امین
/~Amin/
مترادف امین: استوار، امانت دار، ثقه، درستکار، درست، درست کردار، صالح، موتمن، معتمد، موثق
برابر پارسی: ( آمین ) ایدون باد، چنین باد | درستکار، رازدار، راستین، گرودار
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: برآور، بپذیر، اجابت کن، از نام های خداوند، از نامهای خداوند جل شأنه، [معمولاً پس از دعا بر زبان می آورند]، ( در عبری ) محکم، امین، حقیقی، قبول کن، چنین باشد
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم دختر، اسم عربی، اسم عبری، اسم مذهبی و قرآنی
اسم: امین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: amin) (فارسی: امين) (انگلیسی: amin)
معنی: امانتدار، معتمد، درستکار، از القاب پیامبر اسلام ( ص ) و لقب جبرئیل، زنهاردار، طرف اعتماد، ( اَعلام ) ) از القاب پیامبر اسلام ( ص ) پیش از بعثت، ) لقب جبرئیل، ) لقب ابو عبدالله محمّد: ششمین خلیفه ی عباسی [، قمری] که برادرش مأمون به تحریک ایرانیان بر او شورید و او به دست طاهر سردار ایرانی کشته شد، ( در اعلام ) از القاب حضرت محمد ( ص ) پیش از بعثت، مورد اطمینان، لقب پیامبر ( ص )، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند محمد امین، امین عباس، و امین همایون
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
گر در نماز شعرش برخوانی
روح الامین کند ز پَسَت آمین.
ناصرخسرو.
تهنیت کرد شاه را قدسی کرد روح الامین ، براو آمین.
مسعودسعد.
سخن بلند کنم تا برآسمان گوینددعای دولت او را فرشتگان آمین.
سعدی.
- آمین ثم آمین ؛ چنین باد و چنین تر باد. همچنین باد، همچنین تر باد.آمین. [ آم ْ می ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ آم . قصدکنندگان.
امین. [ اَ ] ( ع ص ) امانت دار. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( مؤید الفضلاء ). زنهاردار. ( فرهنگ فارسی معین ). قفان. ( منتهی الارب ، ذیل ق ف ن ). قبان. ( منتهی الارب ، ذیل ق ب ن ). مقابل خائن ، زنهارخوار. ( یادداشت مؤلف ) : طالب و صابر و بر سر دل خویش امین. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389 ).
برین گنج گوهر یکی نیک بنگر
کرا بینی امروز امین محمد؟
ناصرخسرو.
کیسه عُمْر سپردیم بدهردهر غدار امین بایستی.
خاقانی.
هست امین چار حرف و تاج سه حرف بسم بین هم سه حرف و اﷲ چار.
خاقانی.
خداترس باید امانت گزارامین کز تو ترسد امینش مدار
امین باید از داور اندیشه ناک
نه از رفع دیوان و زجر هلاک.
( بوستان ).
امین خدا مهبط جبرئیل.( بوستان ).
|| کسی که بر وی اعتماد کنند و از او ایمن باشند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اعتمادکرده شده.( مؤید الفضلاء ). معتمدعلیه. ( آنندراج ). استوار. ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). طرف اعتماد. معتمد. ثقه. درستکار. ( فرهنگ فارسی معین ). موثوق به. مؤتمن. ( یادداشت مؤلف ). دیندار. ( ناظم الاطباء ) : حاسدم گوید چرا در پیشگاه مهتران
ما ذلیلیم و حقیر و تو امینی و مهین.
منوچهری.
این ابوالقاسم مرد پیر و بخرد و امین و سخنگوی بود. ( تاریخ بیهقی ). بدانکه منزلت تو نزد امیرالمؤمنین منزلت راستگوی امین است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 313 ). و آنرا بر همه مردم خود عرض کن در حضور امین امیرالمؤمنین محمدبن محمد السلیمانی. ( تاریخ بیهقی ص 313 ). بر اهل بازار و محترفه محتسبی امین گماشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ).بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
قصد کنندگان
اسم فعل به معنی(اجابت کن )(بپذیر )یا(چنین باد )، کلمهای است که بعدازدعامیگویند، امانتدار، طرف اعتماد، درستکار، کسی که
( صفت ) ۱ - امانت دار زنهاردار. ۲ - کسی که بتوان باو اعتماد کرد طرف اعتماد معتمداستوار ثقه درستکار. ۳- وکیل مباشر. ۴ - مدیر. ۵ - مرشد مرد کامل . جمع : امنائ . یا امین تذکره . مائ مور صدور تذکره (گذرنامه ) (قاجاریان ) جمع امنای تذکره . یا امین حضرت . ( اسم ) جبرئیل. یا امین مخزن افلاک . ۱ - ( اسم ) جبرئیل . ۲ - مرد کامل ولی مرشد . یا امین معادن . (ادا ) منصبی در وزارت معارف عهد قاجاریه که پس از وزیر قرار داشت . یا امین وحی .( اسم ) جبرئیل .
ده از بخش قاین شهرستان بیرجند
فرهنگ معین
( اَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - امانتدار، معتمد. ۲ - وکیل ، مباشر. ۳ - مدیر. ۴ - مرشد، مرد کامل .
فرهنگ عمید
۱. امانت دار.
۲. کسی که مردم به او اعتماد کنند، طرف اعتماد.
۳. درستکار.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] آمین. آمین از اقسام ادعیه و به معنای «پروردگارا اجابت فرما» می باشد.
آمین (= چنین باد، راست است)، واژه ای از ریشۀ «ا ـ م ـ ن» که در زبان های سامی کهن به معنی استوار و ثابت به کار می رفته است، اما انتشار آن در جهان از زبان عبری آغاز شده است.
زبان عبری
لفظ آمن نخست در قالب وصفی و به معنی درست و راست به کار می رفته است ولی در سفر اشعیاء (۶۵: ۱۶) به صورت اسم به کار رفته است. در ترجمه های فارسی و عربی موجود به ترتیب واژه های «حق»، «الحق» را در برابر آن گذاشته اند.این واژه سپس یکی از ادوات نامتغیر (مبنی) زبان عبری گردیده (به معنی «حقیقتاً»، «البته») و به این صورت، ۳۰ بار در متن مَسوره ایِ عهد عتیق و ۳۳ بار در ترجمۀ یونانی معروف به «هفتادی» آن (سده ۳ق م) آمده است. شاید وجود آن در کتاب اول تواریخ ایام (۱۶: ۳۶) و کتاب اول پادشاهان (۱: ۳۶) دلالت بر آن داشته باشد که این کلمه حتی پیش از سدۀ ۴ق م در ادعیه و شعائر دینی یهود به کار می رفته است. در سنت کهن یهود، بیش تر آن را در آغاز نیایش و گاه نیز در پایان آن می آورده اند. تکرار آن در پایان دعا و نماز و سرود دینی، هم تأکید و تأیید آن گفتار یا دعا بوده، و هم به امید این که همگی، با ذکر آمین، در برکات نیایشی که به جا آورده می شد، شریک شوند. در دورۀ تلمودی و سنن بعدی یهود چگونگی ادای این کلمه در موارد مختلف اهمیت خاص پیدا کرد و اعتقاد بر این بود که خداوند به ادعیه ای که خطاب به اوست، «آمین» می گوید.
مسیحیت
سنت یهود به کلیسای مسیحی راه یافت و کلمه آمین ۱۱۹ بار در عهد جدید تکرار شد که در ۵۲ مورد نحوه استعمال آن با آمین یهود اندکی متفاوت است. این واژه سپس از طریق کتاب مقدس تقریباً در تمام زبان های عمدۀ جهان منتشر شد. از بررسی موارد استعمال این کلمه در کتاب مقدس، ۴ معنی استنباط می شود: ۱. اقرار و اعلان قبول، موافقت یا مشارکت در دعا و بیان عهد و سوگند؛ ۲. طلب اجابت و قبول الهی، به معنی خدایا بپذیر، اجابت کن؛ ۳. تأیید و تأکید دعا یا سوگند، به معنی این چنین باد (امروز استعمال آن در آخر دعا، به همین دو معنای اخیر است)؛ ۴. صفت یا نامی برای عیسی مسیح (ع) (مکاشفۀ یوحنا، ۳: ۴).
زبان عربی
...
آمین (= چنین باد، راست است)، واژه ای از ریشۀ «ا ـ م ـ ن» که در زبان های سامی کهن به معنی استوار و ثابت به کار می رفته است، اما انتشار آن در جهان از زبان عبری آغاز شده است.
زبان عبری
لفظ آمن نخست در قالب وصفی و به معنی درست و راست به کار می رفته است ولی در سفر اشعیاء (۶۵: ۱۶) به صورت اسم به کار رفته است. در ترجمه های فارسی و عربی موجود به ترتیب واژه های «حق»، «الحق» را در برابر آن گذاشته اند.این واژه سپس یکی از ادوات نامتغیر (مبنی) زبان عبری گردیده (به معنی «حقیقتاً»، «البته») و به این صورت، ۳۰ بار در متن مَسوره ایِ عهد عتیق و ۳۳ بار در ترجمۀ یونانی معروف به «هفتادی» آن (سده ۳ق م) آمده است. شاید وجود آن در کتاب اول تواریخ ایام (۱۶: ۳۶) و کتاب اول پادشاهان (۱: ۳۶) دلالت بر آن داشته باشد که این کلمه حتی پیش از سدۀ ۴ق م در ادعیه و شعائر دینی یهود به کار می رفته است. در سنت کهن یهود، بیش تر آن را در آغاز نیایش و گاه نیز در پایان آن می آورده اند. تکرار آن در پایان دعا و نماز و سرود دینی، هم تأکید و تأیید آن گفتار یا دعا بوده، و هم به امید این که همگی، با ذکر آمین، در برکات نیایشی که به جا آورده می شد، شریک شوند. در دورۀ تلمودی و سنن بعدی یهود چگونگی ادای این کلمه در موارد مختلف اهمیت خاص پیدا کرد و اعتقاد بر این بود که خداوند به ادعیه ای که خطاب به اوست، «آمین» می گوید.
مسیحیت
سنت یهود به کلیسای مسیحی راه یافت و کلمه آمین ۱۱۹ بار در عهد جدید تکرار شد که در ۵۲ مورد نحوه استعمال آن با آمین یهود اندکی متفاوت است. این واژه سپس از طریق کتاب مقدس تقریباً در تمام زبان های عمدۀ جهان منتشر شد. از بررسی موارد استعمال این کلمه در کتاب مقدس، ۴ معنی استنباط می شود: ۱. اقرار و اعلان قبول، موافقت یا مشارکت در دعا و بیان عهد و سوگند؛ ۲. طلب اجابت و قبول الهی، به معنی خدایا بپذیر، اجابت کن؛ ۳. تأیید و تأکید دعا یا سوگند، به معنی این چنین باد (امروز استعمال آن در آخر دعا، به همین دو معنای اخیر است)؛ ۴. صفت یا نامی برای عیسی مسیح (ع) (مکاشفۀ یوحنا، ۳: ۴).
زبان عربی
...
wikifeqh: آمین
[ویکی شیعه] آمین. آمین به معنای «اجابت کن» در زبان و ادبیات فارسی رواج یافته و ترکیب «الهی آمین» در زبان عموم مردم رایج تر است. از دیدگاه فقه شیعه، یکی از مبطلات نماز، آمین گفتن پس از قرائت سوره حمد است.
به معنای چنین باد، راست است، واژه ای از ریشه «ا م ن» می باشد که در زبان های سامی کهن به معنای استوار و ثابت به کار می رفته است؛ اما انتشار آن در جهان از زبان عِبری آغاز شده است. در زبان عبری لفظ آمن نخست در قالب وصفی و به معنی درست و راست به کار می رفته است ولی در سفر اشعیاء به صورت اسم به کار رفته است. در ترجمه های فارسی و عربی موجود به ترتیب واژه های «حق»، «الحق» را در برابر آن گذاشته اند. این واژه سپس یکی از ادوات نامتغیر (مبنی) زبان عبری گردیده (به معنی «حقیقتاً»، «البته») و به این صورت، ۳۰ بار در متن مَسوره ای عهد عتیق و ۳۳ بار در ترجمۀ یونانی معروف به «هفتادی» آن (سده ۳ق م) آمده است. شاید وجود آن در کتاب اول تواریخ ایام و کتاب اول پادشاهان دلالت بر آن داشته باشد که این کلمه حتی پیش از سدۀ ۴ق م در ادعیه و شعائر دینی یهود به کار می رفته است. در سنت کهن یهود، بیش تر آن را در آغاز نیایش و گاه نیز در پایان آن می آورده اند. تکرار آن در پایان دعا و نماز و سرود دینی، هم تأکید و تأیید آن گفتار یا دعا بوده، و هم به امید اینکه همگی، با ذکر آمین، در برکات نیایشی که به جا آورده می شد، شریک شوند. در دورۀ تلمودی و سنن بعدی یهود چگونگی ادای این کلمه در موارد مختلف اهمیت خاص پیدا کرد و اعتقاد بر این بود که خداوند به ادعیه ای که خطاب به اوست، «آمین» می گوید.
سنت یهود به کلیسای مسیحی راه یافت و کلمه آمین ۱۱۹ بار در عهد جدید تکرار شد که در ۵۲ مورد نحوه استعمال آن با آمین یهود اندکی متفاوت است. این واژه سپس از طریق کتاب مقدس تقریباً در تمام زبان های عمدۀ جهان منتشر شد.
به معنای چنین باد، راست است، واژه ای از ریشه «ا م ن» می باشد که در زبان های سامی کهن به معنای استوار و ثابت به کار می رفته است؛ اما انتشار آن در جهان از زبان عِبری آغاز شده است. در زبان عبری لفظ آمن نخست در قالب وصفی و به معنی درست و راست به کار می رفته است ولی در سفر اشعیاء به صورت اسم به کار رفته است. در ترجمه های فارسی و عربی موجود به ترتیب واژه های «حق»، «الحق» را در برابر آن گذاشته اند. این واژه سپس یکی از ادوات نامتغیر (مبنی) زبان عبری گردیده (به معنی «حقیقتاً»، «البته») و به این صورت، ۳۰ بار در متن مَسوره ای عهد عتیق و ۳۳ بار در ترجمۀ یونانی معروف به «هفتادی» آن (سده ۳ق م) آمده است. شاید وجود آن در کتاب اول تواریخ ایام و کتاب اول پادشاهان دلالت بر آن داشته باشد که این کلمه حتی پیش از سدۀ ۴ق م در ادعیه و شعائر دینی یهود به کار می رفته است. در سنت کهن یهود، بیش تر آن را در آغاز نیایش و گاه نیز در پایان آن می آورده اند. تکرار آن در پایان دعا و نماز و سرود دینی، هم تأکید و تأیید آن گفتار یا دعا بوده، و هم به امید اینکه همگی، با ذکر آمین، در برکات نیایشی که به جا آورده می شد، شریک شوند. در دورۀ تلمودی و سنن بعدی یهود چگونگی ادای این کلمه در موارد مختلف اهمیت خاص پیدا کرد و اعتقاد بر این بود که خداوند به ادعیه ای که خطاب به اوست، «آمین» می گوید.
سنت یهود به کلیسای مسیحی راه یافت و کلمه آمین ۱۱۹ بار در عهد جدید تکرار شد که در ۵۲ مورد نحوه استعمال آن با آمین یهود اندکی متفاوت است. این واژه سپس از طریق کتاب مقدس تقریباً در تمام زبان های عمدۀ جهان منتشر شد.
wikishia: آمین
[ویکی اهل البیت] آمین. آمین واژه ایست که در تمامی ادیان یهودیت، مسیحیت و اسلام در پایان نیایش و دعا از آن بهره گرفته می شود.
