98
1571
100
1
معنی عقیقه در لغت نامه دهخدا
عقیقة. [ ع َ ق َ ] (ع اِ) یکی عقیق. واحد عقیق. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عقیق شود. || موی شکمی بچه ٔ مردم و بهائم. (منتهی الارب ). موی نوزادمردم و بهائم که در هنگام تولد بر اوست. (از اقرب الموارد). موی سر کودک که بزاید. (دهار). || موی بزغاله. (منتهی الارب ). پشم «جذع ». (از اقرب الموارد). || گوسپند و جز آن که در هفته ٔ نخست مولود قربان کنند جهت آن مولود. (منتهی الارب ). مهمانی موی سرباز کردن کودک. (دهار). ضیافت نام نهادن و موی ستردن طفل به روز هفتم از ولادت. (غیاث اللغات ). گوسپندی که در هفته ٔ نخستین تولد کودک برای وی قربانی می کنند. (ناظم الاطباء). در حدیث است «الغلام مرتهن بعقیقته »؛ یعنی شفاعت پدرش تحریم میشود هرگاه برای او عقیقه نکرده باشد، و آن سنتی است و برخی آن را واجب دانند و برخی مستحب. برای نوزاد پسر دو گوسفند و برای نوزاد دختر یک گوسفند ذبح کنند، و مالک عقیده دارد برای هر کدام یک گوسفند باید ذبح نمود. (از منتهی الارب ). ج ، عَقائق. (دهار). || برق که در میان ابر درخشد و بدان تیغها را تشبیه دهند. (منتهی الارب ). برقی که به درازا در عرض ابر ظاهر شود، و غالباً آن را برای شمشیر استعاره کنند تا آنجا که نام شمشیر را عقیقة گذارده اند. (از اقرب الموارد). || توشه دان. (منتهی الارب ). مزادة. (اقرب الموارد). || جوی آب. (منتهی الارب ). نهر. (اقرب الموارد). || عصابة؛ وقتی که از جامه بشکافند وجدا کنند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || غلاف سر نره ٔ کودک. || خسته ٔ خرمای نرم. (منتهی الارب ). هسته ای است نرم و آسان در جویدن ، که شتران «عُقُق » آن را میجوند به جهت لطیف بودن. (از اقرب الموارد). || تیر که به سوی آسمان پرتاب کنند، و از عادت عرب جاهلیت بود که تیر را به هوا پرتاب میکردند اگر خون آلود باز می گشت جز به قصاص رضایت نمیدادند، و اگر پاکیزه بازمیگشت دست بر محاسن خود میکشیدند و بر دیه مصالحه میکردند، و دست کشیدن بر ریش علامت صلح بود. و طبیعی است که تیر پیوسته پاکیزه باز میگشت. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
معنی عقیقه به فارسی
عقیقه
موی طفل نوزاد، وگوسفندیکه روزهفتم تولدطفل هنگام تراشیدن موی سراوقربان کنند
( اسم ) ۱ - موی شکم نوزاد ( انسان یا بهایم ) . ۲ - گوسفند و جز آن که در هفتمین روز
ولادت به هنگام تراشیدن موی سر وی قربان کنند .
معنی عقیقه در فرهنگ فارسی عمید
عقیقه
۱. موی نوزاد.
۲. گوسفندی که روز هفتم تولد نوزاد و هنگام تراشیدن موی سر او قربانی می کنند.
عقیقه در دانشنامه اسلامی
عقیقه
عَقیقه به
حیوانی اطلاق می شود که برای نوزاد قربانی کنند.
عقیقه در اصل به معنای پاره کردن و بریدن آمده است. از این رو، به موی سر نوزاد پس از ولادت از این جهت که تراشیده می شود عقیقه گویند و اطلاق آن به حیوانی که برای نوزاد قربانی می شود، از آن رو است که
حلقوم آن شکافته و بریده می شود.
کاربرد فقهی
از
احکام آن در باب
نکاح سخن گفته اند.
حکم تکلیفی
بنابر قول مشهور، عقیقه کردن
مستحب مؤکد است. برخی قدما قائل به
وجوب آن شده اند.
← جایگزینی
...
عقیقه
عَقیقه، به سنت قربانی کردن در روز هفتم ولادت فرزند، برای حفظ او از بلاها گفته می شود. بنابر
احادیث، عقیقه از سنت ها و
سیره مورد تأکید
معصومین بوده است. عقیقه
احکام و آدابی در زمینه نحوه انتخاب حیوان، چگونگی ذبح و شرایط مصرف
گوشت آن دارد.
عقیقه در اصطلاح فقهی، به حیوانی گفته می شود که در روز هفتم تولد نوزاد، قربانی می شود. چون در این روز، موی سر بچه تراشیده می شود، قربانی این روز را عقیقه می نامند.
کلینی در
کافی نزدیک به ۵۰
روایت درباره عقیقه آورده است. در روایات، فلسفه عقیقه حفظ فرزند از بلاها دانسته شده است.
عقیقه
از مستحبات موکد در تولد نوزاد است که گوسفند یا شتر یا گاوی را برای او قربانی کنند و گوشت را بین مؤمنان نیازمند تقسیم کنند.
عقیقه از ماده «عقّ»، به معنای شکافته شدن چیزی است. به سرزمین عقیق که یکی از میقات ها برای بستن احرام محسوب می شود، از این جهت عقیق گفته می شود که سیل، باعث شکاف و وسعت این محل گردیده است و به موی طفل نوزاد نیز عقیقه گفته می شود؛ از این جهت که پوست او را می شکافد. عقیقه در اصطلاح فقهی، به گوسفند یا حیوان دیگری گفته می شود که در روز هفتم تولد بچه، هنگام تراشیدن موی سر او، قربانی می شود و چون در این روز، موی سر بچه تراشیده می شود، قربانی این روز را عقیقه می نامند. عقیقه، یکی از مستحباتی است که بسیار به آن سفارش شده است. بنابراین، مستحب است که در روز هفتم تولد، برای نوزاد پسر، حیوان نر و برای نوزاد دختر، حیوان ماده، قربانی شود و اگر عقیق ...
عقیقه در دانشنامه ویکی پدیا
عقیقه
عقیقه از سنن اسلامی است که هفت روز پس از تولد فرزند ، به جهت حفظ او از بلاها، حیوانی را قربانی می کنند. احادیث بسیاری در مورد قربانی کردن در روز هفتم تولد حسن و حسین توسط
پیامبر اسلام وجود دارد. براساس این سنت، نمی توان پول حیوان قربانی را
صدقه داد و اگر حیوان در دسترس نبود باید صبر کرد.
موسوی، سید جعفر (۱۳۸۵). «احکام و آداب عقیقه». مبلغان (۸۴): ۱۱۲–۱۱۶. دریافت شده در ۲۰۱۴-۰۶-۱۸.
چنانچه، معنی واژه بالا (برگرفته از دانشنامه ویکی پدیا)، نادرست یا مخالف قوانین جمهوری اسلامی ایران است، خواهشمند است گزارش دهید تا بررسی و حذف گردد =>
[گزارش]
عقیقه در دانشنامه آزاد پارسی
عَقیقه
اصطلاحی فقهی؛ به گوسفند،
گاو یا شتری گویند که در هفتمین روز تولد نوزاد قربانی می کنند. این کار مستحبّ مؤکّد است و برخی از فقیهان به وجوب آن فتوا داده اند. اگر قربانی کردن در این روز انجام نشود،
استحباب آن، حتی تا بعد از مرگ نیز باقی است. مستحب است که به بیش از دَه نفر از مؤمنان را مهمان کنند. خوردن گوشت عقیقه، برای
پدر و به عقیدۀ بسیاری از فقیهان برای
مادر و حتی سایر عیال پدر
کراهت شدید دارد. برخی فقیهان آن را برای پدر و مادر تحریم کرده اند.
عقیقه را به اشتراک بگذارید
کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته
پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته
• دعای عقیقه • احکام عقیقه مکارم شیرازی • دفن استخوان عقیقه • عقیقه برای مرده • چه کسانی نباید از گوشت عقیقه بخورند • احکام عقیقه خامنه ای • عقیقه برای بیمار • عقیقه کودک • معنی عقیقه • مفهوم عقیقه • تعریف عقیقه • معرفی عقیقه • عقیقه چیست • عقیقه یعنی چی • عقیقه یعنی چه