دنبلدنبلاندنبلیدنبلیددنبهدنبه برشتهدنبه به گرگ سپردندنبه پرواردنبه تاو دادن برای کسیدنبه خوردندنبه گدازدنبه لیسکودنبه مرغدنبودنبوسدنبوستروودنبویدنبکدنتدنتون جی بردیکدنجدنجاکادنجوردنچکولدنددندا نهای تیز جلودندا نهای نیشدندابدنداپزشکدندالدنداندندان اذریدندان ارهدندان از بن برکندندندان از دور نمودندندان اسب پیشکشی را نمی شمارنددندان اسیادندان اسیاییدندان اضافیدندان افرین کردندندان افشردندندان اویلیقدندان بر جگر داشتندندان بر جگر نهاددندان بر چیزی کردندندان بر حرف خود گذاشتندندان بر روی جگر گذاشتندندان بر سر دندان نهادندندان بر سنگ امدندندان بر یکدگر زدن