دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ فارسی عمید با حرف م - صفحه 13
متراژ
متراکب
متراکم
متربت
متربد
متربص
مترتب
مترجم
متردد
مترس
مترسل
مترسم
مترسک
مترشح
مترشش
مترصد
مترف
مترقب
مترقی
مترنم
مترو
مترونوم
متروک
متروکه
متریک
متزاید
متزایل
متزعزع
متزلزل
متزهد
متزین
متسابق
متسالم
متساوی
متساوی الاضلاع
متساوی الساقین
متسع
متسق
متسلح
متسلط
متسلی
متسوق
متشابه
متشابهات
متشابک
متشاعر
متشاغل
متشاکل
متشبث
متشبه
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18