آمین اسم فعل است که برای درخواست اجابت دعا وضع شده است. در این که آمین اسم لفظ اِستَجِب (اجابت کن) است یا اسم معنای آن، بحث است. بنابر اوّل، آمین کلام آدمی به شمار می آید و بنابر دوم دعا محسوب می شود. گروهی نیز معتقدند ریشه این لغت باید عبری باشد، زیرا قدیمی ترین کاربرد این لغت در قسمت قدیمی تورات (عهد قدیم) بوده است و گروه دیگر آن را ایمان به دعایی که گفته شد میدانند. این کلمه در سه کتاب مذهبی تورات، انجیل و قرآن آمده است.
اهل سنّت، گفتن آمین را در نماز پس از قرائت سوره حمد، سنّت و برخی آن را واجب می دانند، لیکن نزد فقهای شیعه نه تنها سنّت نیست، بلکه گفتن آن در نماز پس از حمد به قصد جزئیّت، حرام و موجب بطلان نماز و به قصد استحباب و ورود نیز، حرام و تشریع (--> بدعت) و بنابر مشهور موجب بطلان نماز است و نیز گفتن آن به قصد دعا بنابر قول مشهور موجب بطلان نماز است.
گفتن آمین بدون هیچ قصدی از آن جهت که کلام آدمی است، باطل کننده نماز می باشد. در دو صورت اخیر، گفتن آمین در نمازِ واجب از آن جهت که موجب ابطال نماز می شود، حرام است. اما گفتن آمین در شرایط تقیه یا از روی فراموشی یا سهو، اشکال ندارد بلکه در فرض تقیّه واجب است. در جواز گفتن آمین به قصد دعا در نماز در غیرموضع یاد شده، اختلاف است. از کلمات فقها برمی آید که در احکام یاد شده تفاوتی بین نماز واجب و نافله نیست. گفتن آمین در غیر نماز بر دعای فردی دیگر مستحب است.
کلمه «آمین»، چنان که در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله نیز نقل شده است، به معنای «پروردگارا! برآورده ساز» است و از این رو گفتن این کلمه در پایان دعای خود و دیگران در روایات اسلامی توصیه شده است.
گفتنی است که در سیره پیشوایان دینی، مکرر گزارش شده است که آن بزرگواران پس از دعای خود و یا دیگران، آمین گفته اند و گاه سه بار این کلمه را تکرار کرده اند. از پیامبر خدا در دعای تعقیب نماز ظهر، نقل شده است که فرمود: اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ موجِباتِ رَحمَتِکَ.. . اللّهُمَّ لا تَدَع لی ذَنبا إلاّ غَفَرتَهُ... ولا حاجَةً هِیَ لَکَ رِضا ولِیَ فیها صَلاحٌ إلاّ قَضَیتَها یا أرحَمَ الرّاحِمینَ آمینَ رَبَّ العالَمینَ.
خداوندا! از تو وسایل جلب رحمتت را درخواست می کنم... خداوندا! هیچ گناهی را برایم مگذار، جز این که آن را بخشیده باشی و هیچ نیازی که خشنودی تو و صلاح من در آن است، به درگاه خویش مگذار مگر این که آن را برآورده کرده باشی، ای مهربانترینِ مهربانان!برآورده کن، ای پروردگار جهانیان!
همچنین در صحیفه سجادیه در دعای امام زین العابدین علیه السلام برای همسایگان و دوستان آمده است: ...وزِدهُم بَصیرَةً فی حَقّی و مَعرِفَةً بِفَضلی، حَتّی یَسعَدوا بی و أسعَدَ بِهِم، آمینَ رَبَّ العالَمینَ.
آمین اسم فعل است که برای درخواست اجابت دعا وضع شده است. در این که آمین اسم لفظ اِستَجِب (اجابت کن) است یا اسم معنای آن، بحث است. بنابر اوّل، آمین کلام آدمی به شمار می آید و بنابر دوم دعا محسوب می شود. گروهی نیز معتقدند ریشه این لغت باید عبری باشد، زیرا قدیمی ترین کاربرد این لغت در قسمت قدیمی تورات (عهد قدیم) بوده است و گروه دیگر آن را ایمان به دعایی که گفته شد میدانند. این کلمه در سه کتاب مذهبی تورات، انجیل و قرآن آمده است.
اهل سنّت، گفتن آمین را در نماز پس از قرائت سوره حمد، سنّت و برخی آن را واجب می دانند، لیکن نزد فقهای شیعه نه تنها سنّت نیست، بلکه گفتن آن در نماز پس از حمد به قصد جزئیّت، حرام و موجب بطلان نماز و به قصد استحباب و ورود نیز، حرام و تشریع (--> بدعت) و بنابر مشهور موجب بطلان نماز است و نیز گفتن آن به قصد دعا بنابر قول مشهور موجب بطلان نماز است.
گفتن آمین بدون هیچ قصدی از آن جهت که کلام آدمی است، باطل کننده نماز می باشد. در دو صورت اخیر، گفتن آمین در نمازِ واجب از آن جهت که موجب ابطال نماز می شود، حرام است. اما گفتن آمین در شرایط تقیه یا از روی فراموشی یا سهو، اشکال ندارد بلکه در فرض تقیّه واجب است. در جواز گفتن آمین به قصد دعا در نماز در غیرموضع یاد شده، اختلاف است. از کلمات فقها برمی آید که در احکام یاد شده تفاوتی بین نماز واجب و نافله نیست. گفتن آمین در غیر نماز بر دعای فردی دیگر مستحب است.
کلمه «آمین»، چنان که در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله نیز نقل شده است، به معنای «پروردگارا! برآورده ساز» است و از این رو گفتن این کلمه در پایان دعای خود و دیگران در روایات اسلامی توصیه شده است.
گفتنی است که در سیره پیشوایان دینی، مکرر گزارش شده است که آن بزرگواران پس از دعای خود و یا دیگران، آمین گفته اند و گاه سه بار این کلمه را تکرار کرده اند. از پیامبر خدا در دعای تعقیب نماز ظهر، نقل شده است که فرمود: اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ موجِباتِ رَحمَتِکَ.. . اللّهُمَّ لا تَدَع لی ذَنبا إلاّ غَفَرتَهُ... ولا حاجَةً هِیَ لَکَ رِضا ولِیَ فیها صَلاحٌ إلاّ قَضَیتَها یا أرحَمَ الرّاحِمینَ آمینَ رَبَّ العالَمینَ.
خداوندا! از تو وسایل جلب رحمتت را درخواست می کنم... خداوندا! هیچ گناهی را برایم مگذار، جز این که آن را بخشیده باشی و هیچ نیازی که خشنودی تو و صلاح من در آن است، به درگاه خویش مگذار مگر این که آن را برآورده کرده باشی، ای مهربانترینِ مهربانان!برآورده کن، ای پروردگار جهانیان!
همچنین در صحیفه سجادیه در دعای امام زین العابدین علیه السلام برای همسایگان و دوستان آمده است: ...وزِدهُم بَصیرَةً فی حَقّی و مَعرِفَةً بِفَضلی، حَتّی یَسعَدوا بی و أسعَدَ بِهِم، آمینَ رَبَّ العالَمینَ.
wikiahlb: آمین
[ویکی الکتاب] آمین. معنی أَمِینٌ: امانت دار
معنی لَا تَأْمَنَّا: ما را امین نمی دانی
معنی تَأْمَنْهُ: اورا امین بدانی
ریشه کلمه:
امم (۱۲۴ بار)
معنی لَا تَأْمَنَّا: ما را امین نمی دانی
معنی تَأْمَنْهُ: اورا امین بدانی
ریشه کلمه:
امم (۱۲۴ بار)
wikialkb: آمّین
[ویکی حج] آمین. آمین عبارت پس از قرائت حمد در نماز اهل سنت، از جمله نمازهای جماعت حرمین
واژه آمین از ریشه «ا م ن» به معنای اعتماد کردن، تصدیق نمودن، امین پنداشتن و برطرف شدن ترس و نگرانی آمده و در اصطلاح به معنای در خواست اجابت دعا از خداست. برخی واژه پژوهان آن را به صورت های اَمین و آمّین، با تشدید و بدون آن، به کار برده اند. روشن نیست که این واژه در اصل عربی بوده یا از واژه های دخیل است. شماری از مفسران آن را واژه ای بیگانه و اصل آن را عبری، سریانی یا مُعرّب کلمه «همین» در زبان فارسی دانسته اند. در برابر، برخی آن را عربی و اسم فعل به معنای «اجابت کن » یا از اسمای الهی و اصل آن را «یا امین» دانسته اند.
