زهره رجایی زاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cosmopolitan: جهان شمول

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

validate: شارژ کردن کارت

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acquirer: خریدار

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sufficiently: به قدر کافی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hand washing: مایع دستشویی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nursing baby: پرستار کودک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accordingly: برهمین اساس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

primarily: در وهله اول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adequately: به درستی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dialogical understanding: درک متقابل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anthropology: مردم شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strictly: به طور جدی به شدت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

publications: انتشارات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

basic book: کتابهای پایه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bibliography: منابع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bibliography: فهرست منابع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interstice: مجازی: خلاء

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curate: اداره نمایشگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in that: چرا که

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well arrange: سازمان یافته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pluralism: کثرت گرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pluralism: کثرت گرایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

based upon: بر مبنای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

based upon: بر مبنای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consultation: تبادل نظر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfilled: محقق شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bivalence: دوگانگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ingredients: چاشنی ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pad out: 1 - طولانی کردن ( متن و. . . ) متن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pad out: 1 - طولانی کردن ( متن و. . . ) متن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

exiting: دوستانی که معنی هیجان انگیز و هیجان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

downbeat: در موسیقی: اولین ضرب هر میزان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downbeat: در موسیقی: اولین ضرب هر میزان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

millisecond: عامیانه: ایکی ثانیه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beatless: بدون ضربه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

past due bill check: چک برگشتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emphasize: گوشزد کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overall total: جمع کل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

program: رشته درسی مثلا engineering program: ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aptitude test: تست استعدادیابی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aptitude test: تست استعدادیابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waiting staff: پیشخدمت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temp: پاره وقت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

temp: پاره وقت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

undoable: نشدنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entry level: استخدام اولیه ( مناسب تازه کاران ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull sth shit: لفظ تقریبا بی ادبانه عامیانه. به مع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have come over: کسی را دعوت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flash card: کارت تصویری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

debit card: کارت بانکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave sb on read: پیامهای کسی را خواندن و دیدن اما جو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave sb on read: پیامهای کسی را خواندن و دیدن اما جو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phew: آخیش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eew: ایش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

launcher: رابط گرافیکی رام گوشی راه انداز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

binding: لازم الاجرا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tracking: پیگیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do up: بازسازی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mail: چیزی که دوستان به عنوان واحداندازه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accompanying information: اطلاعات ضمیمه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foundering: بنیانگذار، از پا افتادن، لنگ شدن، ف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honor a promise: عملی کردن وعده به وعده خود عمل کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

science backed: پشتوانه علمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bask in the sun: حمام آفتاب گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bask in the sun: حمام آفتاب گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmade: نامرتب مثلا در مورد رختخواب: مرتب ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unmade: نامرتب مثلا در مورد رختخواب: مرتب ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

military exercise: رزمایش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cons: نقاط ضعف

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های زهره رجایی زاده