روی اب نگاهداشتنروی اتش پختنروی امواج بالا و پایین رفتنروی برتافتنروی پرده افکندنروی تخم خوابیدنروی تخم نشستنروی چیزی حساب کردنروی خاکروی دادنروی درهم کشیدنروی دهندهروی سندان کوبیدنروی سیخ یا انبر کباب کردنروی صحنه ء نمایش ظاهرشدنروی صفر میزان کردنروی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یا نشاندنروی همروی هم انباشتنروی هم رفتهروی هم ریختنروی هوایا اب شناور ساختنروی کاغذ نوشتنروی یا داخلروی یک پا جستنرویارویا دیدنرویاروی شدنرویاروییرویانرویانیرویانیدنرویایی بودنرویدادرویداد بدرویداد ناگواررویشرویش انشعابیرویش شاخهرویهرویهم قرار دادنرویکرد سیاسیروییروییدنرویین تنرکرک گورک گوییرک نگاه کردنرک و پوست کنده