امکان اخص
لغت نامه دهخدا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] امکان ماهوی از سلب ضرورت تشکیل یافته است. (امکان ماهوی) بنابراین باید امکان را مقابل ضرورت دانست؛ اما بسته به اینکه واژه امکان در مقابل چه ضرورتی مطرح شود، معانی مختلفی از امکان خواهیم داشت.
هنگامی که واژه امکان در فلسفه بدون هیچ قیدی بکار می رود، منظور از آن سلب ضرورت وجود و عدم می باشد. اما در قبال این معنا از امکان، معنای دیگری در زبان عرفی وجود دارد که به معنی "سلب ضرورت از طرف مخالف" می باشد و به همین جهت به آن" امکان عام " گفته می شود. بطور کلی امکان عام، اعم از امکان خاص (سلب ضرورت وجود و عدم) و وجوب و امتناع می باشد.
معنای امکان
فلاسفه لفظ امکان را از همین معنای عرفی اخذ کرده و به معنای "سلب ضرورت وجود و عدم"، انتقال داده اند که به دلیل اخص بودن آن از امکان عام، آن را "امکان خاص" نامیده اند.
← معنای دیگر امکان
گاه ضرورت یک محمول ، برای ذات یک موضوع ثابت است بدون هیچ قید و شرطی (حتی قید وجود) که در این صورت، " ضرورت ازلی " نام دارد؛ این ضرورت، مختص موضوعی است که ذاتش وجود صرف بوده، در وجودش نیازی به غیر نداشته باشد که این موضوع، چیزی جز ذات واجب بالذات ( خداوند ) نیست.گاه ضرورت یک محمول برای ذات یک موضوع ثابت است به شرط وجود، یعنی به شرط آن که وجود همراه موضوع باشد، موضوع می تواند محمول را بپذیرد که در این صورت " ضرورت ذاتی " نام دارد؛ مانند هنگامی که محمولی برای یک ماهیت ممکن، بار می شود که تنها در فرض وجود داشتن ماهیت (یعنی در فرض همراهی وجود با آن)، می توان محمول را به ماهیت نسبت داد.اما گاه، ضرورت یک محمول برای یک چیز ثابت است نه به علت ذاتش، بلکه به دلیل وصف خاصی که دارد که در این صورت، " ضرورت وصفی " نامیده می شود؛ مانند آن که می گوییم: «نویسنده، انگشتانش حرکت می کند مادامی که می نویسد» که در این گزاره، محمول حرکت انگشتان بر نویسنده حمل می شود تنها در هنگامی که نویسنده دارای حالت (وصف) نوشتن باشد.همچنین اگر ضرورت محمول برای یک چیز، تنها در وقت خاصی ثابت باشد، " ضرورت وقتی " نامیده می شود که به نوعی همان ضرورت وصفی است؛ زیرا وقت خاص برای موضوع، خود یک وصف محسوب می شود.اما گاه محمول به عنوان قید ، در طرف موضوع نیز ذکر می شود (علاوه بر اینکه در طرف محمول، به عنوان محمول ذکر می شود) که در این صورت "ضرورت به شرط محمول" خواهیم داشت.
اخص بودن امکان
...
هنگامی که واژه امکان در فلسفه بدون هیچ قیدی بکار می رود، منظور از آن سلب ضرورت وجود و عدم می باشد. اما در قبال این معنا از امکان، معنای دیگری در زبان عرفی وجود دارد که به معنی "سلب ضرورت از طرف مخالف" می باشد و به همین جهت به آن" امکان عام " گفته می شود. بطور کلی امکان عام، اعم از امکان خاص (سلب ضرورت وجود و عدم) و وجوب و امتناع می باشد.
معنای امکان
فلاسفه لفظ امکان را از همین معنای عرفی اخذ کرده و به معنای "سلب ضرورت وجود و عدم"، انتقال داده اند که به دلیل اخص بودن آن از امکان عام، آن را "امکان خاص" نامیده اند.
← معنای دیگر امکان
گاه ضرورت یک محمول ، برای ذات یک موضوع ثابت است بدون هیچ قید و شرطی (حتی قید وجود) که در این صورت، " ضرورت ازلی " نام دارد؛ این ضرورت، مختص موضوعی است که ذاتش وجود صرف بوده، در وجودش نیازی به غیر نداشته باشد که این موضوع، چیزی جز ذات واجب بالذات ( خداوند ) نیست.گاه ضرورت یک محمول برای ذات یک موضوع ثابت است به شرط وجود، یعنی به شرط آن که وجود همراه موضوع باشد، موضوع می تواند محمول را بپذیرد که در این صورت " ضرورت ذاتی " نام دارد؛ مانند هنگامی که محمولی برای یک ماهیت ممکن، بار می شود که تنها در فرض وجود داشتن ماهیت (یعنی در فرض همراهی وجود با آن)، می توان محمول را به ماهیت نسبت داد.اما گاه، ضرورت یک محمول برای یک چیز ثابت است نه به علت ذاتش، بلکه به دلیل وصف خاصی که دارد که در این صورت، " ضرورت وصفی " نامیده می شود؛ مانند آن که می گوییم: «نویسنده، انگشتانش حرکت می کند مادامی که می نویسد» که در این گزاره، محمول حرکت انگشتان بر نویسنده حمل می شود تنها در هنگامی که نویسنده دارای حالت (وصف) نوشتن باشد.همچنین اگر ضرورت محمول برای یک چیز، تنها در وقت خاصی ثابت باشد، " ضرورت وقتی " نامیده می شود که به نوعی همان ضرورت وصفی است؛ زیرا وقت خاص برای موضوع، خود یک وصف محسوب می شود.اما گاه محمول به عنوان قید ، در طرف موضوع نیز ذکر می شود (علاوه بر اینکه در طرف محمول، به عنوان محمول ذکر می شود) که در این صورت "ضرورت به شرط محمول" خواهیم داشت.
اخص بودن امکان
...
wikifeqh: امکان_اخص
پیشنهاد کاربران
توانمندی ویژه تر