خجالت دادنخجالت زده ی … شدخجالت کشید ازخجالتیخجستهخجلخجلتخداخدا مانندخدا کندخداپرستخداحافظخداحافظی کردنخداشناسخداشناسیخدانشناسخدانگهدارخداوندخداوندگارخدای دروغیخدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانانخداییخدایی که دارای قوه خارق العاده بودهخدشهخدعهخدعه کردنخدمتخدمت انجام دادنخدمت کردنخدمتگذارخدمتگزارخدمتگزارانخدمتکارخدمتکار بیمارستانخدمه کشتیخدنگخدوخرخر خر کردنخر نرخر کردنخرابخراب شدنخراب کردخراب کردنخرابهخرابکارخرابکاری عمدیخرابکاری کردنخرابی