الماس

/~almAs/

معنی انگلیسی:
diamond, ice, rock, sparklers

فرهنگ اسم ها

اسم: الماس (دختر، پسر) (فارسی، یونانی) (طبیعت) (تلفظ: almās) (فارسی: الماس) (انگلیسی: almas)
معنی: سخت ترین ماده ی طبیعی است و کاربردهای تزیینی و صنعتی دارد، ( مجاز ) شمشیر، ( از یونانی )، ( در مواد ) کربن خالصی که در دما و فشار زیاد متبلور شده باشد، ( از یونانی ) ( در مواد ) کربن خالصی که در دما و فشار زیاد متبلور شده باشد سخت ترین ماده ی طبیعی است و کاربردهای تزیینی و صنعتی دارد، نام سنگی قیمتی
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم پسر، اسم فارسی، اسم یونانی، اسم طبیعت

لغت نامه دهخدا

الماس. [ اَ ] ( معرب ، اِ ) ( از یونانی آدامس ) گوهری است مشهور که جز به ارزیزنشکند و آنچه بسبب سختی سفته نشود از الماس سفته گردد. ( هفت قلزم ) ( از شرفنامه منیری ). طبع وی سرد و خشک بدرجه چهارم ، و چون در دهانش گیرند دندان بشکند.( شرفنامه منیری ). گوهری است سخت و سپید و اغلب جواهر را میبرد. ( انجمن آرا ). گوهری است بغایت سخت و سفید و شفاف و گرانقیمت. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). و با لفظ تراشیدن و افشاندن و چکیدن استعمال میشود. ( از آنندراج ). به هندی هیرا گویند. ( غیاث اللغات ). صاحب نشوء اللغة العربیة ( ص 93 ) گوید: الماس اعجمی است و عربی فراموش شده آن سامور است - انتهی. و در النقود العربیة ( ص 56 ) آمده : الف و لام در اول الماس جزء کلمه است و عربها آن را زاید دانسته حذف کردند همچون العازر و الکسندر ( الکساندر ) - انتهی. سنگی است گرانبها بشکند و پاره کند جمیع سنگها را، و آن را پاره نمیکند مگر ارزیز، و آتش و آلات آهنین در وی اثر نمیکند، و بزرگترین آن همچو چهارمغز باشد و آن انواع میباشد، بغیر شکل مثلث شکسته نشود، و اگر آن را در دهان دارند دندان بریزد و آن را بسایند، در سوراخها ریزند، و بدان مروارید و جز آن را سوراخ کنند، و آوردن تنوین در آخر لفظ الماس غلط است. شَمّور نیز گویند. ( از منتهی الارب ذیل موس ). در ترجمه صیدنه چنین آمده است : جوهر الماس لطیف بود و به لون به زجاج مشابهت دارد و بعضی از انواع او بزردی مایل بود، و چون مقابل آفتاب نگاه دارند از جرم او رنگهای مختلف منبعث شود چنانکه در قوس و قزح ، و در افواه افتاده که جوهر الماس زهرست و معنی سمیت درو بتجربه معلوم نشده. سرد و خشک است و پاک کننده است دندانها را، و اگر جوهرالماس در بعضی از اشربه خورده شود بعد از مدتی بکشد. بعضی از اطبا چنان گفته اند که سبب کشتن او آنست که او جوهر ثقیل است چون از معده به جگر و تجاویف عروق نقل کند سوراخها کند جگر را بواسطه ثقل و حدت که دروست : و بدین سبب آدمی را بکشد - انتهی. بیرونی در الجماهر گوید: الماس را به هندی هیرا و به رومی اذامس و نیز ادمنطون گویند، بگفته کندی بمعنی چیزی است که نشکند، و در سریانی المیاس و کیفاد الماس بمعنی سنگ الماس گویند. خاصیت آن این است که چیزی آن را نمیشکند و آن هر چیز را میشکند، بعضی گمان کرده اند که الماس همان ظران است ولی به اشتباه رفته اند. رجوع به الجماهر شود. الماس گوهری است شفاف و کمی زیبقی است. «کندی » آن را به زجاج فرعونی تشبیه کرده است ، و ازانواع آن سفید و زیتونی و زرد و سرخ و سبز و اکهب ( سفید مایل به تیرگی... ) و سیاه است. راه آزمودن آن چنین است که آن را در شمعی قرار دهند تا گرفتنش با انگشتان ممکن باشد، سپس آن را در مقابل قرص خورشید گیرند هرگاه سرخی از آن درخشید چنانکه در قوس قزح است آن را برگزینند، و این خاصیت جز در الماس سفید و زرد نباشد و از اینروست که در هند این دو نوع بهترین انواع آن میباشند. ( از الجماهر بیرونی ص 92 به اختصار ). حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده ( چ لیدن ج 3 ص 203 ) آرد:الماس... در دره های کوه سراندیب میباشد و از بیم افاعی درو نمیتوان رفت و بحیله و سعی طیور بیرون می آورند و بدین سبب پاره های بزرگ نمیتوان یافت - انتهی. زغالی است خالص متبلور و بسیار سخت که شیشه را خراش میدهد و به شکل هشت سطحی منظم و گاهی محدب است. یکی از احجار کریمه که با آن جواهر را ببرند و سوراخ کنندو بنگارند. سختترین و تابنده ترین گوهرهاست ، و هیچ چیز آن را نمیبرد و با سوده خود آن تراشیده میشود و با هیچ عامل شیمیایی حل آن میسر نیست و تمام اجسام را بدان میتوان برید. الماس خالصترین و پاکترین انواع زغال است که بصورت متبلور در پاره ای از نقاط زمین پیدا میشود و بزرگترین معادن آن در جنوب افریقاست. جسمی بسیار سخت است و تنها خود الماس میتواند آن را تراش دهد، و آن را معمولاً به اشکال مخصوص بنام برلیان و گل سرخی تراش میدهند و در شیشه بری نیز از آن استفاده میکنند و قطعه کوچکی از آن را در نوک اسباب شیشه بری کار میگذارند. هانری مواسان دانشمند فرانسوی در سال 1893 م. زغال را در کوره الکتریکی با حرارت 4000 درجه ذوب کرد، آن را تحت فشار سرد نمود و ذره بسیار کوچکی از الماس بدست آورد، لیکن این روش برای تهیه الماس بمقدار قابل توجه ، عملی نشد - انتهی. و رجوع به الجماهر بیرونی ص 92 و تذکره داود ضریر انطاکی و مفردات ابن البیطار ذیل ماس و لغات تاریخیه و جغرافیه ترکی ج 1 و فرهنگ ناظم الاطباء شود : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

