معلق کردنمعلق کنندهمعلممعلم دبیرستان یا دانشکدهمعلم زورخانهمعلم سرخانهمعلم مذهبیمعلمهمعلمیمعلمی کردنمعلمی یا تدریس کردنمعلولمعلولیمعلوممعلوم شدنمعلوم کردنمعلوم کردنیمعلوماتمعلومات خاصمعلومات دست و پا شکستهمعمامعمارمعماریمعماری کردنمعماری یا طرح چپ و راستمعمای چینیمعمای شکلیمعمای غیر قابل حلمعمای لفظیمعمای مصورمعماییمعمرمعمولمعمول سازیمعمولامعمولا به وسیله سوزاندنمعمولیمعناییمعنویمعنویتمعنیمعنی اصلیمعنی بخشیدنمعنی چیزی را پیدا کردنمعنی دارمعنی شناسیمعنی مصطلحمعنی و مفهوممعنی ومفهوم خاصی داشتنمعنی کردن