خر کردن


مترادف خر کردن: فریفتن، گول زدن، خام کردن، شیرین زبانی کردن، مداهنه کردن، چاپلوسی کردن، تملق گفتن به منظور سوء استفاده یا فریفتن

معنی انگلیسی:
cajole, cheat, fool, gull, to fool, to cajole

لغت نامه دهخدا

خر کردن. [ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خر کردن کسی ؛ با تملق او را فریفتن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- امثال :
خرش کن بارش کن . ( از امثال و حکم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) فریب دادن فریفتن .

فرهنگ معین

(خَ. کَ دَ ) (مص م . ) فریب دادن ، فریفتن .

واژه نامه بختیاریکا

( خِر کِردِن ) راه گلوی کسی را گرفتن؛ خفه کردن؛ جلوی تنفس کسی را گرفتن

مترادف ها

wheedle (فعل)
چاپلوسی کردن، گول زدن، ریشخند کردن، خر کردن

فارسی به عربی

تملق

پیشنهاد کاربران

بپرس