زینب - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gold: Tomorrow we will go to the gold sho ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

support: When you support me I love you mor ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

palace: With the point of the Dar al - Khal ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: Once I drove to Tabriz with my uncl ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

host: Will you be hosting our family on E ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the suitor: From a wealthy boy family, The suit ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day one: She loved you from day one

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

Make: Make me your own من را از آن خود کن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debt: They did not clear the debt And als ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

father in law in: The story of the illness of your fa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ocd obsessive compulsive disorder: دوستان وسواس فکری هست یا نفوس بد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heyran: I'm not surprised You did not share ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gold beautifully: Why are you lazy with the current s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very lucky: My father was happy and congratulat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gold leg brace: پا بند طلا ، تحریک احساسات You said ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

camaraderie: حس صمیمیت و رفاقت İ love this feel ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

green spring: فصل بهار سبز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grocery chain store: فروشگاه زنجیره ای مواد غذایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ata jan va star: Upstairs in our house A name and a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loves live: She will not talk about life in ano ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

our marriage: True, our marriage is more importan ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what will you do: He says he can even get married bef ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practical: عملی ، بکار خور، میسر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dance in love: We will dance in love at the weddin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very nervous: You strangled me in a cage I'm ver ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noura: بسم ربَّ النور، نورا Babajon, I am ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

our groom: I want him to be our groom He must ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appearance: I'm tired of your appearance and yo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

star light: You could not achieve the degree of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bright star: The second day, Rabi al - Awal, is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavenly light: The second day, Rabi al - Awal, is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

danced in azeri: I had never been so tired I only da ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marrie: My father said on the first day tha ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aunt husband: شوهر خاله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatherly: Emotional feeling ، fatherly feelin ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carpet weaver: His father is a poet and literary f ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

majesty mousa: حضرت موسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quince fruit: Grate the Quince fruit and add one ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

angry children: Two Pit Bulls in a Month Want to Qu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feeling of happiness: Pat and Matt are betraying the girl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gates: Do not let the gates of paradise be ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

land: Legal work was done yesterday We h ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

real: I took you to the real future من شم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grandfather mousa: Their grandfather Mousa will come a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groom: داماد The groom should decorate Jac ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your brother: God willing, your brother will own ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beautiful gym: بدنسازی ( اساتیل زیبا ) She danced ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affection: Love and affection دوست داشتن و عشق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

records tourism: The two - person tour records touri ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

second boy house: The two - person tour records touri ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rare rare: You do not know a girl completely f ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decoration design: You will not interfere in the desig ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

black cat: The black cat might have lost me I ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divine light: Let our home life be full of divine ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheek pits: With a smile on the left cheek pits ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

driving: I took the first stage of passing t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life: Life should be run according to you ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

semi secret love: Their semi - secret love will have ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devastat: ویرانگر ، زجر اور I am not a person ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lick: لیسیدن Kissing, tongue ، eat بوسیدن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

star: Heigh Mousa, Take the star from the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal issues: The first son tells the second son ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my son in law: My mother used to say that he ( ie ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk: Talk a little more about ourselves ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unlucky: How unlucky we are What are we wait ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

build complete houses: Build, complete houses ساختمان ، تک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

much: I love you too much بیش از اندازه د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

niavaran palace: کاخ نیاوران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

romantic dance: Romantic dance for two رقص عاشقانه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outdor: I had a dream at seven in the morni ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strengthen relationships: روابط را مستحکم بهبود بخشیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nowruz: عید نوروز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nowruz: عید نوروز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dismiss: Dismiss someone Rejecting someone ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

angry mood: What is the cause of your greedy an ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

romantic nights: شبهای رومانتیک Your party and I st ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

completely: I completely agree کاملا موافقم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gold crown: تاج سر طلا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gold crown: تاج سر طلا

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grease her sybil: سیبیل او را چرب کردن

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یجب: إجراءات سریعة وفی الوقت المناسب یجب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یجب: إجراءات سریعة وفی الوقت المناسب یجب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

way: Where there is a wish, there is a w ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harvest moon: ٠٤اولین ماه کامل در پائیز که بسیار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defer: قبول داشتن بایدها و اعتماد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lovemaking: عشق بازی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juicy: آبدار ، سولو، طراوت ، شاداب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lustful: هوس برانگیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lustful: هوس برانگیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slick: لیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do you love me: منی سویوریون؟ گَل گورشونیم باهم د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

period pain: I woke up in the morning with perio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baby: نوزاد ، زاده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you come to see me: I will not talk to you and I will b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turnin: ( Turning money into a building ( l ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sperm y: اسپرم مرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excellent selected person: شخص منتخب عالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parents: والدین الآباء و الأم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family relationships: Having a great interest in family r ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love of his father: Amir Mohammad has a father ( King l ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sharpening teeth: دندون تیز کردن اتیوی دیشمه چَکرم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grandchildren: Long life that can see all his gran ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چله بری نوزاد: Mohammad Mehdi always does his job ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

houseı: A star always shines Do not play st ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

privacy and sanctity: حریم The boy looked and said that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consent: Tell my father - in - law to talk t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my father in law: Tell my father - in - law Eid, talk ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wear thin: لبریز شدن ( در مورد صبر ) تو عمل ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no patience: Tired There is no patience It is no ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eternal boycott: تحریم ابدی دامارسیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elclon: همسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love room: حرم سرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creamy sweets: This morning I had a dream that my ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good new: The interpretation of my dream is t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dance love: I will dance for you with this song ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

men's love shirt: پیراهن مَردانه عشق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy love: زندگی کنونی ، زندگی فعلی Do I have ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mother's seal: مِهر مادر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abdomen: I did not have that much belly fat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light of the shrine of your love: ستاره نور حرم سرا عشق تو I am supp ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

romantic love: But I like a romantic man with a st ...

١ سال پیش

مدال‌های زینب