معالجهمعالجه امراض دست وپامعالجه غلطمعاملا ت چیمعاملاتمعاملات قماری کردنمعاملهمعامله ایمعامله ای را فسخ کردمعامله بمثل کردن بامعامله خرده ریزمعامله قاچاقی انجام دادنمعامله قماریمعامله گر پایاپایمعامله کردنمعاندمعاهدهمعاهده و مقاطعهءمعاهده ورسایمعاوضهمعاوضه کردنمعاونمعاونت کردنمعاینهمعاینه عمومیمعاینه کردنمعبدمعبرمعبودمعتادمعتاد بنوشیدن الکلمعتاد ساختنمعتاد شدنمعتاد کردنمعتاد کنندهمعتبرمعتبر ساختنمعتبر شناختنمعتدلمعتدل کردنمعترض شد بهمعتقدمعتقد بخدامعتقد به فلسفه طبیعیمعتقد بوجود سه اقنوم در خدای واحدمعتقد بودنمعتقداتمعتقدات واداب ورسوم قدیمی واجدادیمعتمدمعجزه