" ایوَر:ēwar" در زبانِ پارسیِ میانه - نو برابر با واژگانِ بیگانه" for sure، for certain, certainly" می باشد.
( همچنین است: "ēwarīhā" که در آن "īhā - " پسوندِ قیدساز بوده است و اینکه در واژه یِ "تنها" نیز این پسوند را داریم. )
... [مشاهده متن کامل]
پَسگشت:
روبرگ 207 از نبیگ "زبانهایِ ایرانی" ( گرنوت ویندفُر ) - بخش پارسیِ میانه
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم cert
📌 این ریشه، معادل "sure" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "sure" یا "certain" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 certain: being ‘sure’ about something
🔘 certainty: the state of being ‘sure’
🔘 certify: to make officially ‘sure’ or confirm
🔘 certificate: a document that makes something ‘sure’ or official
🔘 certification: the process of making skills or facts officially ‘sure’
🔘 certifiably: in a manner that can be made ‘sure’ or verified
🔘 certitude: absolute ‘surety’ or conviction
🔘 ascertain: to find out and make ‘sure’
🔘 uncertain: not ‘sure’; doubtful
🔘 incertitude: a state of not being ‘sure’; insecurity
🔘 decertify: to take away official ‘surety’ or approval
مطمئنا - قید
I will certainly be thereقطعا - قید
This is certainly trueیقینا - قید
She will certainly winحتما - قید
Certainly, I will help youالبته - قید
Certainly, you can borrow my car
... [مشاهده متن کامل]
بی شک - قید
He is certainly the best candidate
بدون شک - قید
. I am certainly in favor of you
مسلما - قید
. It is certainly a fact you should learn it
بی چون و چرا - قید
He obeyed his commander certainly
1. بدون تردید . بطور مسلم. مطمئنا. یقینا 2. ( در پاسخ سوال ) البته! حتما!
مثال:
this is certainly a hard work
بدون تردید این یک کار سخت است.
our incomes are certainly lower
درآمدهای ما مطمئنا و مسلما کمتر است.
Shall we eat now?’ ‘Certainly. ’
می شود الان بخوریم؟ بله. البته!
بدون شک، قطعاً
مثال: She will certainly be at the meeting tomorrow.
او فردا قطعاً در جلسه حاضر خواهد شد.
اطمینان، یقین. قطع، امر مسلم، قانون فقه: یقین، روانشناسی: یقین، بازرگانی: قطعیت. بی گمان
بدون شک، قطعا
Certainly, I can help you with that.
بدون شک، می توانم به شما کمک کنم.
sureness, assurance, confidence, conviction, faith, positiveness, trust, validity
- fact, reality, sure thing ( informal ) , truth
اطمینان، یقین. قطع، امر مسلم، قانون فقه: یقین، روانشناسی: یقین، بازرگانی: قطعیت. بی گمان.
بی گمان
حتما، مطمئنا، همانا، بلا شک، بدون شک، بی تردید
شک نکنید
بله حتما
certain: معین، مشخص
certainly: یقیناً
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : certify / certificate
✅️ اسم ( noun ) : cert / certificate / certification / certainty / certitude
✅️ صفت ( adjective ) : certain / certifiable / certificated / certified
... [مشاهده متن کامل]
✅️ قید ( adverb ) : certain / certainly / certifiably
بدیهی است
قطعا، مطمعنن، صد در صد، صد البته
قطع به یقین
محققا"
=not half
Absolutely; I strongly agree. Primarily heard in UK, Australia
الزاماً، قطعاً، حتماً
مشخصا
Certainly:sure
Exactly
به ظن قوی
اعتماد کردن
قطعا ، حتما
طبیعتا، بدیها، بدیهیه که. . .
قطعا
مطمعنن
البته ( که درست است، که اینطور است، که برای شما فراهم است - معمولا وقتی کسی درخواستی داره و ما میخوایم بگیم البته که میشه - )
مطمئنأ
You certainly have no choice but to do so
مسلمأ جز این چاره ی ندارید
مطمئناً . یقیناً
used to reply completely or to emphasize something and show that there is no doubt about it
مترادف :definitly حتما
بی برو برگرد
Definitely
قطعا
حتما
Undoubtedly
قطعا. بی شک
اطمینان داشتن حتما قطعا
مطمئنا
یقینا
به یقین دارم
یقینا
certainly isn't nice
درست درواقع
قطعا، مطمئناً
قطعا
حتما
مطمئنا
اطمینان
صد البته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٥)