استوانه
/~ostovAne/
مترادف استوانه: ستون، عماد، سیلندر

فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تیر، میل، محور، میله، دسته، خدنگ، گلوله، چوب، پرتو، بدنه، استوانه، دودکش، ستون، بادکش، نیزه، قلم، چاه، چوبه
توپ، استوانه، لوله، تصادم دو توپ
استوانه، لوله، سیلندر
استوانه، نورد، منگنه، غلتانک، غلتک، غلطک، بام غلتان
لغت نامه دهخدا
استوانه. [ اُ ت ُ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) جسمی است گرد، بن او و سر او دو دائره باشد یکدیگر را موازی. ( التفهیم ص 26 ). رجوع به اسطوانه شود.
فرهنگ فارسی
هرجسمی که مانندستون باشد، جسمی که دردوسر آن دودایره موازی یکدیگرباشد، بعربی اسطوانه میگویند
( اسم ) ۱ - ستون : ستون راست ۲ - حجمی است که در دو سر آن دو دایره موازی یکدیگر باشد . ۳ - استوانه ایست که در درون موتورهای اتومبیل قرار گرفته و پیستونها در آن حرکت میکنند سیلندر .
( اسم ) ۱ - ستون : ستون راست ۲ - حجمی است که در دو سر آن دو دایره موازی یکدیگر باشد . ۳ - استوانه ایست که در درون موتورهای اتومبیل قرار گرفته و پیستونها در آن حرکت میکنند سیلندر .
فرهنگ معین
(اُ تُ نِ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - ستون . ۲ - جسمی که در دو سر آن دو دایره موازی یکدیگر باشند.
فرهنگ عمید
هر جسم ستون مانند که در دو سر آن دو دایرۀ موازی یکدیگر قرار دارد.
دانشنامه عمومی
اُستوانه ( به انگلیسی: Cylinder ) یا سُتوُن یکی از پایه ای ترین شکل های منحنی فضایی در هندسه است که سطح دور آن را مجموعه نقاطی تشکیل می دهد که در فاصلهٔ یکسان از یک خط راست قرار دارند، این خط راست محور نام دارد. دو سر این شکل فضایی به کمک دو صفحهٔ عمود بر محور استوانه بسته می شود. سطح و حجم استوانه از گذشته های دور برای ریاضی دانان معلوم بوده است.
در هندسهٔ دیفرانسیل یک استوانه را به صورت یک سطح خط کشیده تعریف می کنند که مولد آن یک دسته خط موازی می باشد. استوانه ای که مقطع عرضی آن یک بیضی، سهمی یا هذلولی باشد به ترتیب استوانهٔ بیضی گون، استوانهٔ سهمی گون و استوانهٔ هذلولی گون می نامند.
واژه استوانه برگرفته از اُسْطُوٰانَة عربی است که خود نیز برگرفته از واژه اُستوُن یا سُتوُن فارسی است. در گذشته به این شکل فضایی اصطلاح «ستون» یا «استون» در زبان فارسی اطلاق می شده است. همچنین به ارتفاع یا بلندی استوانه واژه «تیرِ ستون» گفته می شده است. چنانچه ابوریحان بیرونی در بخش هندسه کتاب التفهیم گوید:
ستون راست کدام است؟ جسمی است گرد. بن او و سر او دو دایره باشد راست یکدیگر را موازی و تیر ستون کوتاهترین خطی است میان دو مرکز سر و بن. . . . . ستون کژ کدام است؟ این آن ستون است که تیر او بر سطح دایره سر و بن او عمود نباشد و بود کاین سر و بن ستون دایره نباشد ولکن دو شکل متشابه هموارده چون دو مثلث یا دو مربع یا ماننده آن از شکلهای بسیار پهلو.
واژگان سُتْوُن یا اُسْتوُن در زبان فارسی نو برگرفته از واژه سْتوُن ( پارسی میانه: 𐭮𐭲𐭥𐭭𐭩 - stwn' - stūn ) یا اِسْتوُن ( پارسی میانه: 𐫙𐫘𐫤𐫇𐫗 - ʿstwn - istūn ) در زبان پارسیگ که آن ها هم برگرفته از واژه پارسی باستان سْتوُنا ( پارسی باستان: 𐎿𐎬𐎢𐎴𐎠 - stūnā ) بوده است.
در کاربر روزانه یک استوانه به صورت حجمی که دو سر آن بوسیلهٔ یک دایرهٔ راست بسته شده تعریف می شود. مانند منشوری که دو سر آن دایره های همنهشت قرار دارند ( مانند شکل ) . اگر شعاع استوانه r باشد و بلندی آن h، آنگاه حجم آن برابر خواهد بود با:
سطح کل آن نیز برابر است با:
• سطح قاعدهٔ بالایی: ( πr۲ ) +
• سطح قاعدهٔ پایینی: ( πr۲ ) +
• سطح جانبی: ( ۲πrh )
پس سطح جانبی آن بدون قاعده های بالا و پایین می شود:
در واقع سطح جانبی استوانه یک مستطیل است که عرض آن همان ارتفاع استوانه و طول آن همان سطح مقطع استوانه است و سطح کل آن همراه با دو قاعدهٔ بالا و پایین می شود:


در هندسهٔ دیفرانسیل یک استوانه را به صورت یک سطح خط کشیده تعریف می کنند که مولد آن یک دسته خط موازی می باشد. استوانه ای که مقطع عرضی آن یک بیضی، سهمی یا هذلولی باشد به ترتیب استوانهٔ بیضی گون، استوانهٔ سهمی گون و استوانهٔ هذلولی گون می نامند.
واژه استوانه برگرفته از اُسْطُوٰانَة عربی است که خود نیز برگرفته از واژه اُستوُن یا سُتوُن فارسی است. در گذشته به این شکل فضایی اصطلاح «ستون» یا «استون» در زبان فارسی اطلاق می شده است. همچنین به ارتفاع یا بلندی استوانه واژه «تیرِ ستون» گفته می شده است. چنانچه ابوریحان بیرونی در بخش هندسه کتاب التفهیم گوید:
ستون راست کدام است؟ جسمی است گرد. بن او و سر او دو دایره باشد راست یکدیگر را موازی و تیر ستون کوتاهترین خطی است میان دو مرکز سر و بن. . . . . ستون کژ کدام است؟ این آن ستون است که تیر او بر سطح دایره سر و بن او عمود نباشد و بود کاین سر و بن ستون دایره نباشد ولکن دو شکل متشابه هموارده چون دو مثلث یا دو مربع یا ماننده آن از شکلهای بسیار پهلو.
واژگان سُتْوُن یا اُسْتوُن در زبان فارسی نو برگرفته از واژه سْتوُن ( پارسی میانه: 𐭮𐭲𐭥𐭭𐭩 - stwn' - stūn ) یا اِسْتوُن ( پارسی میانه: 𐫙𐫘𐫤𐫇𐫗 - ʿstwn - istūn ) در زبان پارسیگ که آن ها هم برگرفته از واژه پارسی باستان سْتوُنا ( پارسی باستان: 𐎿𐎬𐎢𐎴𐎠 - stūnā ) بوده است.
در کاربر روزانه یک استوانه به صورت حجمی که دو سر آن بوسیلهٔ یک دایرهٔ راست بسته شده تعریف می شود. مانند منشوری که دو سر آن دایره های همنهشت قرار دارند ( مانند شکل ) . اگر شعاع استوانه r باشد و بلندی آن h، آنگاه حجم آن برابر خواهد بود با:
سطح کل آن نیز برابر است با:
• سطح قاعدهٔ بالایی: ( πr۲ ) +
• سطح قاعدهٔ پایینی: ( πr۲ ) +
• سطح جانبی: ( ۲πrh )
پس سطح جانبی آن بدون قاعده های بالا و پایین می شود:
در واقع سطح جانبی استوانه یک مستطیل است که عرض آن همان ارتفاع استوانه و طول آن همان سطح مقطع استوانه است و سطح کل آن همراه با دو قاعدهٔ بالا و پایین می شود:



wiki: استوانه
استوانه (ابهام زدایی). استوانه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
• استوانه
• مهر استوانه
• استوانه کوروش
گزارش تخلف یا اشتباه در معنی• استوانه
• مهر استوانه
• استوانه کوروش
wiki: استوانه (ابهام زدایی)
دانشنامه آزاد فارسی
اُستوانه (cylinder)
اُستوانه
در هندسه، شکل حاصل از حرکت یک خط راست که متکی بر منحنی ثابتی به موازات خود حرکت کند، سطح استوانه ای نامیده می شود. خط را مولد و منحنی را هادی سطح استوانه ای می نامند. استوانه جسمی است محدود به یک سطح استوانه ای و دو صفحۀ متوازی که این سطح را قطع می کنند. مقاطع صفحه ها با سطح استوانه ای قاعده، و فاصلۀ دوصفحه ارتفاع استوانه است. در کاربرد معمول، منظور از استوانه معمولاً جسمی لوله ای شکل، یعنی استوانه ای با قاعدۀ دایره است که صفحۀ قاعدۀ آن بر مولد استوانه عمود است. چنین استوانه ای استوانۀ مستدیر قائم نام دارد. حجم این استوانه برابر است باπr۲h ، که در آن r شعاع قاعده و h ارتفاع است. سطح کل آن نیز برابر استبا ۲πrh+۲πr۲یا۲πrh(h+r) ، که ۲πrhمساحت سطح جانبی، و۲πr۲ مساحت دو قاعدۀ استوانه است.
اُستوانه
در هندسه، شکل حاصل از حرکت یک خط راست که متکی بر منحنی ثابتی به موازات خود حرکت کند، سطح استوانه ای نامیده می شود. خط را مولد و منحنی را هادی سطح استوانه ای می نامند. استوانه جسمی است محدود به یک سطح استوانه ای و دو صفحۀ متوازی که این سطح را قطع می کنند. مقاطع صفحه ها با سطح استوانه ای قاعده، و فاصلۀ دوصفحه ارتفاع استوانه است. در کاربرد معمول، منظور از استوانه معمولاً جسمی لوله ای شکل، یعنی استوانه ای با قاعدۀ دایره است که صفحۀ قاعدۀ آن بر مولد استوانه عمود است. چنین استوانه ای استوانۀ مستدیر قائم نام دارد. حجم این استوانه برابر است باπr۲h ، که در آن r شعاع قاعده و h ارتفاع است. سطح کل آن نیز برابر استبا ۲πrh+۲πr۲یا۲πrh(h+r) ، که ۲πrhمساحت سطح جانبی، و۲πr۲ مساحت دو قاعدۀ استوانه است.
wikijoo: استوانه
فارسی به عربی
اسطوانة , حادلة , عمود , مدفع
پیشنهاد کاربران
لوله
گمان میرود که با استخوان و ستون هم ریشه باشند
استوانه /اسطوانه:
اصل واژه استوانه فارسی است و اسطوانه معرّب آن است. در متون قدیم بیشتر به صورت اسطوانه آمده است ولی امروزه آن را با "ت " می نویسند و این البته دوست تر است.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۲۵. )
اصل واژه استوانه فارسی است و اسطوانه معرّب آن است. در متون قدیم بیشتر به صورت اسطوانه آمده است ولی امروزه آن را با "ت " می نویسند و این البته دوست تر است.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۲۵. )
اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی