قفقاز

/qafqAz/

معنی انگلیسی:
caucasian, caucasus, caucasia(n)

لغت نامه دهخدا

قفقاز. [ ق َ ] ( اِخ ) نام ناحیه ای است بین دریای سیاه و بحر خزر که در حدود 154250 میل مربع مساحت دارد و جمعیت آن بالغ بر 14410000 تن است. فاصله آن از منتهی الیه جنوب شرقی تا منتهی الیه شمال غربی 750 میل است ، یعنی از شبه جزیره اپشرون تا دهانه رودخانه کوبان در ساحل دریای سیاه منطقه ٔقفقازیه را سلسله جبال قفقازیه فراگرفته و این سلسله جبال آن را به دو ناحیه این سوی قفقاز و آن سوی قفقاز تقسیم می کند. ناحیه قفقازیه از زمان بسیار قدیم مسکن مردمانی از نژاد قفقازی بوده که مهاجمان بعدی به این مردمان عناصر متعدد دیگری را اضافه کرده است. در قرون وسطی مسیحیت یونانی به این ناحیه نفوذ کرد و قفقاز شرقی بعدها به دین اسلام درآمد، با وجودی که در تحت نفوذ ظاهری ایران و ترکیه بود کم کم مجبور شد که با روسیه پیوند بیابد، روسیه ای که به دست آوردن هشترخان او را به دریای خزر آورده بود، این ناحیه به وسیله روسیه تا کوبان و تِرِک به سال 1774 م. اشغال شد، و سپس فتوحات روس در آنجا ادامه یافت. دربند 1706 م.، باکو 1806 م.، گرجستان 1801 م.، شیروان و قراباغ 1813 م. و ارمنیه 1828 م. اشغال شدند. قبایل کوهستانی قفقاز پس از توقیف فرمانده ِ خود شامیل در 1859 م. تابع دولت روس شدند. ناحیه ای از قفقاز که به حدود دریای سیاه بود به سال 1846 به وسیله روسها محاصره شد. قارص و اردهان و باطوم از طریق ترکیه به روسیه در 1878 واگذار گردید. ناحیه قفقاز جنوبی به واسطه منابع سرشار نفت خود درجنگ بین الملل دوم هدف پیشروی آلمانها بود و آنها تانزدیکی این منابع پیشروی کردند که بعدها قشون آلمان به سال 1943 م. از این منطقه و به طورکلی از ناحیه قفقاز رانده شدند. ( از فرهنگ جغرافیایی وبستر ). اراضی ماوراء قفقاز عبارتند از سه جمهوری آذربایجان ، گرجستان و ارمنستان شوروی و ملحقات آنها که در پانزدهم دسامبر 1922 م. مشترکاً جمهوری فدرال ماوراء قفقاز شوروی سوسیالیستی را به وجود آوردند، و در شانزدهم ژانویه 1923 کنگره ماوراء قفقاز شوروی یک قانون اساسی بدین منظور تنظیم و اتخاذ کرد ولی در سال 1936 این سه جمهوری از یکدیگر مجزا شدند و هر کدام دارای قانون اساسی جداگانه ای گردیدند که در ذیل بیان میشود:
جمهوری آذربایجان شوروی : دیر زمانی نیست که یک قسمت از عمده ترین و مهمترین اراضی ماوراء رودخانه ارس از ایران منتزع شده و به حکومت تزاری روسیه واگذار گردیده است. چندین شهر قفقاز در این جریان از دست ایران بیرون رفت و امروز آذربایجان شوروی یکی از جمهوریهای مشخص اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی میباشد. در 28 ماه مه 1918 مجلس مؤسسان تاتارها که زیر نفوذ حزب ملی آن کشور بود استقلال آذربایجان را اعلام داشت و پایتخت آن را شهر گنجه مقرر داشت که بعداً به باکو منتقل گرداندند. در 28 آوریل 1920 آذربایجان به عنوان یک جمهوری سوسیالیستی و شوروی اعلام گردید و با گرجستان و ارمنستان جمهوری فدرال ماوراء قفقاز را تشکیل دادند ولی در 1936 به عنوان یکی از جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی رسمیت یافت و یک قانون اساسی جداگانه مطابق جماهیر شوروی اتخاذ کرد. آذربایجان شامل 85700 کیلومتر مربع از اراضی بین دو دریای خزر و دریای سیاه می باشد و جمعیت تقریبی آن به چهارمیلیون بالغ میگردد که بیش از دومیلیون آنان ده نشین و بقیه شهرنشین هستند. باکو با جمعیت تقریبی یک میلیون تن از زیباترین و بزرگترین شهرهای قفقاز و یکی از مهمترین بنادر نظامی و اقتصادی دریای خزر محسوب است. آذربایجان شامل جمهوری خودمختار نخجوان و اراضی خودمختار قره باغ است.35 مردم آذربایجان ترک آذربایجانی و بقیه ارامنه و گرجی و روسی هستند. آذربایجان چون در شرق ماوراء قفقاز قرار گرفته از طرف مغرب کوه های سرسخت قفقاز آن را محفوظ داشته و کرانه های سرسبز آن را از جنوب و شرق دریای خزر احاطه کرده است. آب وهوای آذربایجان معتدل است. محصول عمده آن حبوب ، پنبه ، برنج ، شراب و محصولات حیوانی و نباتی است. محصول نفت سالیانه باکو در 1940 در حدود 25میلیون تُن بوده است. مهمترین قسمت نفت خیز آذربایجان در کرانه باختری دریای خزر در شمال و در جنوب باکو میباشد. در نزدیکی شبه جزیره آپشرون چاههای نفت بزرگی در وسط دریا حفر گردیده است. چاههای نفت باکو به وسیله لوله های ضخیم به بندر باطوم در دریای سیاه منتقل می شود و نفت خام آذربایجان در نقاط مختلف قفقاز و در سایر جمهوریهای شوروی مانند اوکراین شرقی تصفیه میگردد. و درعین حال در باکو تمام کارخانجات نفت الکتریکی شده است. صنایع دیگر آذربایجان شامل بهره برداری از معادن مس و نمک و تهیه منسوجات و ماهیگیری در خزر است. از لحاظ نظامی آذربایجان اداری اهمیت کم نظیری است. از ارتفاعات قفقاز میتواند بزرگترین خطوط دفاعی طبیعی را برای اراضی وسیع شمالی به وجود آورد.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ناحیه ایست واقع بین بحر خزر و بحراسود و آن از جنوب به ایران و ترکیه متصل و از شمال به روسیه محدود است . سرزمینی است کوهستانی که از مغرب تا مشرق کشیده شده (از بحر اسود تا بحر خزر ) و بلندترین قله آن ۵۶۳٠ متر ارتفاع دارد . آب و هوای قفقازیه در زمستان بسیارسرد و در تابستان ملایم و معتدل است . ناحیه مذکور قرنها جزو سرزمین ایران بود و در زمان فتحعلی شاه قاجار بر اثر دو جنگ که منجر بدو معاهده گلستان و ترکمان چای شد ( ۱۲۲۸ و ۱۲۴۳ ه ق . ) خاک قفقازیه بروسیه تزاری واگذار گردید . پس از واژگون شدن حکومت تزاری و تشکیل حکومت شوروی سه جمهوری در قفقازیه بوجود آمده ازین قرار : ۱ - جمهوری آذربایجان ( شوروی ) . ۲ - جمهوری گرجستان . ۳ - جمهوری ارمنستان . مساحت قفقاز ۵٠٠٠٠٠ کیلومتر مربع و جمعیت آن بالغ بر ۱۲ میلیون تن است که مخلوطی از نژادهای ترک و تاتار چرکس لزگی گرجی ایرانی و روسی است .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سرزمین قفقاز در خارج از محدوده ی آسیای مرکزی قرار دارد. اسلام برای اولین بار در قرن هفتم توسط فاتحان عرب وارد آذربایجان و دیگر بخش های جنوبی قفقاز شد و سپس در جریان قرن یازدهم (به دنبال مهاجرت های سلجوقیان) در قفقاز جنوبی گسترش یافت. و به تدریج در جریان اواخر قرن هجدهم و در قرن نوزدهم تحت کنترل روسیه درآمد.
سرزمین قفقاز در خارج از محدوده ی آسیای مرکزی قرار دارد اما همانند این منطقه به تدریج در جریان اواخر قرن هجدهم و در قرن نوزدهم تحت کنترل روسیه درآمد. امور داخلی قفقاز در هنگام برقراری سلطه ی روسیه بر آن توسط اشراف محلی رتق و فتق می شد. در آن هنگام این منطقه از سازماندهی سیاسی درخور توجهی برخوردار نبود. اسلام برای اولین بار در قرن هفتم توسط فاتحان عرب وارد آذربایجان و دیگر بخش های جنوبی قفقاز شد و سپس در جریان قرن یازدهم (به دنبال مهاجرت های سلجوقیان) در قفقاز جنوبی گسترش یافت. در جریان قرون دوازدهم و سیزدهم نیز اردوی زرین اسلام را به مناطق شمالی قفقاز انتشار داد. پس از آن در طی قرون شانزدهم و هفدهم خان های کریمه و سلاطین عثمانی این دین را بیش از پیش در قفقاز شمالی و جنوبی گسترش دادند. با این وجود به هنگام برقراری سلطه ی روس ها تنها تعداد اندکی از قفقازی ها (حدود ۱/۵ میلیون نفر) مسلمان بودند. در بسیاری از بخش های این منطقه نخبگان و اشراف محلی مسلمان بودند اما مردمان عادی هنوز اعتقادات روح باور داشتند.
← اقدامات شیخ منصور
مسلمانان چین به دو گروه عمده تقسیم می شوند: هوئی ها و بومیان آسیای مرکزی. هوئی ها مسلمانانی هستند که در سراسر چین بین هان ها زندگی می کنند و از نظر زبان و ویژگی های جسمی شبیه هان ها می باشند. آن ها برخلاف هان ها نیاکان خود را نمی پرستند، گوشت خوک نمی خورند، قمار بازی نمی کنند، و از مصرف مواد مسکر خودداری می نمایند. هوئی ها اساساً خود را جدای از هان ها تلقی می کنند. گروه دوم مردمانی از آسیای مرکزی هستند که عمدتاً به زبان ترکی صحبت می کنند و هنوز جذب فرهنگ چینی نشده اند. این گروه به دنبال سرکوب شورش های یونّان، شنسی، کانسو، و سین کیانگ در اواخر قرن نوزدهم تحت سلطه ی چین قرار گرفتند.در دوران حاکمیت نظام جمهوری بر چین (۱۹۴۹-۱۹۱۱) دولت مردان این کشور تلاش های بسیاری را برای جذب کامل مسلمانان در جامعه ی خود انجام دادند. با این وجود در این دوران منطقه ی سین کیانگ تا حد قابل توجهی خودمختاری خود را حفظ کرد.
← اقدامات یانگ
به طور خلاصه می توان گفت سلطه ی روس ها و چینی ها بر آسیای مرکزی از بسیاری جهات با سلطه ی امپریالیست های اروپایی بر دیگر بخشی های جهان اسلام متفاوت بوده است. هدف روس ها و چینی ها از حمله به آسیای مرکزی توسعه ی قلمرو خود بوده است. آن ها برخلاف استعمارگران اروپایی به شهروندان خود اجازه دادند در مستعمراتشان اسکان یابند. هم اکنون در بخشی از آسیای مرکزی که تحت سلطه ی شوروی می باشد روس های بسیاری سکونت دارند. شاید هیچ منطقه ی اسلامی دیگری همچون آسیای مرکزی شوروی مدرنیزه نشده باشد. البته این بدان معنا نیست که روس ها و مسلمانان در این منطقه از حقوق برابر برخوردار هستند؛ در واقع مسلمانان این منطقه عملاً تحت استثمار حکومت شوروی قرار دارند. آن ها شدیداً از سوی حکومت و حزب کمونیست کنترل می شوند.در چین بجز گروه اندکی از مسلمانان که جذب جامعه ی این کشور شده اند بقیه دارای هویت های فرهنگی خاص خود می باشند و آرمان های جدایی طلبانه را در سر می پرورانند. هوئی ها همچنان هویت خود را حفظ کرده اند و از جذب کا مل خود در جامعه ی چین ممانعت به عمل آورده اند. مسلمانان تحت سلطه ی این کشور که در آسیای مرکزی زندگی می کنند نیز حتی کمتر از هوئی ها جذب جامعه ی چین شده اند و دارای تمایلات جدایی طلبانه ی بیشتری هستند.با این حال مسلمانان چین و شوروی همچون اقلیت های مسلمان در دیگر نقاط جهان خود را با شرایط حاکم بر محلّ زندگیشان تطبیق داده اند. به طور کلی مسلمانانی که به طور اقلیت در میان اکثریت غیرمسلمان در سراسر جهان زندگی می کنند انعطاف پذیری بسیاری از خود نشان داده اند. شاید بدین وسیله بوده است که آن ها توانسته اند زندگی جمعی خود را حفظ کنند. وجود سازمان های ملی اسلامی در هند، هویت های ملی اسلامی در شوروی، اجرای کامل آئین های مذهبی اسلامی توسط هوئی ها در چین، و وجود انجمن ها، سازمان ها و جمعیت های اسلامی در آفریقا همه حاکی از تداوم حیات زندگی اجتماعی مسلمانان در سراسر جهان دارند. رژیم شوروی در میان دیگر رژیم های غیراسلامی تلاش های بسیار گسترده تری را برای جذب مسلمانان در نظام سیاسی و اقتصادی خود انجام داده است. در این کشور سازمان های اجتماعی مسلمانان یا برچیده شده اند و یا تحت کنترل و نظارت دولت قرار داده شده اند.
منبع
...

دانشنامه عمومی

قفقاز منطقه کوهستانی، بین دریای سیاه و دریای کاسپین است. این منطقه تقریباً مساحت ۱۷۰۰۰۰ مایل مربع ( ۴۴۰۰۰۰ کیلومتر مربع ) را پوشش می دهد. کشورهای گرجستان، آذربایجان و ارمنستان و بخشهای از روسیه جز منطقه قفقاز هستند، و بخشی از خط تقسیم سنتی بین اروپا و آسیا را تشکیل می دهند. قفقاز توسط رشته کوه های قفقاز به دو نیم تقسیم شده است. ناحیه شمال قفقاز بزرگ سیسکوکازیا و ناحیه جنوب ماوراء قفقاز نامیده می شود. این مناطق از دوران باستان محل سکونت و تمدن بشری بوده است. این مناطق در قرن ۱۸ تا ۱۹ توسط روسیه فتح شد. [ ۱] سرزمین قفقاز در دوران باستان بخشی از قلمرو دولت های شاهنشاهی هخامنشی، امپراطوری مقدونی، امپراتوری سلوکی، شاهنشاهی اشکانی و ساسانی بود[ ۲]
قفقاز جنوبی شامل کشورهای جمهوری آذربایجان، ارمنستان، وگرجستان می شود. اما قفقاز شمالی جزئی از روسیه است و شامل جمهوری های خودگردان داغستان، چچن، اینگوشتیا، اوستیای شمالی - آلانیا، کاباردینو - بالکاریا، کاراچای - چرکسیا، سرزمین کراسنودار، آدیغیه و سرزمین استاوروپول می شود.
همچنین در تاریخ باستانی طبیعی پلینی بزرگ ( ۷۷–۷۹ میلادی ) نام قفقاز از نام سکایی kroy - khasis کروی - خاسیس به معنی یخ درخشان، سفید یا برف گرفته شده است. در شکل یونانی Kaukasos خوانده می شود. [ ۳]
در دوران آشوربانی پال، امپراتوری امپراتوری آشور قفقاز را به خاک خود ضمیمه کرد. پیش از تشکیل حکومت ماد، حکومت هایی همچون اورارتو و کلخیس در قفقاز شکل گرفته بود که قدمت برخی از آن ها به بیش از ۴٬۰۰۰ سال نیز می رسد، اما در نتیجهٔ جنگ های فرسایشی بین این دولت ها از قدرت آن ها کاسته شد و بعدها دولت هخامنشی آن را تصرف نمود و به خاک خود ضمیمه نمود. بخش هایی از قفقاز در دوره هایی تحت تسلط حکومت ایران قرار داشت. در سال ۵۱۴ پیش از میلاد داریوش بزرگ به سکاها در ناحیهٔ شمال قفقاز و دریای سیاه حمله می کند. در اوایل قرن نوزدهم میلادی جنگ های ایران و روس بر سر تسلط بر مناطق جنوبی و شرقی قفقاز درگرفت. در پایان دورهٔ اول جنگ روسیه با انعقاد عهدنامهٔ گلستان بیشتر مناطق قفقاز و در پایان دورهٔ دوم جنگ با عهدنامهٔ ترکمن چای تقریباً تمامی این منطقه را به تصرف خود درآورد. با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ سه جمهوری گرجستان، ارمنستان و آذربایجان در این منطقه اعلام استقلال کردند.
از شاعران بزرگ پارسی گوی قفقاز می توان به خاقانی، نظامی، مجی، بدر، مهستی، هندوشاه نخجوانی و پسرش محمد بن هندوشاه اشاره کرد. [ ۴] [ ۵]
عکس قفقازعکس قفقازعکس قفقازعکس قفقازعکس قفقازعکس قفقاز

