ضرورت وصفی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] واژه ضرورت ، به معنی انفکاک ناپذیری است و در فلسفه ، در موردی به کار می رود که محمول "الف" از موضوع "ب" جدانشدنی و غیرقابل انفکاک باشد که در این وضعیت، گفته می شود "الف" برای "ب" ضروری است. اگر ضرورت را به وجود اضافه کنیم (یعنی ضرورت وجود) "وجوب" نامیده می شود و اگر به عدم اضافه کنیم (یعنی ضرورت عدم) امتناع نام دارد. سلب ضرورت وجود و عدم از یک چیز نیز "امکان" نامیده می شود.
ضرورت، دارای اقسامی است: ضرورت ازلی ، ضرورت ذاتی ، ضرورت وصفی، ضرورت وقتی و ضرورت به شرط محمول. ضرورت وصفی، به این معناست که عدم انفکاک محمولی مثل "الف" از موضوعی مثل "ب"، به خاطر صفت و وصفی است که "ب" دارد. مثلا می گوییم "حسن مادامی که در حال نوشتن است، ضرورتا انگشتانش حرکت می کند"؛ در این جا ضرورت "حرکت کردن انگشتان" (محمول) برای حسن (موضوع)، به خاطر وصف "در حال نوشتن بودن" حسن است.
اقسام ضرورت وصفی
نحوه دخیل بودن وصف موضوع در گزاره، به دو گونه می تواند باشد که به تبع آن، ضرورت وصفی دو نوع است:
← قسم اول
۱. ↑ شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الحاشیة علی الالهیات، ص۳۰، قم، بیدار، بی تا.۲. ↑ طباطبایی، محمد حسین، نهایةالحکمه، ص۴۶، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی تا.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس