[ویکی فقه] یکی از مواردی که دانشمندان اسلامی به آن پرداخته اند بحث باران می باشد و در این مورد آرای متفاوتی دارند.
عقاید و نظریات دانشمندان اسلامی درباره باران و برف و تگرگ و شبنم و یخچه به طور عمده مأخوذ از آرای ارسطوست که از راه ترجمه عربی کتاب > آثار علوی
نظر ارسطو در پیدایش باران
به عقیده ارسطو، عناصر چهارگانه (خاک و آب و هوا و آتش) به تأثیر مزاج های چهارگانه (خشکی و رطوبت و سرما و گرما) به یکدیگر تبدیل می شوند. این تغییر و تبدیل در نتیجه حرکت یا مَیْل خورشید از محور خود صورت می گیرد: هرگاه به سوی جنوب میل کند، هوای منطقه معتدل جنوبی گرمتر و هوای منطقه معتدل شمالی سردتر می شود؛ برعکس، هرگاه به سوی شمال میل کند، هوای منطقه معتدل شمالی گرمتر و هوای منطقه معتدل جنوبی سردتر می شود. این پدیده را دَوْر و تعادل می نامند، زیرا در طی یک سال دوبار تکرار می شود و در نتیجه آن در فصولِ سال تعادل پدید می آید.
هرگاه یکی از دو منطقه معتدل جنوبی و شمالی در نتیجه میل آفتاب گرمتر شود، دو نوع بخار پدید می آید که یکی دُخانی یا دودی و گرم و خشک است و دیگری بخاری گرم و تر یا سرد و تر است. به عقیده ارسطو، بخار دخانی به بالاترین طبقه هوا، که مجاور طبقه آتش است، می رسد و شهاب ها و نَیْزَک ها و ستاره های ابری و دیگر آثار علوی، از قبیل دنباله دارها و مجَّره و غیر آن، را می سازد. بخار دیگر، که گرم تر و یا سردتر است، در طبقات پایینتر تشکیل می شود که آن نیز دارای دو طبقه است: طبقه بالا که محل پیدایش باران و برف و تگرگ است و طبقه پایین که محل پیدایش ژاله و یخچه است.
ارسطو آفتاب را گرم و آتشین نمی داند و گرمای سطح زمین را نتیجه انعکاس نور می شناسد. هنگامی که آفتاب به سوی جنوب می گراید، انعکاس نور در منطقه معتدل شمالی کمتر است، زیرا در این هنگام نور آفتاب بر این قسمت از زمین عمود نمی تابد. انعکاس نور در سطح زمین بیش تر و در طبقات بالاتر کمتر است و، به همین دلیل، گرمای هوای طبقات بالاتر نیز کمتر است. بخار گرم تر چون به طبقات بالاتر یعنی سرد و تر هوا می رسد فشرده تر می شود و ابر تولید می شود. اگر این فشردگی بیش تر شود ابر به صورت قطرات آب باران در می آید و فرود می آید. این جریان تا رقیق شدن ابر ادامه دارد و چون ابر رقیقتر شد، مِهْ پدید می آید و از اینروست که مه دلیل بازشدن هوا و از میان رفتن ابر است. ارسطو فضای گرمابه ها و ادوات و ابزار تقطیر، مانند قرع و انبیق، را برای تبدیل بخار به آب بر اثر فشردگی و تراکم و گرما و رطوبت شاهد می آورد. به قول ارسطو باران تابع نظام حرکت و میل آفتاب است.
ارسطو بر آن است که ابر در هوای گرم و مرطوب بیش تر از هوای سرد به آب و باران تبدیل می شود، ازینرو نزول باران در بهار و پاییز بیش تر از زمستان و تابستان است، زیرا هوای زمستان هر چند مرطوب است گرم نیست و هوای تابستان هر چند گرم است مرطوب نیست.
هر چه گرما و رطوبت هوا بیش تر شود انفعال و اثرپذیری آن نیز شدّت می یابد و بخار بسرعت به آب تبدیل می شود. در این حالت، قطرات باران درشت تر است؛ و اگر گرما و سرما باهم در ابر اثر کنند باران درشت تر و رگباری می شود. اگر گرما و رطوبت هوا ملایم باشد و سرمای ناگهانی به آن روی نیاورد قطرات باران ریزتر و ملایمتر است. ریزی و درشتی قطرات باران و درجه شدت آن به همین استعداد و انفعال ماده باران و نیروی فاعلی گرما و رطوبت بستگی دارد.
پیدایش ژاله یا شبنم از نظر ارسطو
ژاله از طبقه ای از هوا فرود می آید که پایینتر از ابر است. به عبارت دیگر، ژاله یا شبنم از ابر فرود نمی آید. هنگام روز بخار بر اثر گرما متصاعد می شود ولی به طبقات بالاتر نمی رسد؛ و چون شب فرا رسد و هوا خنکتر شود، این بخار اندک اندک به قطرات ریزتر و ملایمتر تبدیل می شود و فرود می آید. ازینرو ژاله یا شبنم در حکم باران خفیف است و چون از ابر فرود نمی آید در ارتفاعات زیاد و قلل جبال دیده نمی شود. همچنین ژاله به هنگام وزش بادهای شمال و بادهایی که بخار را می پراکَنَد پدید نمی آید و بیش تر به هنگام وزش بادهای لَواقح (بارور سازنده درختان و گیاهان)، که در بسیاری از بلاد از سمت جنوب می وزد، و نیز در بلادی که در معرض بادهای دریایی است بر زمین می نشیند. اگر هوای شب سردتر شود قطرات شبنم یخ می بندد و به صورت یخچه بر زمین می نشیند. بنابراین، ژاله و یخچه از یک جنس است و جایگاه تولّد هر دو از ابر پایینتر است؛ فقط علّت فاعلی، که سرما باشد، در یخچه قویتر است و در ژاله ضعیفتر می باشد.
اختلاف باران وبرف در پیدایش از نظر ارسطو
...
عقاید و نظریات دانشمندان اسلامی درباره باران و برف و تگرگ و شبنم و یخچه به طور عمده مأخوذ از آرای ارسطوست که از راه ترجمه عربی کتاب > آثار علوی
نظر ارسطو در پیدایش باران
به عقیده ارسطو، عناصر چهارگانه (خاک و آب و هوا و آتش) به تأثیر مزاج های چهارگانه (خشکی و رطوبت و سرما و گرما) به یکدیگر تبدیل می شوند. این تغییر و تبدیل در نتیجه حرکت یا مَیْل خورشید از محور خود صورت می گیرد: هرگاه به سوی جنوب میل کند، هوای منطقه معتدل جنوبی گرمتر و هوای منطقه معتدل شمالی سردتر می شود؛ برعکس، هرگاه به سوی شمال میل کند، هوای منطقه معتدل شمالی گرمتر و هوای منطقه معتدل جنوبی سردتر می شود. این پدیده را دَوْر و تعادل می نامند، زیرا در طی یک سال دوبار تکرار می شود و در نتیجه آن در فصولِ سال تعادل پدید می آید.
هرگاه یکی از دو منطقه معتدل جنوبی و شمالی در نتیجه میل آفتاب گرمتر شود، دو نوع بخار پدید می آید که یکی دُخانی یا دودی و گرم و خشک است و دیگری بخاری گرم و تر یا سرد و تر است. به عقیده ارسطو، بخار دخانی به بالاترین طبقه هوا، که مجاور طبقه آتش است، می رسد و شهاب ها و نَیْزَک ها و ستاره های ابری و دیگر آثار علوی، از قبیل دنباله دارها و مجَّره و غیر آن، را می سازد. بخار دیگر، که گرم تر و یا سردتر است، در طبقات پایینتر تشکیل می شود که آن نیز دارای دو طبقه است: طبقه بالا که محل پیدایش باران و برف و تگرگ است و طبقه پایین که محل پیدایش ژاله و یخچه است.
ارسطو آفتاب را گرم و آتشین نمی داند و گرمای سطح زمین را نتیجه انعکاس نور می شناسد. هنگامی که آفتاب به سوی جنوب می گراید، انعکاس نور در منطقه معتدل شمالی کمتر است، زیرا در این هنگام نور آفتاب بر این قسمت از زمین عمود نمی تابد. انعکاس نور در سطح زمین بیش تر و در طبقات بالاتر کمتر است و، به همین دلیل، گرمای هوای طبقات بالاتر نیز کمتر است. بخار گرم تر چون به طبقات بالاتر یعنی سرد و تر هوا می رسد فشرده تر می شود و ابر تولید می شود. اگر این فشردگی بیش تر شود ابر به صورت قطرات آب باران در می آید و فرود می آید. این جریان تا رقیق شدن ابر ادامه دارد و چون ابر رقیقتر شد، مِهْ پدید می آید و از اینروست که مه دلیل بازشدن هوا و از میان رفتن ابر است. ارسطو فضای گرمابه ها و ادوات و ابزار تقطیر، مانند قرع و انبیق، را برای تبدیل بخار به آب بر اثر فشردگی و تراکم و گرما و رطوبت شاهد می آورد. به قول ارسطو باران تابع نظام حرکت و میل آفتاب است.
ارسطو بر آن است که ابر در هوای گرم و مرطوب بیش تر از هوای سرد به آب و باران تبدیل می شود، ازینرو نزول باران در بهار و پاییز بیش تر از زمستان و تابستان است، زیرا هوای زمستان هر چند مرطوب است گرم نیست و هوای تابستان هر چند گرم است مرطوب نیست.
هر چه گرما و رطوبت هوا بیش تر شود انفعال و اثرپذیری آن نیز شدّت می یابد و بخار بسرعت به آب تبدیل می شود. در این حالت، قطرات باران درشت تر است؛ و اگر گرما و سرما باهم در ابر اثر کنند باران درشت تر و رگباری می شود. اگر گرما و رطوبت هوا ملایم باشد و سرمای ناگهانی به آن روی نیاورد قطرات باران ریزتر و ملایمتر است. ریزی و درشتی قطرات باران و درجه شدت آن به همین استعداد و انفعال ماده باران و نیروی فاعلی گرما و رطوبت بستگی دارد.
پیدایش ژاله یا شبنم از نظر ارسطو
ژاله از طبقه ای از هوا فرود می آید که پایینتر از ابر است. به عبارت دیگر، ژاله یا شبنم از ابر فرود نمی آید. هنگام روز بخار بر اثر گرما متصاعد می شود ولی به طبقات بالاتر نمی رسد؛ و چون شب فرا رسد و هوا خنکتر شود، این بخار اندک اندک به قطرات ریزتر و ملایمتر تبدیل می شود و فرود می آید. ازینرو ژاله یا شبنم در حکم باران خفیف است و چون از ابر فرود نمی آید در ارتفاعات زیاد و قلل جبال دیده نمی شود. همچنین ژاله به هنگام وزش بادهای شمال و بادهایی که بخار را می پراکَنَد پدید نمی آید و بیش تر به هنگام وزش بادهای لَواقح (بارور سازنده درختان و گیاهان)، که در بسیاری از بلاد از سمت جنوب می وزد، و نیز در بلادی که در معرض بادهای دریایی است بر زمین می نشیند. اگر هوای شب سردتر شود قطرات شبنم یخ می بندد و به صورت یخچه بر زمین می نشیند. بنابراین، ژاله و یخچه از یک جنس است و جایگاه تولّد هر دو از ابر پایینتر است؛ فقط علّت فاعلی، که سرما باشد، در یخچه قویتر است و در ژاله ضعیفتر می باشد.
اختلاف باران وبرف در پیدایش از نظر ارسطو
...
wikifeqh: باران_از_نظر_دانشمندان