قفقاز (استان آمور). قفقاز ( به لاتین: Kavkaz ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در استان آمور واقع شده است. [ ۱]
عکس قفقاز (استان آمور)عکس قفقاز (استان آمور)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کوفکاز
کوف ( کوه ) کاز ( زمین ) = کوهستان
.
🔴 بررسی واژه � قـفـقـاز �
قفقاز عربی شده ی واژه ی ایرانی � کپ کوف � است ( ک تبدیل به ق میشود و پ به ف تبدیل میشود و ف ِ آخر به ز ) . نام کوه و منطقه ای در شمالی ترین منطقه ایرانشهر در قفقاز امروزی ؛ این واژه در متون دوره ساسانی بارها بکار رفته و هیچ شکی نیست که قفقاز معرب این واژه ساسانی است. برای نمونه در کتیبه کعبه زرتشت شاپور ساسانی، نام این منطقه آمده است :�𐭊𐭐𐭉 𐭕𐭅𐭓𐭓𐭀‎
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه از دو بخش : � قاف، کپ � � کوه، کوف � ساخته شده است. قاف نام یک کوه اساطیری و معروف در فرهنگ ایران ِ دوره اسلامی است که برگرفته نام کوهی معروف در فرهنگ دوره ساسانی است ؛ در متون زرتشتی همچون بندهش � قاف � بصورت � کاپ، کپ، کپک � آمده که نام کوهی برآمده از � البرز � است.
قبلا درباره جایگاه کوه اساطیری البرز یک نوشته کوتاه داشتیم. کوه معروف البرز در � قفقاز � قرار دارد ؛ نظامی گنجوی در بخش گشودن دژ دربند توسط اسکندر میگوید : چو لشگر سوی کوه البرز راند / بهر ناحیت نایبی را نشاند. امروزه کوه Elbrus ( البروز، البروس ) در مرز روسیه و گرجستان، با ۵۶۴۲ متر بزرگترین کوه روسیه و کل اروپا، همان البرز معروف است . بنابراین در تاریخ و اساطیر ایرانی، کوه قاف همان البرز یا شاخه ای از آن در سرزمین قفقاز است
واژه کوه : از پهلوی ساسانی ‎𐭪𐭥𐭯 kōf و از پارسی باستان 𐎣𐎢𐎳�kaufa آمده است. در اوستایی�𐬐𐬀𐬊𐬟𐬀 kaofa و از ریشه پیشا ایرانی k�wfš ؛ در سکایی kupi در خوارزمی kwf در پشتو kub در بلوچی kōpak و . . . جالب است بدانید نام شهر کوفه در عراق نیز از همین ریشه است. یاقوت حموی در معجم البلدان میگوید : به سبب وجود کوه کوچکی در آن جا که به � کوفان � معروف است، این منطقه را کوفه نامیده اند.
🆔 @iranzamin777

در هزاره های پیش از میلاد در بخش اعظم سرزمین قفقاز و بخش اعظم آذربایجان در ایران، تهران، قم، سمنان، همدان، قزوین، گیلان، مازندران، قم و گلستان مردمان کادوس زندگی میکردن. جابجایی حرف کاف به حرف قاف و جابجایی
...
[مشاهده متن کامل]
حرف واو به حرف فا در واژه قفقاز رخ داده و در اصل این واژه کَوَکاز بوده به معنیه سنگ یا صخره کبود. در زبان تالشی با اینکه طیف هایی از رنگ آبی با اسمهای نیلی و کاس شناخته میشن ولی امروزه برای رنگ سبز و کبود هر دو از واژه کَو استفاده میشه . در خانواده سنگ یاقوت هم به رنگ قرمز یاقوت گفته میشه و رنگهای سبز ، کبود، زرد، بنفش و صورتی همگی به اسم یاقوت کبود شناخته میشن. قسمت اول این واژه یعنی کَو با کبود در فارسی هم ریشه هست و در دیگر زبان های ایرانی هم وجود داره. در ایران روستایی به اسم کهوان وجود داره که احتمالا همون کَووُن بوده به معنیه کبودی ها و قسمت دوم این واژه کاز هست که در زبان تالشی شکل اصلیش رو حفظ کرده و به معنیه سنگ و صخره هست و در بعضی زبان های دیگه ایرانی و شعر ها به همین شکل وجود داره که به اشتباه به چیز های دیگه معنی شده. این واژه در ایران به شکل قاز و قار میتونه تبدیل بشه ولی در ایران اکثرا به شکل کار در اومده و در زبان ارمنی هم به شکل کار وجود داره. عزیزان با دقت در اسم مناطق صخره ای و سنگ های خاص میتونن واژه کاز رو پیدا کنن قزوین هم احتمالا در اصل کازَبن به معنیه زیر صخره بوده . در تالشی کوُز هم از این ریشه هست و به معنیه قطعه و قاچ هست و کوزه در فارسی هم احتمالا از این ریشه باشه و به دلیل فرایند پخت و سخت شدن به سنگ تشبیه شده و به معنیه سنگ مانند هست.

