فهرست واژگان در مترادف های فارسی به انگلیسی با حرف ب - صفحه 19

باربری کردنباربندباربندیبارپیچبارخانهبارخت کوب کوبیدنباردادباردارباردار شدنباردار کردنبارداریبارزبارزش 25 سنتبارزش شش پنسبارزش یک پنیبارسفربارشبارش متوالیبارشکبارعام دادنبارغبتبارفیکس متحرکبارقهبارقه داربارگاهبارگرانبارگیربارگیریبارگیری شدهبارگیری کردنبارنامهبارندگیبارندگی زیادبارهباره دندانبارهابارهنگباروباروتباروت پنبهباروحباروربارور بودنبارور ساختنبارور شدنبارور کردنباروریبارونبارونتبارونی

15161718192021222324