گفتن آمین در بسیاری موارد مستحب و بر پایه دیدگاه فقیهان امامی، در مواردی حرام و موجب بطلان نماز است و از چالش های فراروی مذاهب اسلامی به شمار می رود.
واژه آمین از ریشه «ا م ن» به معنای اعتماد کردن، تصدیق نمودن، امین پنداشتن و برطرف شدن ترس و نگرانی آمده و در اصطلاح به معنای در خواست اجابت دعا از خداست. برخی واژه پژوهان آن را به صورت های اَمین و آمّین، با تشدید و بدون آن، به کار برده اند. روشن نیست که این واژه در اصل عربی بوده یا از واژه های دخیل است. شماری از مفسران آن را واژه ای بیگانه و اصل آن را عبری، سریانی یا مُعرّب کلمه «همین» در زبان فارسی دانسته اند. در برابر، برخی آن را عربی و اسم فعل به معنای «اجابت کن » یا از اسمای الهی و اصل آن را «یا امین» دانسته اند.
گفتن آمین در بسیاری موارد مستحب و بر پایه دیدگاه فقیهان امامی، در مواردی حرام و موجب بطلان نماز است و از چالش های فراروی مذاهب اسلامی به شمار می رود.
wikihaj: آمین
[ویکی الکتاب] معنی أَمِینٌ: امانت دار
معنی لَا تَأْمَنَّا: ما را امین نمی دانی
معنی تَأْمَنْهُ: اورا امین بدانی
ریشه کلمه:
امن (۸۷۹ بار)
معنی لَا تَأْمَنَّا: ما را امین نمی دانی
معنی تَأْمَنْهُ: اورا امین بدانی
ریشه کلمه:
امن (۸۷۹ بار)
wikialkb: أَمِین
[ویکی فقه] امین (ابهام زدایی). امین ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اسم برای اشخاص ذیل باشد: معانی• امین (مکه)، لقب مکه• امین (امانت)، شخص امانت دار اعلام و اشخاص• امین (پیامبر) لقب پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)• امین استرآبادی، محمدامین بن محمد شریف (د ۱۰۳۶ق / ۱۶۲۷م )، از علمای نامدار امامی و بنیان گذار گرایش اخباریه• امین حسینی، مفتی فلسطین و از رهبران مبارز با استعمار انگلیس و سلطه صهیونیسم• امین عباسی، ششمین خلفای عباسی بوده و از بانیان روکش زرین در کعبه• امین احسن اصلاحی، عالم و مفسّر پاکستانی در دورۀ معاصر
...
...
wikifeqh: امین_(ابهام_زدایی)
[ویکی فقه] امین (امانت). به فرد متصف به صفت امانت -که صفتی از صفات نفسانی انسان و در مقابل صفت خیانت است- « امین » گفته میشود.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۶۸۵.
...
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۶۸۵.
...
wikifeqh: امین_(امانت)
[ویکی اهل البیت] امین (خلیفه عباسی). ابوعبدالله محمدامین (نام کامل وی: محمد بن هارون بن محمد بن عبدالله بن محمد بن علی ابن عبدالله بن العباس) ششمین خلیفه عباسی بود. خلافت وی ۱۹۳-۱۹۸ هجری بود.
ابوعبدالله محمدامین به سال 193 پس از مرگ پدر به خلافت رسید مادرش زبیده دختر جعفر بن منصور بود، از خلیفگان عباسی هیچکس جز او نبود که از طرف پدر و مادر نسب وی به هاشم رسد. به رغم درایت و کاردانی بیشتر مأمون نسبت به امین و اعتراف پدرش به این نکته، امین با نفوذ مادرش و دیگر بزرگان خاندان عباسی و به دلیل آن که مادر مأمون کنیزی ایرانی بود، به عنوان ولیعهد اول هارون برگزیده و برای او از مردم بیعت گرفته شد.
امین پنج سال بیشتر نداشت که پدرش او را به عنوان ولی عهد خویش قرار داد، ناگفته نماند که مادرش زبیده که دخترعموی هارون رشید بود گام اساسی را برای این امر گذاشته بود، وی از زنان با استعداد و باهوش دوران خود شمرده می شد. هارون الرشید سه فرزند خود امین و مامون و قاسم را به ترتیب ولی عهد خویش قرار داد و حکومت خویش را میان آنها تقسیم کرد، او در این تقسیم خراسان را به طور کامل در اختیار مأمون قرار داده و شبه جزیره را در اختیار قاسم و عراق را برای امین قرار داد.
وقتی هارون در طوس بمرد همه قلمروی اسلامی بدون هیچ گونه خلاف، با امین بیعت کردند و جامه و عصا و خاتم خلافت را برای امین بردند. اما مأمون در آن هنگام برای اجرای دستور پدرش یعنی دفع شورش در خراسان بسر می برد و از حضور در مراسم بیعت با امین عذر طلبید.
دوران امین همه فتنه و آشوب بود و در همان ایام که میان او و مأمون فتنه بود، علی بن عبدالله معروف به سفیانی به دعوی خلافت در شام طغیان کرد و عامل امین را براند و دمشق و اطراف آن را تصرف کرد و چیزی نمانده بود که کار بر او راست شود اما میان قبایل یمنی و مضری شام تصادمی رخ داد که مانع انجام مقصود وی شد.
امین برای خاموش کردن فتنه سفیانی سپاهی فرستاد به فرماندهی حسین پسر علی بن ماهان. آنگاه فرماندهی سپاه را به عبدالله پسر صالح بن علی عباسی داد اما آشفتگی بغداد مانع از آن بود که بر ضد سفیانی کار جدی انجام شود، دو سال و بیشتر شام در آشوب بود. حسین بن ماهان به سبب جانبداری از سپاه خراسان کینه شامیان سپاه خویش را تحریک کرد و آب گل آلود شد و او را به بغداد خواندند.
امین به هنگام حج گزاری هارون به سال 186ق. حضور داشت. در این سفر، هارون در جمع فرزندان و سران لشکری و کشوری در دو فرمان جداگانه، مراتب فرمانبرداری و اطاعت مأمون برای امین و نیز احترام و وفاداری امین به جانشینی مأمون را نگاشت و حاضران را بر آن شاهد گرفت. آن دو تعهد کردند که در صورت تخلف از این فرمان ها، امین 50 سال و مأمون 30 سال پیاده حج به جا آورند و همه دارایی آن ها صدقه داده شود و همه همسرانشان سه طلاقه گردند. این فرمان ها درون کعبه آویخته شد.
امین برخلاف سوگند و تعهدنامه نهاده در کعبه، به تحریک علی بن عیسی و فضل بن ربیع از کار گزاران دوره هارون و از رقبای فضل بن سهل ایرانی، مأمون را برکنار کرد و برای ولیعهدی پسرش موسی به سال 194ق. بیعت گرفت و از ذکر نام برادرانش عبدالله (مامون) و قاسم (مؤتمن) بر منبرها جلوگیری کرد و به بهانه ای به خانه ام عیسی، همسر مأمون هجوم برد. سرانجام بین دو برادر نبردی رخ داد که به شکست سپاهیان امین و کشته شدن او در محرم سال 198ق. انجامید و مأمون به عنوان خلیفه روی کار آمد. خلافت امین چهار سال و هفت ماه و 21 روز و سنش 27 سال و سه ماه یا 28 سال بود و دو پسر به نام موسی و عبدالله به جای گذاشت.