قفقاز منطقه ای خوش آب و هوا بسیار استراتژیک که قبلا جزو ایران بوده است و طی بی لیاقتی پادشاهان قبلی از کشورمان جدا شد . هعی
کوکاس، کاوکاس یا کافکاس واگویی بهتری است.
اوستایی: kaofa
ایرانی میانه و نوین: kof, kop, koppe, koh, kuh
�قاز� شدن �کاس� جای شگفتی ندارد همانگونه که �کاسپین� شده است �قزوین�.
مردم کاسی یا کاسپی در این سرزمین و کوهستانها می زیسته اند و هم نا سرزمین و هم نام دریا ( دریای کاسپین ) به نام آنها به یادگار مانده است.
...
[مشاهده متن کامل]

قفقاز
قفقاز بی گمان با کوست کپ کوه در پیوند است مگر دیگرگون شده و امروزه قفقاز ( کپ کاز ) خوانده می شود
واژه ( کوه ) در زبان اوستایی به دیسه یِ ( کئوفَ ) به چمِ ( کوه، کوهانِ شتر ) و در زبان پهلوی به دیسه یِ ( کوف ) بوده است.
نامِ شهر ( کوفه ) نیز از همین واژه برگرفته شده است. واژه کفکاس ( قفقاز ) نیز به گمانِ من به چمِ
...
[مشاهده متن کامل]

( کوهِ درخشان یا کوهِ کاسی ها ) بوده است.
ولی بنابر دیدگاهِ برخی تاریخ پژوهان، کفکاس ( قفقاز ) به چمِ ( یخِ درخشان ) بوده است ( kroy - khasis کروی در زبان سغدی - سکاییِ ایرانی به چمِ ( یخ ) است ) .
( کاس ) در ( کفکاس ) نیز واژه ای اوستایی به چمِ ( درخشیدن ) می باشد؛به تاربرگِ واژه ( کاس ) در این تارنما مراجعه کنید.
چنانکه در رویه هایِ 347 و348 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) و در رویه 51 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:

قفقازقفقاز
شهر روسیه
جدا کردن
پلینی مَهتر Pliny the Elder آن را برگرفته از واژۀ کروکاسیس Croucasis در زبان سکاهای ایرانی به چم �سپیدِ برفی� گزارش کرده است [Natural History, VI:XIX]. این نام باید یونانی شده ی واژۀ سکایی خرُهوکاسی Xrohukasi بوده باشد که آن را به چم �درخشان همچون برف� گرفته اند. بخشِ نخستِ آن با واژۀ هندواروپایی کْرو و کریوس ( = یخ ) در یونانی هم دیسی دارد. چه واژۀ کاس در سَنسکریت و اوستایی به چم �درخشان� نیز می باشد، بخش دومِ آن باید نام قوم کاسی باشد. از این رو، باید �کوه یخ کاسی� برگرداند.
...
[مشاهده متن کامل]

با توجه به دگردیسی میان �ک� به �ق� در زبان های ایرانی ( مانندِ کَند به قند و جز این ها ) ، نام کوه و منطقه ی قفقاز برگرفته از کوف کاس و سپس کوه کاس یعنی �کوۀ کاسی ها� ( تیره ای کهن از زاگرس نشینان ایرانی ) می باشد. کوف زبان پارسی میانه برگرفته از کَئوفَه ( = کوه، کوهانِ شتر ) در زبان پارسی کهن و زبان اوستایی ست که همچنین ریشه ی نام کوفه ( = شهر بلند ) در عراق می باشد. واژگان کوفُس κυφός و کوفو κύ̄φω به چم �تپه، قوز، کوژ، گوژ ( برآمدگیِ پشت ) � در زبان یونانی کهن با این واژگانِ ایرانی خویشاوندی دارد. در زبان لیتوانیایی کَئوکَس به چم �پشته، کوه چه، کوهه، توده، تل� ( = Hillock ) تحتِ تاثیرِ نام ایرانی قفقاز، و کوپرَه به چم �کُپه، تل، پشته، کوهانِ شتر، قوز: کوز� نیز برگرفته از این واژه ها می نماید.
نامِ نیای اسطوره ایِ مردمان قفقازنشین ناخ ( وایناخ ) ، کاوکاس نیز ریشه در همین واژه دارد. بسنجید با نام کاوکاسُس، نیای پنداشته شده ی چِچن ها و اینگوش ها.

