کلاهککلاهک دودکشکلبهکلبه یا اطاقک موقتیکلبه یاالونک چوبیکلبه ییلا قیکلبیکلروفیلکلرینکلسیمکلفتکلفت تر شدنکلفت و کوتاهکلفت کردنکلفتیکلمکلمات قصارکلمهکلمه ء متضادکلمه ء وصفیکلمه مبتذلکلمه مترادفکلمه هم معنیکلنگکلنگ دو سرکلنگ زدن وکلنگ ساخت را بر زمین زدکلنیکلهکله خشککله شقکله قندکلوچهکلوچه پزکلوچه خشککلوچه قیمه دار یا میوه دارکه سرخ کنندکلوچه گوشت پیچکلوچه میوه دارپایکلوچه کوچککلوچه یا نان پخته شده در قالب های دو پارچه اهنیکلوخکلوخ کوبکلوخهکلککلکسیونکلیکلیتکلیت بخشیدنکلیدکلید در خانه