ابوعبدالله محمدامین به سال 193 پس از مرگ پدر به خلافت رسید مادرش زبیده دختر جعفر بن منصور بود، از خلیفگان عباسی هیچکس جز او نبود که از طرف پدر و مادر نسب وی به هاشم رسد. به رغم درایت و کاردانی بیشتر مأمون نسبت به امین و اعتراف پدرش به این نکته، امین با نفوذ مادرش و دیگر بزرگان خاندان عباسی و به دلیل آن که مادر مأمون کنیزی ایرانی بود، به عنوان ولیعهد اول هارون برگزیده و برای او از مردم بیعت گرفته شد.
امین پنج سال بیشتر نداشت که پدرش او را به عنوان ولی عهد خویش قرار داد، ناگفته نماند که مادرش زبیده که دخترعموی هارون رشید بود گام اساسی را برای این امر گذاشته بود، وی از زنان با استعداد و باهوش دوران خود شمرده می شد. هارون الرشید سه فرزند خود امین و مامون و قاسم را به ترتیب ولی عهد خویش قرار داد و حکومت خویش را میان آنها تقسیم کرد، او در این تقسیم خراسان را به طور کامل در اختیار مأمون قرار داده و شبه جزیره را در اختیار قاسم و عراق را برای امین قرار داد.
وقتی هارون در طوس بمرد همه قلمروی اسلامی بدون هیچ گونه خلاف، با امین بیعت کردند و جامه و عصا و خاتم خلافت را برای امین بردند. اما مأمون در آن هنگام برای اجرای دستور پدرش یعنی دفع شورش در خراسان بسر می برد و از حضور در مراسم بیعت با امین عذر طلبید.
دوران امین همه فتنه و آشوب بود و در همان ایام که میان او و مأمون فتنه بود، علی بن عبدالله معروف به سفیانی به دعوی خلافت در شام طغیان کرد و عامل امین را براند و دمشق و اطراف آن را تصرف کرد و چیزی نمانده بود که کار بر او راست شود اما میان قبایل یمنی و مضری شام تصادمی رخ داد که مانع انجام مقصود وی شد.
امین برای خاموش کردن فتنه سفیانی سپاهی فرستاد به فرماندهی حسین پسر علی بن ماهان. آنگاه فرماندهی سپاه را به عبدالله پسر صالح بن علی عباسی داد اما آشفتگی بغداد مانع از آن بود که بر ضد سفیانی کار جدی انجام شود، دو سال و بیشتر شام در آشوب بود. حسین بن ماهان به سبب جانبداری از سپاه خراسان کینه شامیان سپاه خویش را تحریک کرد و آب گل آلود شد و او را به بغداد خواندند.
امین به هنگام حج گزاری هارون به سال 186ق. حضور داشت. در این سفر، هارون در جمع فرزندان و سران لشکری و کشوری در دو فرمان جداگانه، مراتب فرمانبرداری و اطاعت مأمون برای امین و نیز احترام و وفاداری امین به جانشینی مأمون را نگاشت و حاضران را بر آن شاهد گرفت. آن دو تعهد کردند که در صورت تخلف از این فرمان ها، امین 50 سال و مأمون 30 سال پیاده حج به جا آورند و همه دارایی آن ها صدقه داده شود و همه همسرانشان سه طلاقه گردند. این فرمان ها درون کعبه آویخته شد.
امین برخلاف سوگند و تعهدنامه نهاده در کعبه، به تحریک علی بن عیسی و فضل بن ربیع از کار گزاران دوره هارون و از رقبای فضل بن سهل ایرانی، مأمون را برکنار کرد و برای ولیعهدی پسرش موسی به سال 194ق. بیعت گرفت و از ذکر نام برادرانش عبدالله (مامون) و قاسم (مؤتمن) بر منبرها جلوگیری کرد و به بهانه ای به خانه ام عیسی، همسر مأمون هجوم برد. سرانجام بین دو برادر نبردی رخ داد که به شکست سپاهیان امین و کشته شدن او در محرم سال 198ق. انجامید و مأمون به عنوان خلیفه روی کار آمد. خلافت امین چهار سال و هفت ماه و 21 روز و سنش 27 سال و سه ماه یا 28 سال بود و دو پسر به نام موسی و عبدالله به جای گذاشت.
wikiahlb: امین_(خلیفه_عباسی)
دانشنامه عمومی
آمین•. آمین. ( انگلیسی: Amen. ) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی کوستا گاوراس است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به اولریش توکور، متیو کاسوویتس، سباستیان کخ، گابریل اسپاهیو، مارینا برتی، ریچارد دوردن، یون کارامیترو، رودی رزنفلد، امیل هُـشتینا و میشل دوشوسوآ و فردریش فون تون اشاره کرد.
wiki: آمین•
آمین (شهر). آمیَن ( به فرانسوی: Amiens ) نام شهر و بخشی است در شمال فرانسه. این شهر در ۱۲۰ کیلومتری شمال پاریس جای دارد. آمین مرکز منطقهٔ پیکاردی است. برپایهٔ سرشماری سال ۲۰۱۴ آمین ۲۹۴۵۹۵ تن جمعیت دارد.
ساکنان اولیهٔ آمین که تیره ای از گل ها بودند که در سدهٔ یکم پیش از میلاد در این منطقه می زیستند. برپایهٔ داستان های مذهبی مسیحی مارتین توری قدیس در زمانی که هنوز یک سرباز رومی بود ردایش را با یک گدا تقسیم کرد. همچنین اونوره قدیس که در ۶۰۰ میلادی می زیست هفتمین اسقف این شهر بود.
نبرد آمین در خلال جنگ جهانی اول در این شهر رخ داد.
در زمان جنگ جهانی دوم و اشغال این منطقه به دست آلمان نازی این شهر شاهد عملیات جریکو بود که در آن انگلیسی ها با بمبگذاری زندان آمین سبب آزادی ۲۵۸۳ تن شدند. در حال حاضر تیم فوتبال این شهر در لیگ برتر فرانسه حضور دارد.
• تالسا، اوکلاهاما، آمریکا
• دارلینگتون، انگلستان
ساکنان اولیهٔ آمین که تیره ای از گل ها بودند که در سدهٔ یکم پیش از میلاد در این منطقه می زیستند. برپایهٔ داستان های مذهبی مسیحی مارتین توری قدیس در زمانی که هنوز یک سرباز رومی بود ردایش را با یک گدا تقسیم کرد. همچنین اونوره قدیس که در ۶۰۰ میلادی می زیست هفتمین اسقف این شهر بود.
نبرد آمین در خلال جنگ جهانی اول در این شهر رخ داد.
در زمان جنگ جهانی دوم و اشغال این منطقه به دست آلمان نازی این شهر شاهد عملیات جریکو بود که در آن انگلیسی ها با بمبگذاری زندان آمین سبب آزادی ۲۵۸۳ تن شدند. در حال حاضر تیم فوتبال این شهر در لیگ برتر فرانسه حضور دارد.