قفقاز یا Caucasus ( تلفظ : کاکِسِس ) یا Caucasia ( کُ کِیژا )
منطقه ای است بین قاره ای بین دریای سیاه و خزر
توضیحات ویکیپدیا :
قفقاز ناحیه ای در آسیا و اروپا میان دریای خزر و دریای سیاه است که رشته کوه قفقاز در آن واقع است. قفقاز از نظر سیاسی به دو بخش قفقاز جنوبی ( ماورای قفقاز ) و قفقاز شمالی تقسیم می شود و دارای مساحتی حدود ۵۲۰٬۰۰۰ کیلومترمربع و جمعیتی حدود ۴۰٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

قفقاز جنوبی شامل کشورهای جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و بخش هایی از شمال باختری ایران و شمال خاوری ترکیه می شود. اما قفقاز شمالی جزئی از روسیه است و شامل جمهوری های خودگردان داغستان، چچن، اینگوشتیا، اوستیای شمالی - آلانیا، کاباردینو - بالکاریا، کاراچای - چرکسیا، سرزمین کراسنودار، آدیغیه و سرزمین استاوروپول می شود.
نام
همچنین در تاریخ باستانی طبیعی پلینی بزرگ ( ۷۷–۷۹ میلادی ) نام قفقاز از نام سکایی kroy - khasis کروی - خاسیس به معنی یخ درخشان، سفید یا برف گرفته شده است. در شکل یونانی Kaukasos خوانده می شود

سرزمینی است کوهستانی واقع در شمال غربی
ایران
در پارسی: گاب گه ( g�bgeh )
دگرگون شده واژه پهلوی " گابگه " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

قفقاز ناحیه ای میان دریای خزر و دریای سیاه است. قفقاز به دو بخش قفقاز جنوبی ( ماورای قفقاز ) و قفقاز شمالی تقسیم می شود.
قفقاز جنوبی شامل کشورهای جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و بخشهای کوچکی از شمال باختری ایران و شمال خاوری ترکیه می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

