوش خلقی، خوشخویی

معنی انگلیسی:
immorality, ill humour, immorality

لغت نامه دهخدا

بداخلاقی. [ ب َ اَ ] ( حامص مرکب ) بدخویی. تندخویی.

واژه نامه بختیاریکا

قِر و قاپ

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بداخلاقی از جمله صفاتی است که آدمی را از خالق و خلق دور می کند، و از نظر مردم می افکند، و طبع ها را از او متنفر می کند.
بداخلاقی نزدیک به غلظت و بدخوئی است و ظاهر آن است که: غلظت و درشتی از ثمرات کج خلقی باشد. همچنان که انقباض روی و دلتنگی و بد کلامی نیز از آثار آن است. و این صفت از نتایج قوه غضبیه است. و این از جمله صفاتی است که آدمی را از خالق و خلق دور می کند، و از نظر مردم می افکند، و طبع ها را از او متنفر می کند.و هر کج خلقی اغلب مسخره مردمان و مضحکه ایشان می شود، و لحظه ای از حزن و الم و اندوه و غم خالی نیست. و از این جهت حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) فرمودند که: «هر که بدخلق است خود را معذب دارد.» و بسیار می شود که به واسطه کج خلقی ضررهای عظیم به آدمی می رسد، و از نفع های بزرگ محروم می شود، و عاقبت هم آدمی را به عذاب اخروی می افکند.مروی است که: روزی به حضرت رسول (صلّی اللّه علیه وآله وسلم) عرض کردند که: «فلان زن روزها روزه می گیرد و شب ها را به عبادت به پای می دارد و لیکن بدخلق است و از کج خلقی به همسایگان خود آزار می رساند. آن حضرت فرمودند: هیچ خیری در او نیست، و او از اهل جهنم است.» و آن حضرت فرمودند که: «بدخلقی بنده را می رساند تا اسفل درک جهنم.» و باز آن حضرت فرمودند که: «خدا منع کرده است قبول توبه بدخلق را. عرض کردند که: چرا یا رسول اللّه؟ فرمودند: به علت اینکه هر وقت از گناهی توبه کرد در گناهی بدتر می افتد.» و فرمودند که: «بدخلقی گناهی است که آمرزیده نمی شود.» و بعضی از بزرگان گفته اند که: «اگر مصاحبت و همنشینی کنم با فاسق فاجر خوش خلقی، دوست تر دارم که با عابد کج خلقی بنشینم.»
معالجه کج خلقی
و معالجه این صفت ذمیمه نیز مانند سایر صفات آن است که: انسان مفاسد دنیایی و آخرتی آن را به یاد آورد و ملاحظه کند که این صفت، خالق و خلایق را با او دشمن می کند، پس مهیای این گردد که این را از خود دفع نماید. بعد از آن در وقت هر سخنی و حرکتی در فکر باشد که کج خلقی از او سر نزند و خود را محافظت کند و به حسن خلق بدارد تا حسن خلق ملکه او گردد و از برای او معتاد شود.
حسن خلق داشتن
چنانچه مذکور شد ضد این صفت مهلکه حسن خلق است که از شریف ترین صفات و فضائل ملکات است و عقل و نقل دلالت بر مدح و خوبی آن می کنند. پیغمبر خدا (صلّی اللّه علیه وآله وسلم) فرمودند که: «در کفه میزان اعمال در روز قیامت، چیزی بهتر از حسن خلق نیست.» و روزی به عموزاده های خود فرمودند که: «ای فرزندان عبدالمطلب اگر وسعت آن را ندارید که مردم را به اموال خود توانایی دهید پس با ایشان به گشاده رویی ملاقات کنید.» و نیز آن حضرت فرمودند که: «خدا دین اسلام را خالص از برای خود گردانید. و صلاحیت ندارد از برای این دین مگر سخاوت و حسن خلق. پس دین خود را به این دو زینت دهید.» و به آن جناب عرض کردند که: «ایمان کدام یک از مؤمنین افضل است؟ فرمودند: هر کدام که خوش خلق ترند.»و باز فرمودند که: «دوست ترین شما در نزد من و نزدیک ترین شما در روز قیامت به من، خوش خلق ترین شماست.» و نیز فرمودند که: «حسن خلق، گناه را می گدازد همچنان که خورشید یخ را می گدازد.» و از آن بزرگوار مروی است که: «بنده ای می شود کم عبادت باشد، ولی به واسطه حسن خلق در آخرت به درجات عظیم و اشرف منازل برسد.» و به ام حبیبه که زوجه آن حضرت بود، فرمودند که: «آدم خوش خلق، خوبی دنیا و آخرت را گرفت.»و مروی است از آن حضرت که فرمودند: «حسن خلق، صاحبش را می رساند به درجه کسی که روزها روزه و شبها به عبادت مشغول باشد.» و نیز آن حضرت فرمودند که: «نیکان شما خوش خلق اند، که مردم به دور و کنار آنها جمع می شوند، و به آنها نزدیک می شوند، و با ایشان الفت و انس می گیرند، و ایشان نیز با مردم انس می گیرند.»و از حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) مروی است که: «مردی به خدمت حضرت پیغمبر (صلّی اللّه علیه وآله وسلم) آمد و عرض کرد که: یا رسول اللّه مرا وصیتی کن. حضرت او را به چند چیز توصیه فرمودند و از جمله آنها این بود که: با برادر مؤمن با گشاده رویی ملاقات کن.» و حضرت امام همام جعفر بن محمد الصادق (علیه السّلام) فرمودند که: «نیکی و خوش خلقی، ولایات را آباد می گرداند و عمرها را زیاد می کند.» و فرمودند که: «به درستی که خدای تعالی بنده را به حسن خلق ثواب کسی می دهد که صبح و شام مشغول جهاد در راه خدا بوده باشد.»و نیز از آن حضرت مروی است که: «نیکی و احسان کردن با مردم و خوش روئی با ایشان، باعث دوستی مردم می شوند، و آدمی را از این جهت داخل بهشت می نمایند. و بخل و عبوس، صاحب خود را از خدا دور می کنند و داخل آتش می کنند.» و کسی که در این اخبار، و سایر اخباری که در این خصوص وارد شده است تامّل کند و به وجدان خود و تجربیات رجوع کند، و احوال کج خلقان و خوش خلقان را تتبّع کند می یابد که: هر بدخلقی از خدا و رحمت او دور، و مردم از او متنفر می گردند، و با او دشمن اند: و به این سبب از بذل و عطای دیگران هم محروم است. و هر خوش خلقی را خدا و خلق دوست دارند و همیشه محل فیض و رحمت خدا، و مرجع بندگان خداست.مؤمنان از او استفاده می کنند و خیر او به ایشان می رسد. و مقاصد و خواسته های بندگان خدا بوسیله او بر آورده می شود. و از این جهت خدا هیچ پیغمبری را بر نینگیخت مگر اینکه این صفت در او کامل و تام بود. بلکه صفت خوش خلقی افضل صفات پیغمبران، و اشرف اخلاق برگزیدگان است.و از این جهت خداوند عالم به جهت اظهار نعمت خود از برای حبیب خودش در مقام ثنا و مدح او فرمود: «وَ انَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ؛ و در حقیقت تو بر نیکو خلقی عظیم (و آئین و شرعی بزرگ) آراسته ای.» و از کثرت شرافت این صفت فاضله، سرور پیغمبران و سید انس و جان در این صفت به غایت رسیده بودند، و در نهایت آن جا گرفته بودند.حتی اینکه وارد شده است که: «روزی آن سرور در مسجد با جماعتی از اصحاب نشسته بودند و مشغول تکلّم بودند، کنیزکی از شخصی از انصار داخل شد و خود را به آن حضرت رسانید، پنهانی گوشه جامه آن کوه حلم و وقار را گرفت. چون آن حضرت مطّلع شد برخاست و گمان کرد که او با حضرت کاری دارد. چون آن حضرت بر خاست کنیزک هیچ سخنی نگفت و حضرت نیز با او سخنی نفرمودند و در جای مبارک خود نشستند. باز کنیزک آمده گوشه جامه حضرت را برداشت و آن بزرگوار برخاست. تا سه دفعه آن کنیزک چنین عملی را انجام داد و آن حضرت برخاست. و در دفعه چهارم که حضرت پیغمبر (صلّی اللّه علیه وآله وسلم) بر خاستند آن کنیزک از عقب آن حضرت قدری از جامه آن حضرت را جدا کرده، برداشت و روانه شد. مردمان گفتند: ای کنیز این چه عملی بود که کردی؟ حضرت را سه دفعه بر از جایش بلند کردی و سخن نگفتی مطلب تو چه بود؟ کنیزک گفت: در خانه ما شخص مریضی بود، اهل خانه مرا فرستادند که پاره ای از جامه حضرت را ببرم که آن را به مریض بندند تا شفا یابد، پس هر مرتبه که خواستم قدری از جامه حضرت را بگیرم چنین تصور فرمودند که مرا با ایشان کاری است، من حیا کردم و بر من گران بود که از آن حضرت خواهش کنم قدری جامه خود را به من دهند.»
روایات درباره بداخلاقی
...

مترادف ها

petulance (اسم)
تندی، گستاخی، کج خلقی، بد اخلاقی، زود رنجی

depravation (اسم)
مصیبت، بد نامی، فساد، تباهی، بد اخلاقی

immorality (اسم)
فساد، بد اخلاقی، فسق

misconduct (اسم)
بد اخلاقی، بد رفتاری، سوء رفتار، خلاف کاری

petulancy (اسم)
تندی، گستاخی، کج خلقی، بد اخلاقی، زود رنجی

فارسی به عربی

سوء التصرف , عهر
فساد

پیشنهاد کاربران

در لکی
خولک خوات، به د پتی و. . . یعنی بد اخلاقی.
در یکی از ترانه های ایرج رحمانپور نیز گفته شده:
لارَه پیم نَکَه، لاره کیش نی یِم
خولکِ خوات نَگِر، ایرَه نیش نی یِم
چه چرندیاتی درروایات هست وشمامیگید

بپرس