• تالسا، اوکلاهاما، آمریکا
• دارلینگتون، انگلستان
wiki: آمین (شهر)
آمین (شیمی). آمین ها، مشتق های آمونیاک هستند و دسته وسیعی از مواد آلی نیتروژن دار را تشکیل می دهند که در آن ها، اتم نیتروژن به یک یا دو یا سه گروه آلکیل یا آریل متصل می باشد ( هیدروژن به وسیلهٔ گروه های آلکیل یا آریل جانشین شده است ) که به ترتیب آمین نوع اول، آمین نوع دوم یا آمین نوع سوم ایجاد می گردد. از این رو به همان طریقی که اترها و الکل ها با آب رابطه دارند، آمین ها به آمونیاک وابسته می باشند. ترکیب های نیتروژن دار برای زندگی ضروری هستند و منبع اولیه برای تهیه آن ها، نیتروژن موجود در جو می باشد که توسط یک فرایند بنام تثبیت نیتروژن، مولکول نیتروژن ( N 2 ) ، به امونیاک ( NH 3 ) تبدیل می شود. آمونیاک حاصل سپس به ترکیب های نیتروژن دار آلی تبدیل می گردد. در آلکیل آمین های نیتروژن به اتم کربن با هیبریداسیون ( sp3 ) متصل است، آریل آمین ها دارای نیتروژنی هستند که به یک کربن sp2 بنزن یا حلقه شبیه بنزن متصل است. آمین ها معمولاً از آمونیاک استخراج می شوند که جای هیدروژن ها گروه آلکیلی قرار می گیرند. خاصیت بازی آمین نوع دوم از بقیه بیشتر بوده و این گروه با تأثیر روی سیستم عصبی انسان کاربردهای گسترده ای پیدا کرده اند. بعضی از پیک های عصبی انسان مانند آدرنالین آمین اند، بعضی از جلوگیری کننده ها مانند مورفین نیز در گروه آمین ها قرار می گیرند. از دیگر ترکیب های آمین می توان به کُدئین و آمینو اسیدها اشاره کرد. آمین ها به عنوان اجزاء آمینواسیدها، پپتیدها و آلکالوئیدها، در بیوشیمی حائز اهمیت هستند. بسیاری از ترکیب های فعال بیولوژیکی حاوی نیتروژن هستند. همچنین ترکیب های دیگری از آن ها به عنوان ضدتورم، بیهوش کننده، آرام بخش و محرک، کاربرد دارویی دارند. برای مثال آدرنالین ( محرک ) ، پروپیل هگزدرین ( ضدتورم بینی ) ، هگزامتیلن تترآمین ( ماده ضدباکتری ) اَمفتامین ( ضد افسردگی ) از جمله آن ها هستند. همه آمین ها خصلت بازی دارند ( آمین های نوع اول و دوم می توانند به عنوان اسید هم عمل کنند ) ، پیوند هیدروژنی تشکیل می دهند، و در واکنش های جانشینی به عنوان هسته دوست عمل کنند. پس در بسیاری از جنبه ها شیمی آمین ها با شیمی الکل ها و اترها شباهت دارد؛ ولی تفاوت هایی هم در فعالیت دارند، زیرا الکترونگاتیویته نیتروژن کمتر از اکسیژن است. از این رو آمین های نوع اول ودوم کمتر اسیدی می باشند و پیوندهای هیدروژنی ضعیف تر از الکل ها و تشکیل می دهند اما بازی ترو نوکلئوفیل تر می باشند.
wiki: آمین (شیمی)
آمین (فیلم ۲۰۱۱). آمین ( کره ای: 아멘 ) فیلم درام کره جنوبی محصول ۲۰۱۱ به نویسندگی و کارگردانی کیم کی دوک است. این فیلم در اروپا فیلمبرداری شده است.
wiki: آمین (فیلم ۲۰۱۱)
امین (فیلم). امین ( فرانسوی: Amin ) فیلمی به کارگردانی فیلیپ فوکون است که در سال ۲۰۱۸ اکران شد.
امین جوانی سنگالی است که خانواده خود را در سنگال رها کرده و به امید کسب درآمد به فرانسه رفته است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفامین جوانی سنگالی است که خانواده خود را در سنگال رها کرده و به امید کسب درآمد به فرانسه رفته است.
wiki: امین (فیلم)
دانشنامه آزاد فارسی
آمین. آمین (amen)
از واژگان ایجابی عبری و عربی به معنی «چنین باد» یا «ایدون باد» که معمولاً در پایان دعاها یا نیایش های یهودی، مسیحی و اسلامی برای اجابت و پذیرش به کار می رود.
از واژگان ایجابی عبری و عربی به معنی «چنین باد» یا «ایدون باد» که معمولاً در پایان دعاها یا نیایش های یهودی، مسیحی و اسلامی برای اجابت و پذیرش به کار می رود.
wikijoo: آمین
آمین (شیمی). آمین (شیمی)(amine)
هر عضو از دسته ای از ترکیب های آلی شیمیایی، که در آن یک یا چند اتم هیدروژن آمونیاک (NH۳) با گروه های دیگر اتم ها جایگزین شده باشد. متیل آمین ها بوی نامطبوع آمونیاک دارند و در ماهی گندیده ایجاد می شوند. در دمای متعارف همۀ آن ها به شکل گازند. آنیلین ازجمله ترکیب های آمین۲ آروماتیک است و در رنگ سازی کاربرد دارد.
هر عضو از دسته ای از ترکیب های آلی شیمیایی، که در آن یک یا چند اتم هیدروژن آمونیاک (NH۳) با گروه های دیگر اتم ها جایگزین شده باشد. متیل آمین ها بوی نامطبوع آمونیاک دارند و در ماهی گندیده ایجاد می شوند. در دمای متعارف همۀ آن ها به شکل گازند. آنیلین ازجمله ترکیب های آمین۲ آروماتیک است و در رنگ سازی کاربرد دارد.
wikijoo: آمین_(شیمی)
اَمین (لقب پیامبر اسلام)
رجوع شود به:محمد (ص) (مکه ۵۳پیش از هجرت ـ مدینه ۱۱ق)
رجوع شود به:محمد (ص) (مکه ۵۳پیش از هجرت ـ مدینه ۱۱ق)
wikijoo: امین
مترادف ها
درست، موثق، قابل اعتماد، قابل اطمینان، مورد اعتماد، امین
وفادار، صادق، ثابت، پا بر جا، وظیفه شناس، با وفا، امین، مشروع
صادق، بامروت، راد، امین، راستکار، درست کار، بی غل و غش
بی تزویر، امین، با اراده
معتبر، قابل اعتماد، امین، اطمینان بخش
وفادار، بی ریا، امین، یکدل
واقعا، براستی، امین، حقیقتا، هر اینه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ابوعبدالله محمد امین ( نام کامل: محمد بن هارون بن محمد بن عبدالله بن محمد بن علی ابن عبدالله بن العباس ) ششمین خلیفه عباسی بود. دوره خلافت وی از ۱۹۳ تا ۱۹۸ هجری قمری بود است.
امین در شوال سال ۱۷۰ هجری، در رُصافه دیده به جهان گشود. تولد او شش ماه پس از برادرش مأمون بود. وی به دو کنیهٔ «أبو عبدالله» و «أبو موسی» معروف گشته، مادرش زبیده دختر جعفر بن منصور بود. از خصوصیات نسبی امین، هاشمی بودن پدر و مادرش است که در هیچیک از خلفای بنی عباسی دیده نشده است.
... [مشاهده متن کامل]
سیوطی او را وصف کرده و می گوید: «از نظر چهره او یکی از زیباترین جوانان به شمار می رفت. او سفیدچهره و قدبلند و دارای قدرت و شجاعت بود، و گفته شده یکبار با دست خویش شیری را کشته است. وی فردی فصیح و بلیغ و ادیب بود ولی با وجود این اوصاف، فردی اسراف کار، سست رأی و بداندیشه بود و شایسته امارت و حکومت داری نبودی. »
وی در جایی دیگر از اسحاق موصلی نقل می کند، و می گوید: «خصلت هایی در امین جمع شده، که در هیچکس دیگر جمع نشده بود؛ او زیباترین چهره را داشت و سخی ترین مردم بود، و از نظر پدری و مادری دارای شریف ترین نسب بود، ادبیاتش خوب بوده و آگاه به شعر بود، ولی خوشگذرانی بر او غلبه کرد. »
امین پنج سال بیشتر نداشت، که پدرش او را بعنوان ولیعهد خویش قرار داد، ناگفته نماند که مادرش زبیده، که دختر خاله/عموی هارون الرشید بود، گام اساسی را برای این امر گذاشته بود، وی از زنان بااستعداد و باهوش دوران خود شمرده می شد.
هارون الرشید سه فرزند خود امین و مأمون و قاسم را بترتیب ولیعهد خویش قرار داد و حکومت خویش را میان آنها تقسیم کرد، او در این تقسیم خراسان را به طور کامل در اختیار مأمون قرار داده و شبه جزیره را در اختیار قاسم و عراق را برای امین قرار داد.
وقتی هارون به خاطر بیماری در طوس وفات نمود، همهٔ قلمروی اسلامی بدون هیچ گونه خلاف، با امین بیعت کردند، اما مأمون در آن هنگام برای اجرای دستور پدرش یعنی دفع شورش در خراسان به سر می برد و از حضور در مراسم بیعت با امین عذر طلبید.
دوران امین آکنده از فتنه ها و نا آرامی ها بود، هنگامی که بین او و برادرش مأمون فتنه و نزاع وجود داشت، آتش مخالفت ها و شورش ها در بلاد شام به وسیلهٔ «علی بن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه» معروف به سفیانی شعله ور شد، او کسی بود، که مردم را به سوی خویش فرامی خواند، و پس از بیرون کردن عامل امین، دمشق را اشغال کرد، و چیزی نمانده بود تا ادعای استقلال کند.
امین در شوال سال ۱۷۰ هجری، در رُصافه دیده به جهان گشود. تولد او شش ماه پس از برادرش مأمون بود. وی به دو کنیهٔ «أبو عبدالله» و «أبو موسی» معروف گشته، مادرش زبیده دختر جعفر بن منصور بود. از خصوصیات نسبی امین، هاشمی بودن پدر و مادرش است که در هیچیک از خلفای بنی عباسی دیده نشده است.
... [مشاهده متن کامل]
سیوطی او را وصف کرده و می گوید: «از نظر چهره او یکی از زیباترین جوانان به شمار می رفت. او سفیدچهره و قدبلند و دارای قدرت و شجاعت بود، و گفته شده یکبار با دست خویش شیری را کشته است. وی فردی فصیح و بلیغ و ادیب بود ولی با وجود این اوصاف، فردی اسراف کار، سست رأی و بداندیشه بود و شایسته امارت و حکومت داری نبودی. »
وی در جایی دیگر از اسحاق موصلی نقل می کند، و می گوید: «خصلت هایی در امین جمع شده، که در هیچکس دیگر جمع نشده بود؛ او زیباترین چهره را داشت و سخی ترین مردم بود، و از نظر پدری و مادری دارای شریف ترین نسب بود، ادبیاتش خوب بوده و آگاه به شعر بود، ولی خوشگذرانی بر او غلبه کرد. »
امین پنج سال بیشتر نداشت، که پدرش او را بعنوان ولیعهد خویش قرار داد، ناگفته نماند که مادرش زبیده، که دختر خاله/عموی هارون الرشید بود، گام اساسی را برای این امر گذاشته بود، وی از زنان بااستعداد و باهوش دوران خود شمرده می شد.
هارون الرشید سه فرزند خود امین و مأمون و قاسم را بترتیب ولیعهد خویش قرار داد و حکومت خویش را میان آنها تقسیم کرد، او در این تقسیم خراسان را به طور کامل در اختیار مأمون قرار داده و شبه جزیره را در اختیار قاسم و عراق را برای امین قرار داد.
وقتی هارون به خاطر بیماری در طوس وفات نمود، همهٔ قلمروی اسلامی بدون هیچ گونه خلاف، با امین بیعت کردند، اما مأمون در آن هنگام برای اجرای دستور پدرش یعنی دفع شورش در خراسان به سر می برد و از حضور در مراسم بیعت با امین عذر طلبید.
دوران امین آکنده از فتنه ها و نا آرامی ها بود، هنگامی که بین او و برادرش مأمون فتنه و نزاع وجود داشت، آتش مخالفت ها و شورش ها در بلاد شام به وسیلهٔ «علی بن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه» معروف به سفیانی شعله ور شد، او کسی بود، که مردم را به سوی خویش فرامی خواند، و پس از بیرون کردن عامل امین، دمشق را اشغال کرد، و چیزی نمانده بود تا ادعای استقلال کند.
امین یعنی درست کار امانتدار بعضی ها بخاطر صفت پیامبر امین رو به راست گو معنی میکنند
راستگو ، عمانت دار
أمین الأُمّة = مُحمد الْأُمِّیُّ ( صلی الله علیه وآله )
ابراهیم الْأُمِّیُّ ( علیه ) السلام = خلیل وأمین الله
إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ120
... [مشاهده متن کامل]
وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ
ابراهیم الْأُمِّیُّ ( علیه ) السلام = خلیل وأمین الله
إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ120
... [مشاهده متن کامل]
وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ
امین= نگهدارنده؛ امانت گیر همان مستودع یا امین
ماده۶۰۷ قانون مدنی =ودیعه ( امانت )
مودع=ودیعه گذار
ودیعه گیر=مستودع _ امین
ماده۶۰۷ قانون مدنی =ودیعه ( امانت )
مودع=ودیعه گذار
ودیعه گیر=مستودع _ امین
امین: ( honest ) : هم سنگ پهلویگ این واچ هست: ( Frār�n =𐬟𐬭𐬁𐬭𐬋𐬥. ) فرآرون= یکی از پنج ویژگی های پارسایی اَبَر آموزگار ایرانویچ اشو زرتشت می باشد.
( Ahlā ) : ( 𐬀𐬵 𐬮𐬁. ) =اَهلآ:فرمانبردار راستی.
... [مشاهده متن کامل]
( Ahlaw ) : ( 𐬀𐬵𐬮𐬀𐬬. ) :اَهلَو:نیکوکاری.
( Ardā . ) : ( 𐬀𐬭𐬛 𐬁 ) : اَردآ: راستین وابر، راستین باور.
( Ašō ) : ( 𐬀𐬴𐬋. ) : ( اوستایی: Ašawa :𐬀𐬴𐬀𐬬 𐬀. ) اَشو:راست کردار.
کسی که داشتار این ویژگی ها می بشد او مَشیایی ( انسانی ) پارسا و پیرو راهی راستین است که ستون مآدَگور ( principal ) زندگانی که همان ( 𐬀𐬴 𐬀. : Aṣ̌a ) :راستی: ( Cosmic Order ) هست.
این نوشتار برای آگاهی رسانی در باره ی اندیشکده ی ایران وچی و روش اندیشه و گفتار و کردار نیاکان ما در هزاره ها پیش از ین بوده
و وابر ( باور ) ها و ( Āfrāh : 𐬁𐬟𐬭𐬁𐬵. ) =دکترین آنان اندر درازای زندگانی و هم زیستی با یکدیگر بوده است پس بکوشیم که مشیایی ( انسانی ) پارسا باشیم.
( Ahlā ) : ( 𐬀𐬵 𐬮𐬁. ) =اَهلآ:فرمانبردار راستی.
... [مشاهده متن کامل]
( Ahlaw ) : ( 𐬀𐬵𐬮𐬀𐬬. ) :اَهلَو:نیکوکاری.
( Ardā . ) : ( 𐬀𐬭𐬛 𐬁 ) : اَردآ: راستین وابر، راستین باور.
( Ašō ) : ( 𐬀𐬴𐬋. ) : ( اوستایی: Ašawa :𐬀𐬴𐬀𐬬 𐬀. ) اَشو:راست کردار.
کسی که داشتار این ویژگی ها می بشد او مَشیایی ( انسانی ) پارسا و پیرو راهی راستین است که ستون مآدَگور ( principal ) زندگانی که همان ( 𐬀𐬴 𐬀. : Aṣ̌a ) :راستی: ( Cosmic Order ) هست.
این نوشتار برای آگاهی رسانی در باره ی اندیشکده ی ایران وچی و روش اندیشه و گفتار و کردار نیاکان ما در هزاره ها پیش از ین بوده
و وابر ( باور ) ها و ( Āfrāh : 𐬁𐬟𐬭𐬁𐬵. ) =دکترین آنان اندر درازای زندگانی و هم زیستی با یکدیگر بوده است پس بکوشیم که مشیایی ( انسانی ) پارسا باشیم.
اَمین
اسم أمین
به لاتین amin
ریشه عربی
به معنای : قابل اعتماد. امانت دار . درستکار. راستگو. شخصی که میشود به او اعتماد کرد. انسان درست کردار
برگرفته شده از لقب محمدبن عبدلله بنیانگزار و آخرین پیامبر اسلام ( به روایت از اعتقادات مسلمین )
به لاتین amin
ریشه عربی
به معنای : قابل اعتماد. امانت دار . درستکار. راستگو. شخصی که میشود به او اعتماد کرد. انسان درست کردار
برگرفته شده از لقب محمدبن عبدلله بنیانگزار و آخرین پیامبر اسلام ( به روایت از اعتقادات مسلمین )
درست حساب ؛ که او را حساب راست باشد. که در حساب امین و راستکار باشد :
از دانش آنچه داد کم از رزق می دهد
چون آسمان درست حسابی ندید کس.
صائب ( از آنندراج ) .
از دانش آنچه داد کم از رزق می دهد
چون آسمان درست حسابی ندید کس.
صائب ( از آنندراج ) .
آمین: چنین باد، ایدون باد
چنین باد ؛ مرکب از چنین و صیغه دعائی از فعل بودن ، امید که بدین گونه بواد. آمین ! به اجابت مقرون باد. تأکیدی در دعاست :
این شعر که در مدح تو امروز بخواندم
حقا که چنین بود و چنان است و چنین باد.
سنائی.
این شعر که در مدح تو امروز بخواندم
حقا که چنین بود و چنان است و چنین باد.
سنائی.
دوستان دقت کنید که این اسم یعنی اَمین رو با آمین اشتباه نگیرید.
آمین معنی دیگه ای داره ولی اَمین یعنی امانت دار.
آمین معنی دیگه ای داره ولی اَمین یعنی امانت دار.
امین یعنی خودخواه
به زبان فارسی بگویم آمین چه بگویم و یک کتاب معرفی کنید که تمام کلمات فارسی نوشته باشد مثل سلام عربی و فارسی درود
مامن، مکان امن، محل امن، محدوده امن، شهر ایمن، وادی ایمن، محدوده بی گزند، محدوده درامان، اجابت کننده، آمین گو، گشاده، محافظ همه، صوت حق، صوت هستی بخش، هستی ساز، آمین، مرغ حق
امانت دار، درستکار
اسم آمین معانی متعددی دارد که همه آنها زیباست
اسم پسر من آمین هست که عاشق این اسم هستم
اسم پسر من آمین هست که عاشق این اسم هستم
آمین : /āmin/ آمین ( معرب از عبری )
1 - ( در حالت شبه جمله ) برآور، بپذیر، اجابت کن.
2 - از نامهای خداوند جل شأنه. [معمولاً پس از دعا بر زبان می آورند].
3 - ( در عبری ) محکم، امین، حقیقی.
اسم آمین مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری پسر است .
1 - ( در حالت شبه جمله ) برآور، بپذیر، اجابت کن.
2 - از نامهای خداوند جل شأنه. [معمولاً پس از دعا بر زبان می آورند].
3 - ( در عبری ) محکم، امین، حقیقی.
اسم آمین مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری پسر است .
آمین ؛در اصل ( همین ) فارسی و از ترکیب دو کلمه ( هم ؛ این ) درست شده که شنوندگان بر خواسته گوینده ؛ هر چه که باشد تاکید و آ نرا تایید میکنند
هم پسرانه ست هم دخترانه
کلا اسم قشنگیه
کلا اسم قشنگیه
استوار، امانت دار، ثقه، درستکار، درست، درست کردار، صالح، موتمن، معتمد، موثق
ما یه همسایه داریم اسمش امین هست. خیلی پسر خوبیه و مثل معنی اسمش درست کار و امانت داره واقعا. خوشبخت بشه انشالله
امانت کار، درست کار، یکی از القاب پیامبر ( ع )
امانت دار راست گو با ایمان قابل اعتماد
درست کار
مهربان
عاشق❤❤❤
مهربان
عاشق❤❤❤
بادا
فوق العاده زیبا 👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
در واقع معانی بسیار زیادی دارد که همه این معانی با همدیگر ارتباط دارد فقط بستگی به جمله ویا مطلب موضو ع میباشد که مفهوم و معنی را برساند. پس فقط خود تک کلمه آمیین فقط دارای یک معنی میباشد :بر آورده کردن.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
به حقیقت رساندن. در حال دعا و نیایش کردن با خدای خود که ان را در آخر دعای خود استفاده میکنی حالا یا به صورت جمعا وکلا در پایان ارتباط بین خود و خدای خود میگویی آمیین. و یا در پایان هر یک از دعاهای خود آمیین میگویی. که گفتن آن الزامی نمیباشد. و گفتن آن صحیح و نادرست میباشد این است که میگویی آن را بر آورده کن که بصورت امری میباشد امر میکنی یا به خدای خود فرمان میدهی. پس صحیح نمیباشد. خدا آن قدر بزرگ وقدرتمند فهمیده میباشد که زمانی که بنده با او ارتباط برقرار میکند بنده نیازمند میباشد و اوست بی نیاز و دست رد به نیازمند نمی زند پس گفتن آمیین برای چه!!!!!؟؟؟؟؟امیدوارم که مطلب را درک کرده باشید دوستان . و اما کلمه آمیین یکی از نامها و صفات خدا میباشد که در تمام ادیان استفاده شده که مهم دانستن و استفاده صحیح کلمه به این بزرگی و پر معنی میباشد . بله اسم دختر و اسم پسر هم میباشد که هم در نوشتن و هم خواندن بسیار متفاوت میباشد برای پسر یکی از حروف تکراری ( ی ) که به تژدید تبدیل شده برداشته شده و برای اسم دختر به همین صورت و حرف ( ه ) در آخر کلمه اضافه شده . و هر کسی که مایل به دانستن معانی این کلمه میباشد در فرصت بعدی آنها را برای شما میفرستم. و یا خودتان به فرهنگ لغت که اتفاقا خیلی جالب و مهیب به همین نام میباشد ( فرهنک لغت امین ) مراجعه نمایید.
راستگو، امانت دار، درست کار، مرد کار
درستکار - رازدار
آمین هم اسم دخترونه هست کهم پسرونه
اسم دختر من آمین است
اسم دختر من آمین است
امین
معنی امین: استوار، امانت دار، ثقه، درستکار، درست، درست کردار، صالح، موتمن، معتمد، موثق .
معنی امین: استوار، امانت دار، ثقه، درستکار، درست، درست کردار، صالح، موتمن، معتمد، موثق .
آمین ی اسم اصیل ایرانی است به معنای ایمن، محاظ، در امان خدا. . . اسم پسرانه است. اسم پسرمن آمین است
امین یعنی 'مورد اطمینان'
یه اسم کوچولو و خاص♡"
یه اسم کوچولو و خاص♡"
امین به معنای امانت دار
ایدون باد
بیشتر برای دختر قشنگه ، آمین که تلفظ میکنی آدم به دختر فکر میکنه
مورد اعتماد
راست گو و پاکدامن
بیشتر به دختر میاد این اسم تا پسر.
امانت دار . مورد اعتماد . راستگو
( آمن_را ) از خدایان باستانی مصر است، بعدها این کلمه بین یونانیان و رومیها رواج یافت.
شما�دعاهایتان را با گفتن آمین به پایان می رسانید که برگرفته از همان اسم " آمون - را " می باشد.
شما�دعاهایتان را با گفتن آمین به پایان می رسانید که برگرفته از همان اسم " آمون - را " می باشد.
لقب پیامبر . راستگو . امانت دار
امین به معنای دعا کردن وتوسل باخدا
امانت دار
یکی از القاب پیامبر اکرم
این واژه نخست سُریانی ( آرامی باستان ) و سپس واژه عبری مورد استفاده در فارسی است و amen برگرفته شده از این واژه است!
معنی: خدا کند، خدا بخواد، انشالله، ایدون باد، چنین باد و. . .
معنی: خدا کند، خدا بخواد، انشالله، ایدون باد، چنین باد و. . .
بنا به نقل ابن شهر آشوب در کتاب مناقب
یکی از القاب امام حسن مجتبی ع میباشد.
یکی از القاب امام حسن مجتبی ع میباشد.
بنا به نقل ابن شهر آشوب
یکی از القاب امام حسن مجتبی میباشد.
یکی از القاب امام حسن مجتبی میباشد.
امانت دار پاک و. . .
درست کار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥١)