کله خشک

/kallexoSk/

مترادف کله خشک: خودرای، خودسر، قد، کله شق، لجباز، لجوج، مستبد، مستبدالرای، یک دنده

معنی انگلیسی:
brainless, foolish

لغت نامه دهخدا

کله خشک. [ ک َل ْ ل َ /ل ِ خ ُ ] ( ص مرکب ) کنایه از مردم دیوانه و سودایی مزاج باشد. ( از برهان ). کنایه از مردم دیوانه و سودایی مزاج باشد. ( از آنندراج ). مردم سودایی و دیوانه مزاج. ( ناظم الاطباء ). || تریاکی. ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). تریاکی و معتاد به تریاک. ( ناظم الاطباء ). || کله شق. یک دنده.( فرهنگ فارسی معین ). || تخم مرغی را نیز گویند که آن را سرازیر گذاشته خشک کرده باشند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

( ~ . خُ ) (ص مر. ) (عا. ) ۱ - دیوانه مزاج . ۲ - کله شق ، یک دنده .

مترادف ها

woodenhead (اسم)
کله خر، کله شق، کله خشک

numskull (اسم)
بیشعور، کله خشک

loggerhead (اسم)
احمق، لاک پشت دریایی، نوعی اردک دریایی، انواع مرغان مگس خوار، نوعی افت پنبه، گیاهان جنس قنطوریون، کله خشک

فارسی به عربی

غبی

پیشنهاد کاربران

بپرس