(اسم ) یکی ز سنگهای کانی قیمتی که بعلت سختی و درخشندگی و کمیابی مقدم بر دیگر سنگهای کانی است و آن کربن خالص است . وزن مخصوصش ۳/۵ تا ۳/۶ و درجه. سختیاش ۱٠ میباشد . الماس را باواحد وزن قیراط وزن کنند .
نام رودی است

فرهنگ معین

( اَ ) [ په . ] (اِ. ) گرفته شده از یونانی ، از سنگ های گرانبها و کمیاب که دارای سختی و درخشندگی خاصی می باشد.

فرهنگ عمید

سنگی بی رنگ، گران بها، تشکیل شده از کربن خالص، با ضریب شکنندگی بالا و توان پراکندگی زیاد. سخت ترین جسم شناخته شده است.

واژه نامه بختیاریکا

( اَلماس ) ریژنا

دانشنامه عمومی

الماس دانه تبلور کربن است و جزو سنگ های قیمتی به شمار می آید.
دانه های تبلور کربن تشکیل نمی شود مگر آنکه کربن سخت فشرده و در همان حال بسیار گرم شود. دانه های تبلور کربن معمولاً در عمق زمین یافت می شود. شاید جاهایی که الماس در آن ها یافت شده گلوگاه آتشفشان های خاموش باشند. اگر چنین باشد، قله این آتشفشان های قدیمی توسط باد و آب ساییده شده است. [ ۱]
قسمت عمدهٔ الماس های درشت تا چند قرن از هندوستان به دست می آمد، ولی اکنون بزرگ ترین معدن های الماس در آفریقا است. الماس های آفریقا در یک نوع تخته سنگ به نام «زمین آبی» یافت می شود. تخته سنگ را از عمق زمین درمی آورند و خرد می کنند. سپس آن را با گل و لای مخلوط می کنند. الماس سخت تر از آن است که ماشین های خردکننده به آن آسیب برسانند. گل و لای و سنگ خردشده را با آب شستشو می دهند تا الماس ته نشین شود. [ ۱]
الماس سخت تر از هر چیز دیگری است که می شناسیم. الماس های کوچک و ریز را در افزارهایی برای بریدن یا سوراخ کردن سنگ های سخت و فلزها سوار می کنند. الماس های درشت را چون جواهر به کار می برند. الماس را پیش از آنکه به صورت جواهر درآید تراش می دهند و پرداخت می کنند. تراش و پرداخت الماس در درخشندگی آن تأثیر فراوان دارد. وزن الماس را با قیراط می سنجند. وزن یک سنگ یک قیراطی تا اندازه ای برای یک حلقه انگشتری زیاد است؛ ولی تقریباً ۵۰۰۰ قیراط لازم است تا وزنی برابر با ۱۰۰۰ گرم به دست آید. امروزه در کوره های برقی الماس مصنوعی می سازند. [ ۱]
الماس یکی از آلوتروپهای کربن است که در فشارهای بالا پایدار است. آلوتروپ دیگر کربن گرافیت نام دارد. الماس در حالت پایدار دارای ساختار بلندروی ( مکعبی ) است. الماس ساختار منشوری نیز دارد که این ساختار به صورت شبه پایدار در طبیعت به صورت کانی لونسدالنیتی وجود دارد.
ریشهٔ واژهٔ فارسی الماس، واژهٔ یونانی ἀδάμας adamas پنداشته شده است. واژهٔ یونانی مذکور به معنی «تسخیرناپذیر» است و معنی «الماس» نیز می دهد. پتار اسکوک تغییر معنایی از «تسخیرناپذیر» به «الماس» را نامحتمل می داند و معتقد است معنی «الماس» در این واژهٔ یونانی، و نیز واژهٔ فارسی الماس، از یک زبان سامی است ( مقایسه کنید با واژهٔ اکدی باستان elmēšu، به معنی یک سنگ گرانبها، احتمالاً کهربا ) .
• الماس در بین جامدات در دمای ۲۵ درجه بالاترین رسانایی گرمایی را دارد. ( هدایت گرمایی آن ۵ برابر مس است )
• الماس مادهٔ نوری ایده آلی است که توانایی انتقال طیف نوری فروسرخ تا فرابنفش را دارا است.
• شاخص بازتابش بسیار بالایی دارد.
• خواص نیمه رسانایی قابل توجهی دارد. شکست الکتریکی آن به طور متوسط ۵۰ برابر نیمه رساناهای متداول است.
• در برابر تابش نوترونی به شدت مقاوم است.
• سخت ترین مادهٔ شناخته شده است.
• در مجاورت هوا روانی طبیعی فوق العاده ای دارد ( مانند تفلون )
• استحکام و صلبیت بسیار بالایی دارد.
• تنها به وسیله اکسیژن خالص می توان الماس را سوزاند.
عکس الماسعکس الماسعکس الماسعکس الماسعکس الماسعکس الماس

الماس (توکانتینس). الماس ( به پرتغالی: Almas ) یک منطقهٔ مسکونی در برزیل است که در توکانتینس واقع شده است. [ ۱] الماس ۴٬۰۱۳ کیلومتر مربع مساحت و ۶٬۹۷۹ نفر جمعیت دارد.
عکس الماس (توکانتینس)عکس الماس (توکانتینس)

الماس (ساردینیا). الماس ( ساردینیا ) ( به ایتالیایی: Elmas ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان کالیاری واقع شده است. [ ۱]
الماس ۱۳٫۷ کیلومترمربع مساحت و ۹٬۱۰۹ نفر جمعیت دارد و ۷ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس الماس (ساردینیا)عکس الماس (ساردینیا)

الماس (شبستر). الماس یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان گونی غربی بخش تسوج شهرستان شبستر واقع شده است.
جمعیت این روستا بر طبق آخرین سرشماری ۳۲۶نفر بوده که بیشتر از طریق کشاورزی و دامداری امرار معاش می کنند.
در سال ۱۳۷۶شمسی سیل ویران گری حادث گردید که در اثر آن۱۴ نفر از سکنه این روستا جان خود را از دست داده و خسارات فراوانی به منازل وارد گردید در نتیجه اهالی روستا خانه های مسکونی خود را به فاصله و محل امنی از محل قبلی روستا انتقال داده تا از حوادث مشابه احتمالی در آینده پیشگیری نمایند که روستا در محل فعلی با مصالح بهتر و به شکل منظم تری احداث گردید ولی مزارع کشاورزی و آغل احشام همچنان در محل قبلی می باشد.
عکس الماس (شبستر)

الماس (گوهرسنگ). الماس، به عنوان یک جواهر، یکی از شناخته شده ترین و پرطرفدارترین گوهرسنگ ها است. آن ها از زمان های قدیم به عنوان وسایل تزئینی مورد استفاده قرار می گرفتند.
سختی و پراکندگی بالای نور الماس، آن را برای کاربردهای صنعتی مفید و به عنوان جواهرات مطلوب می کند. از الماس در حلقه های نامزدی استفاده می شود. این عمل در میان اشراف اروپایی در اوایل قرن پانزدهم گزارش شده است، اگرچه در آن زمان برای این هدف، یاقوت و یاقوت کبود سنگ های مطلوب تری بودند. محبوبیت امروزی الماس تا حد زیادی توسط مجموعه شرکت های د بیرز ایجاد شد که اولین معادن الماس در مقیاس بزرگ را در آفریقای جنوبی تأسیس کرد. د بیرز از طریق یک کمپین تبلیغاتی که از دهه ۱۹۳۰ شروع شد و تا اواسط قرن بیستم ادامه یافت، الماس ها را به بخشی کلیدی از روند نامزدی و نمادی از وضعیت مطلوب تبدیل کرد. ارزش بالای الماس، نیروی محرکه دیکتاتورها و نهادهای انقلابی به ویژه در آفریقا بوده است که از کار بردگان و کودکان برای استخراج الماس های خونین برای تأمین مالی درگیری ها استفاده می کنند.
اگرچه اعتقاد بر این است که ارزش الماس ناشی از نادر بودن آن است، اما الماس های با کیفیت جواهر در مقایسه با سنگ های قیمتی کمیاب مانند اسکندریت بسیار یافتنی تر هستند و تولید سالانه الماس خام جهانی حدود ۱۳۰ میلیون قیراط ( ۲۶ تن ) تخمین زده می شود.
عکس الماس (گوهرسنگ)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اَلْماس (diamond)
اَلْماس
اَلْماس
اَلْماس
اَلْماس
اَلْماس
کانی شفاف، معمولاً بی رنگ، و از دگرشکلیهای کربن. الماس از گوهرسنگ های قیمتی و سخت ترین مادّۀ شناخته شده است. سختی آن ۱۰ در مقیاس موس است. الماس های صنعتی، که ممکن است طبیعی یا مصنوعی باشند، برای برش کاری، سنگ زنی، و صیقل کاری به کار می روند. الماس در سیستم مکعبی به صورت بلورهای اُکتاهدرال متبلور می شود که بعضی از سطوح آن خمیده و مخطط اند. ضریب بالای شکست نور (۲.۴۲) و توانایی پراکنش نور سبب می شود الماسِ صیقل خورده نمایش طیفی نور را ارائه دهد.تاریخچه. الماس از ۳۰۰۰پ م شناخته شده بود و تا زمان کشف الماس در برزیل (۱۷۲۵)، هند مهم ترین تأمین کنندۀ الماس جهان بود. در عصر حاضر، استرالیا، جمهوری دموکراتیک کنگو، بوتسوانا، یاکوتِ روسیه، افریقای جنوبی، نامیبیا، و آنگولا تأمین کنندگان الماس اند. دو کشور نخست الماس های صنعتی را در مقیاس انبوه تولید می کنند. امروزه حدود ۸۰ درصد از کل گوهرسنگ الماس نتراشیدۀ جهان از طریق سازمان مرکزی فروش دو بیرز در لندن به فروش می رسد.
منابع. الماس به صورت الماس آبرُفتی، روی سطح زمین یا در نزدیکی آن، در بستر رودخانه ها یا آبراه های خشکیده یافت می شود. این نوع الماس در کف دریا، در نزدیکی سواحل افریقای جنوبی، یا چنان که بیشتر رایج است، از تنوره های آتشفشانی حاوی الماس، متشکل از کیمبرلیت یا لامپروئت، به دست می آید. در این کانسارها، زمینۀ اصلی از اعماق زیاد به پوستۀ زمین نفوذ کرده است. با استفاده از پرتو ایکس و سایر روش های بازیابی، این گونه الماس را از بقایای خاک و سنگ شکسته جدا می کنند.
انواع. الماس ها به چهار دستۀ اصلی تقسیم می شوند: سنگ شفافی با تبلور کامل، که بی رنگ است یا ته رنگ جزئی دارد و مانند گوهرسنگ ها قیمتی محسوب می شود؛ بورت، که به خوبی متبلور نشده و نوعی الماس نامرغوب است؛ بالاس، که نوع صنعتی الماس و بسیار سخت و چقرمه است؛ و کربنادو یا الماس صنعتی، که الماس سیاه یا کربن نیز نامیده می شود. این نوع الماس کدر به رنگ های سیاه یا خاکستری و بسیار چقرمه است. الماس های صنعتی را به شیوۀ مصنوعی و با استفاده از گرافیت نیز تولید می کنند. رسانایی گرمایی بعضی از الماس های مصنوعی حدوداً ۵۰ درصد از نوع طبیعی شان بیشتر است و پنج برابر الماس های طبیعی مقاوم اند. این امتیاز بزرگ منجربه استفاده از الماس های صنعتی برای پخش گرما در دستگاه های الکترونیکی، مخابراتی، و ساخت ادوات لیزر شده است.
کاربردهای عملی. از آن جا که الماس به صورت پنجره هایی کاملاً شفاف عمل می کند و تابش فروسرخ را جذب نمی کند، در کاوشگرهای فضایی ناسا که به سوی سیارۀ زهره پرتاب شدند (۱۹۷۸)، از این مادّه استفاده شد. ابزارهای تنگستن ـ کاربیدی نیز که در کارخانه های فولادسازی به کار می روند، با الماس های صنعتی بریده می شوند.
برش. الماس نتراشیده پیش از صیقل کاری غالباً مات یا چرب است. حدود ۵۰ درصد از الماس ها تراش پذیرند، یعنی همه یا بخشی از آن ها را می شود در جواهرسازی به کار برد. ارزش گوهرسنگ الماس را براساس وزن آن با واحد قیراط، تراش آن که نشان دهندۀ ویژگی های نوری سنگ است، رنگ، و صافی آن تعیین می کنند. صافی را براساس مقیاسی متشکل از الماس کاملاً بی نقص تا الماسی که لکۀ بزرگ داخل آن به وضوح و با چشم غیرمسلح دیده می شود، مشخص می کنند. الماس را با استفاده از مخلوط روغن و گًرد الماس می بُرند و صیقل می دهند. محبوب ترین برش های الماس عبارت اند از برلیان برای سنگ های ضخیم، و مارکیز برای سنگ های نازک تر. هندوستان مرکز اصلی تراش الماس در جهان است. الماس های نتراشیدۀ مهم عبارت اند از کولینان یا ستارۀ افریقا (۳,۱۰۶ قیراط، بیش از ۵۰۰ گرم پیش از تراش، افریقای جنوبی، ۱۹۰۵)، اکسلسیور (۹۵۵.۲ قیراط، افریقای جنوبی، ۱۸۹۳)، و ستارۀ سیرالئون (۹۶۸.۹ قیراط، ینگما، ۱۹۷۲).آزمایش ها. نیروی متوسطی که به نوک های کوچک دو الماسِ مقابل یکدیگر اعمال شود، ایجاد فشار بسیار زیادی، بیشتر از میلیون ها اتمسفر، می کند (← سلول_سندانی_الماس). با این روش، دانشمندان امکان یافتند مقدار اندکی مادّه را در شرایط اعماقِ سیاره ای قرار دهند. در ۱۹۹۹، دانشمندان امریکایی با استفاده از لیزری بسیار نیرومند، الماسی را فشرده و به فلز تبدیل کردند.

مترادف ها

diamond (اسم)
خشت، الماس، لوزی، خال خشتی، زمین بیس بال

bort (اسم)
خرده الماسی تراشدار، الماس

فارسی به عربی

ماس

پیشنهاد کاربران

کلمه الماس که اَل عربی برای ایجاد اسم به خود گرفته مانند الکل الکترون الکتریسیته الوند البرز کلمه اصلی آن ماس می باشد. و کلمه ماس به مفهوم دانه که مجموع آن مُماس و در تماس باهم شن گفته می شود در کلمه ماست
...
[مشاهده متن کامل]
قابل روئیت هست و ماست زمانی که دَلَمه می بندد اصطلاحاً می گویند ماسیده شده است یعنی مولکول های شیر در تماس باهم دانه دانه یا تیکه تیکه شده است. کلمه ی دَلَمه هم که از دل ایجاد شده است و دل هم که نماد یکی بودن و یک دانه بودن هست. بهترین کلمه ای که برابر فارسی آن برای الماس می شود به کار برد کلمه دُرّدانه می باشد. البته در زبان لاتین از یک بُعد دیگر برای الماس نامگذاری کرده اند با نام دایموند diamond یعنی خواستنی یعنی مورد تقاضا که در زبان لاتین demand گفته می شود. یعنی شیئ با ارزش که همه خواستار اون هستند. کوه دماوند خودمان نیز از همین مفهوم نامگذاری شده است. فرآیند تولید الماس هم از تبلور دانه های کربن تحت فشار و گرمای زیاد در تماس باهم به صورت منظم ایجاد می شود که این رویه تبیین از تعریف الماس را قابل باور می کند.

الماس واژه ای فارسی بوده که در فارسی میانه نیز به همان شکل و به معنای سخت ترین فلز بکار می رفته است و با واژه �المشو� در زبان آکدی و به معنای فلز با ارزش و درخشان هم ریشه می باشد .
واژه �ادامانت یا اداماس� در زبان یونانی برگرفته از این واژه بوده و به �دیاموند� در انگلیسی تغییر یافته است.
Diamond
واژه الماس
معادل ابجد 132
تعداد حروف 5
تلفظ 'almās
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [مٲخوذ از یونانی]
مختصات ( اَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی 'almAs
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
می گویند واژه ماس ( ماسه ) در آغاز به زبان عربی رفته و تازیان ال بر آن افزوده اند و در زبان فارسی به کار رفته و شده الماس و دوباره عرب ها به این واژه ال افزوده اند و شده الالماس . این همه یک نظر است .
الماس= ماسیده= الماس
اَل= پسوند نام ساز ( ( بستگی ) )
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده:
...
[مشاهده متن کامل]

# امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
# asanism
# asaniqism
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

تبلور کربن شفرده شده
اسم یکی از سنگ های قیمتی هست
بر خلاف تصور برخی واژه الماس از بنیاد پارسی و آریایی است چرا که واژه الماس در زبان یونانی به شکل diamantia که شکل قدیمی تر واژه diamond است پس الماس کلمه ای آریایی و پارسی هست نه یونانی
الماس: الماس با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است این واژه در بنیاد یونانی است.
( ( هوا را تو گفتی همی برفروخت
چو الماس روی زمین را بسوخت ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۳۷۴. )
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان فارسی به الماس ماس گفته می شد . و ماسه یعنی چیزی شبیه به ماس است . ماس از زبان فارسی به عربی رفت و شد " الماس " و ایرانی ها الماس واژه ی الماس را از عرب ها گرفتند و به شکل الماس استفاده کردند و دوباره عرب ها الماس را از ایرانی ها گرفتند و آن را به شکل الالماس در آوردند .

بپرس