بیعت
عهدوپیمان، پیمان دوستی ووفاداریاطاعت، معبد، یهود، معبدنصاری
( اسم ) معبد یهود و نصاری . جمع : بیعات
( مصدر ) عهد بستن بیعت کردن با .
بسته شدن بیعت . بمعنی بیعت بستن و بیعت کردن است .
( مصدر ) بیعت گرفتن .
( مصدر ) پیمان شکستنبر هم زدن قرار داد
بعقوبا . بعقوبه . بنا بگفت. حمدالله مستوفی این شهر را دختری از تخم کسری (( قوبا )) نام ساخت و (( بیعت قوبا )) خواند بمرور زمان بعقوبا شد .
( مصدر ) عهد و پیمان از کسی گرفتن
نام. متضمن بیعت . عهدنامه . پیمان اطاعت .
( مصدر ) عهد کردن با پیمان دوستی بستن با .