قفقاز شمالی اکنون جزئی از روسیه است و شامل جمهوری های خودگردان چچن، داغستان، اینگوشتیا، کاراچای - چرکسیا، کاباردینو - بالکاریا، سرزمین کراسنودار، آدیغیه، اوستیای شمالی - آلانیا، و سرزمین استاوروپول است.
بخشهای اصلی قفقاز جنوبی ( ماورای قفقاز ) و داغستان در جنوب خاوری قفقاز شمالی تا زمان قاجاریه جزو خاک ایران بود. اما در زمان فتح علی شاه قاجار طی جنگهای ایران و روس از ایران جدا شد و به روسیه تزاری پیوست. [۱]
در فصل سوم عهدنامه گلستان آمده است:
. . . اعلیحضرت قدرقدرت، پادشاه اعظم مالک بالاستقلال کل ممالک ایران به جهت ثبوت دوستی و وفاقی که به اعلیحضرت خورشیدرتبت، امپراتور کل ممالک روسیه دارند، به این صلح نامه به عوض خود و ولیعهدان عظام تخت شاهانه ایران ولایات قراباغ و گنجه که الان موسوم به الیزابت پول است و الکای خوانین نشین شکی، شیروان، قوبه، دربند، بادکوبه و هر جا از ولایات طالش را با خاکی که الان در تحت تصرف دولت روسیه است و تمامی داغستان، گرجستان، محال شوره گل، آچوق باش، کورنه، مینگرلی، آبخازی و تمامی الکا و اراضی که در میانه قفقازیه و سرحدات معینه الحاله بوده و نیز آنچه از اراضی دریای قفقازیه الی کنار دریای خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالک آمپیریه روسیه می داند. . . [۲]
با فروپاشی شوروی سه کشور جمهوری آذربایجان، ارمنستان، و گرجستان بر جنوب قفقاز حکومت می کنند و جمهوری خودگردان داغستان نیز جزئی از روسیه است.
محتویات [نمایش]
قفقاز قدیم [ویرایش]
مناطق قفقاز قدیم
. پیش از تشکیل حکومت ماد، حکومت هایی همچون اورارتو و کلخا در قفقاز شکل گرفته بود که قدمت برخی از آن ها به بیش از ۴۰۰۰ سال نیز می رسد، اما درنتیجه جنگ های فرسایشی بین این دولت ها از قدرت آن ها کاسته شد و بعدها دولت هخامنشی آن را تصرف نمود و به خاک خود ضمیمه نمود، قفقاز تا چندین سال جزو حکومت ایران بود تا زمانی که پادشاهان ظالم بر سر کار آمدند که مردم قفقاز تاب بر نیاوردند و از ایران جدا شدند، حتی حاکمان اسلامی از کشورهای گرجستان و ارمنستان هم اخراج شدند و این مناطق به صورت مستقل عمل می کردند تا زمان صفویه که مجدداً به ایران ضمیمه شدند. اما در زمان قاجاریه بار دیگر ایران را رها کرده و وارد امپراتوری روسیه شدند و با فروپاشی شوروی سابق قفقاز بار دیگر آزاد گشت و اکنون شامل سه جمهوری گرجستان، ارمنستان و آذربایجان می باشد.
از شاعران بزرگ پارسی گوی قفقاز می توان به خاقانی، نظامی، مجی، بدر، مهستی، هندوشاه نخجوانی و پسرش محمد بن هندوشاه اشاره کرد. [۳]
گروه های قومی قفقاز [ویرایش]
گروه های قومی ساکن در قفقاز: آذری ( آبی کمرنگ ) ، گرجی ( نارنجی روشن ) ، ارمنی ( سبز روشن ) ، روسی ( کرمی ) ، کرد ( سبز تیره ) ، تالش ( نارنجی تیره ) ، آبخاز ( صورتی روشن ) ، لزگی، چرکس، مغول، اوستی، ترک، یونانی، تات، تاتار، آوار، چچنی، اینگوش، . . .
قفقاز از دید نژادی و زبانی از متنوع ترین مناطق جهان است.
گروه های قومی ساکن در قفقاز به سه گروه اصلی قفقازی، هندواروپایی، و ترک تبار تعلق دارند:
قفقازی: گرجی، آبخاز، لزگی، چرکس، آوار، چچنی، اینگوش، کاباردینو، تبسران، لک ها ( داغستان )
هندواروپایی: ارمنی، روسی، کرد، تالش، اوستی، یونانی، تات، آذری،
ترک تبار: ترک، تاتار، بالکار، قره چای
شهرهای قفقاز [ویرایش]
برخی از شهرهای قفقاز عبارتند از:
جمهوری آذربایجان: باکو، گنجه، نفت چاله، شماخی، شکی، نخجوان و جلفا.
ارمنستان: ایروان ( یروان ) و اچمیادزین
گرجستان: تفلیس، باتومی، سوخومی، تسخینوالی، و پوتی
داغستان: مخاچ قلعه و دربند
رودها [ویرایش]
رودهای قفقاز شامل حوضه های آبریز دریای خزر ( ارس، کُر، سولاک، تِرِک، کوما ) دریای سیاه ( ریونی، اینگوری، کودوری، بزیب ) و دریای آزوف ( کوبان ) است. در قفقاز جریان رودها با افزایش ارتفاع و از شرق به غرب، افزایش می یابد. [۴]
از ویژگی های بارز رودهای قفقاز بزرگ، طولانی بودن مدت طغیانی آن ها در دوره گرماست ( حدود ۶ ماه ) . در قفقاز ( به ویژه در قفقاز شرقی و مرکزی ) سیل های متعددی جریان می یابد. مسیرهای انتهایی رودخانه های کُر، کوبان و ریونی، قابل قایقرانی است. در بعضی از رودهای کوهستانی قفقاز، چوب و الوار حمل می شود. در نواحی خشک، از آب رودها برای آبیاری زمین های کشاورزی استفاده می شود. بر روی بسیاری از رودهای قفقاز نیروگاه های برق آبی احداث شده است. بزرگترین نیروگاه آبی منطقه «مینگه چویر» نام دارد. دریاچه های قفقاز منشأ متفاوت ( آتش فشانی، زمین ساختی، یخچالی ) دارند. بزرگترین دریاچه قفقاز سِوان نام دارد که مساحت آن ۱۲۰۰ کیلومتر مربع است. [۵]
جستارهای وابسته [ویرایش]
قفقاز جنوبی ( ماورای قفقاز )
قفقاز شمالی
کاخ های هخامنشی در قفقاز
پیمان نامه گلستان
بنیاد مطالعات قفقاز
منابع [ویرایش]
صفا، ذبیح اللّه، تاریخ ادبیات در ایران ( ۸جلد ) ، انتشارات فردوس.
سایکس، سرپرسی، تاریخ ایران، ۱۳۵۵.
قفقاز از نگاه ایران، سید مهدی حسینی تقی آباد، بنیاد مطالعات قفقاز.
سفرنامه حامد کاظم زاده به قفقاز، بنیاد مطالعات قفقاز.
↑ روزنامهٔ اطلاعات، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸، ۸ مه ۲۰۰۹، شماره ۲۴۴۶۳
↑ روزنامهٔ اطلاعات، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸، ۸ مه ۲۰۰۹، شماره ۲۴۴۶۳ به نقل از: معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، ص ۷۷.
↑ انوشه، حسن، دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در قفقاز ( آذربایجان, ارمنستان, گرجستان و جمهوری خودمختار داغستان ) . تهران: ۱۳۸۲.
↑ امیراحمدیان، بهرام، جغرافیای قف . . .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس