رضا زنگیآبادی

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
skip to١٣:٠٨ - ١٣٩٩/٠٥/٠٢Skip to sth مستقیما به سراغ. . . رفتن / کار مطلب و غیره یکراست به سر وقت . . . . رفتنگزارش
9 | 0
charge up٢٠:٣٠ - ١٣٩٩/٠٥/٠١با شتاب بالا رفتن he charged up the building’s steps two at a time پله ها ساختمان را دوست یکی بالا رفت گزارش
2 | 1
go far١١:٥٩ - ١٣٩٩/٠٤/٣٠( پول ) قدرت خرید داشتن ارزش داشتن کاری از پیش بردن ( غذا آذوقه و غیره ) کافی بودن/ رسیدن ( شخص ) موفق بودن گزارش
12 | 1
right mind١٥:٥٢ - ١٣٩٩/٠٤/٢٨nobody in their right mind هیچ آدم عاقلی go/ be out of one's mind / not in one's right mind دیوانه بودن / خل بودن/ کسی به سرش زدنگزارش
5 | 0
hostage١١:٤٨ - ١٣٩٩/٠٤/٢٨a hostage to fortune ضامن خوشبختی hold/ take sb hostage کسی را گروگان گرفتن give hostages to fortune خود را به دست تقدیر سپردن دل به دریا زدنگزارش
21 | 1
undivided٢١:٣٥ - ١٣٩٨/١٢/١٢کامل صد در صد تمام تمام و کمال دربست بی کم و کاست تقسیم نشده یکپارچه متحدگزارش
124 | 1
barred١٦:٥٣ - ١٣٩٨/١١/٠٣خط خورده ( در گفتمان های چهارگانه لکان ) barred S ( سوژه خط خورده )گزارش
14 | 0
distress١٢:٠٥ - ١٣٩٨/٠٩/٣٠اصطلاحی هایدگری به معنای عسرت عسرت حال کسانی که در هنگام وانهادگی هستی چشم انتظار ظهور هستی در آینده اند گزارش
23 | 3
alternatively١٠:٠٦ - ١٣٩٨/٠٧/٣٠وگرنه به جای آن به عنوان راهی دیگر و یا اینکه or alternativelyگزارش
41 | 1
entertain٠٩:٥٩ - ١٣٩٨/٠٧/٣٠تامل کردن در باره ی سبک و سنگین کردن پروراندن پر و بال دادن به ترتیب اثر دادن به ( پیشنهاد )گزارش
30 | 3
donation٠٩:٠٦ - ١٣٩٨/٠٧/٣٠هبه ( فقه/ حقوق ) ( عقدی که در آن شخصی مالی را بدون دریافت چیزی به دیگری واگذار می کند )گزارش
14 | 0
فهرست جمله های ترجمه شده
unheard of١٥:٠٩ - ١٣٩٨/١١/٠٢
• It is unheard-of to laugh at a funeral.
پذیرفتنی نیست که کسی در مراسم ختم بخندد5 | 0