رک گو

/rokgu/

مترادف رک گو: صریح، صریح اللهجه

معنی انگلیسی:
openhearted, outspoken, frank

لغت نامه دهخدا

رک گو. [ رُ ] ( نف مرکب ) که صریح گوید. که عادت به گفتار صریح دارد. صریح اللهجه. آنکه گفتنی آشکار گوید و پنهان ندارد. آنکه بی پرده سخن گوید. ( یادداشت مؤلف ).

مترادف ها

unreserve (اسم)
بی پرده گویی، رک گو، بیمحابایی

free-spoken (صفت)
بی پرده، بی محابا، رک گو، ساده گو

plainspoken (صفت)
رک گو، صاف و پوست کنده، بی ریا و تزویر

frank (صفت)
صریح، صادق، صمیمی، بی پرده، رک، رک گو

open (صفت)
فراز، صریح، دایر، باز، اشکار، روباز، بی ابر، مفتوح، ازاد، در معرض، رک گو، بی الایش، فاش، علنی، سرگشاده، گشوده، واریز نشده، بی پناه

ingenuous (صفت)
اصیل، صاف و ساده، رک گو

فارسی به عربی

ختم , صریح

پیشنهاد کاربران

( صریح اللهجة ) صریح اللهجة. [ ص َ حُل ْ ل َ ج َ ] ( ع ص مرکب ) رک گوی. آنکه سخن بکنایت نگوید بلکه آنچه در دل دارد آشکارا بیان کند. || بی باک در گفتار. رجوع به صریح شود.

بپرس