احتفاز

لغت نامه دهخدا

احتفاز. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) آماده شدن. || برانگیخته شدن. کوشش کردن در رفتن. جنبیدن برای برخاستن. || بر سر دو پای نشستن. || راست نشستن بر سرین. || فراهم آمدن. || خویش را درچیدن. || دامن برچیدن برای کار. ( منتهی الارب ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] احتفاز به معنی اقعاء (بر زمین نهادن سینه پا و قرار دادن باسن بر پاشنه) و جمع کردن اعضای بدن و چسبانیدن به یکدیگر در حال سجده و نشستن می باشد.
منشأ تعبیر یاد شده در فقه، ورود آن در روایات است و از آن در باب صلات به مناسبت سخن گفته شده است.
استحباب احتفاز برای زنان
احتفاز به مفهوم دوم- یعنی این که شخص در حال سجده اعضای بدن را به هم بچسباند و در حال نشستن بر باسن خود بنشیند و زانوهای خویش را از زمین بلند کند و به هم بچسباند- بر زن، مستحب است.
حکم احتفاز برای مردان
به جای احتفاز، برای مرد تجنیح (دستان و بازوان را همچون دو بال قرار دادن) در حال سجده و تورک (نشستن بر ران چپ و نهادن پشت پای راست بر کف پای چپ) در حال نشستن مستحب است.

پیشنهاد کاربران

بپرس