پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٥١٩)
برای جان به در بردن باکمال جدو جهد با تلاش و سرعت زیاد و عجله زیاد کاری را انجام دادن طوری فعالیت کردن که انگار جونش در خطره
اعتماد کردن به کسی
اعتماد کردن به کسی
محتمل
هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
شانس ممکن شانس محتمل
هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
تمایل برای چیز های ممکن و قابل ملموس و عینی
هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
داشتن اعتماد به نفس زیاد درباره شانس موفقیت در چیزی
داشتن اعتماد به نفس زیاد درباره شانس موفقیت در چیزی
داشتن اعتماد به نفس زیاد درباره شانس موفقیت در کاری
وادار به نقل مکان کردن به اجبار نقل مکان کردن
روز مبادا
چیزی را برای روز مبادا نگه داشتن
با دقت پول خرج کردن تا بتونی کمی پس انداز داشته باشی صرفه جویی کردن در هزینه ها برای پس اندازه پول
با دقت پول خرج کردن تا بتونی کمی پس انداز داشته باشی صرفه جویی کردن در هزینه ها برای پس اندازه پول
با دشواری و آرامی از میان چیزی عبور کردن John climbed through the window into the kitchen.
چه مصیبتی !!!!!!!!!!!!
عبارتی که برای نشان دادن بیزاری از یک موقعیت استفاده می شود. بیشتر برای چیزی استفاده می شود که باعث ایجاد اختلال در فعالیت های لذت بخش ( اغلب غیرقانو ...
شماره تلفن دوستان یا آشنایان برای زمانی که مورد اضطراری رخ دهد
In case of emergency number
مطابقت داشتن با منطبق شدن با همزمان بودن با
فیلتر ضد هرزنامه ( کامپیوتر )
خالی کردن باتری پنجرشدن لاستیک
باتری خالی کردن
I'm going to
منطقه ورود ممنوع
دوری کردن ار کسی یا چیزی تا حد ممکن
دوری کردن ار کسی یا چیزی تا حد ممکن
کاملا فهمیدن و درک کردن چیزی مخصوصا بعد از تحقیق و بررسی دقیق
متوجه شدن زیرک
موفق به درک کردن چیزی مخصوصا چیزی سخت و پیچیده
موفق به درک کردن چیزی مخصوصا چیزی سخت و پیچیده
موفق به درک کردن چیزی مخصوصا چیزی سخت و پیچیده
چیزی را پنهان کردن مخفی کردن
چیزی را آشکار کردن چیزی را باز کردن چیزی را علنی کردن چیزی را فاش کردن
چیزی را آشکار کردن چیزی را باز کردن چیزی را علنی کردن چیزی را فاش کردن
عصر ارتباطات
عصر فناوری ارتباطات
به چیزی با احتیاط برخورد کردن چیزی را باور نکردن
افراد غیر متخصص افراد غیر حرفه ای
بخش صدمات جزیی
minor injuries unit بخش صدمات جزیی
صدمات جزیی
برنامه تشخیص خطا عیب یاب دیاگ
برنامه عیب یاب ( برنامه نویسی )
در محلی حبس شدن مجازات شدن