نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
that would be telling: بگم لو میره اینجا telling به معنای ...
جدید ١٣ ساعت پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
push around: زور گفتن به کسی
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a point of: توجه یا عنایت خاصی به انجام کاری دا ...
٣ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dwell on: کلید کردن یا قفل کردن روی چیزی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rightly so: حق هم داره حق هم دارن وقتی کسی کار ...
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose it: Then she just lost it completely an ...
٣ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
walk away: He walked away راهشو گرفت رفت . . . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let sleeping dogs lie: دوستان دقت کنند که "پا روی دم شیر ن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

اولین لایک کردن

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

اولین دیسلایک کردن

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل حداقل ١٠٠ رای

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bite the dust: گور به گور شدن ( در ال وقتی میخوای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
up to mischief: شیطنت کردن، بازیگوشی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shop around: مغازه ها را گشتن ( برای یافتن بهتری ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get mixed up: قاطی یک جمع یا افراد خاصی شدن ( مخص ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have something up one's sleeve: نقشه ای زیر سر داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
walk all over sb: سوار کسی شدن ( سوء استفاده از کسی )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
meet someone halfway: تا یه جاهایی باهم پیش رفتن ( نه تما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
meet someone halfway: تا یه جاهایی باهم پیش رفتن ( نه تما ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mess around: کسی را سر کار گذاشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in the saddle: سکان را در دست داشتن، در مسند قدرت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
walk away: He walked away راهشو گرفت رفت . . . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cry one's eyes out: چشم های کسی از گریه قرمز شدن ، شخص ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
turning in his grave: روح یا بدن کسی در قبر لرزیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tell me another: آره باورم شد! یه چی بگو باورم شه! ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pin one's hopes on someone: به چیزی یا کسی امید بستن دل خود را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take a person's life: جان کسی را گرفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stand accused of something: در مظان اتهام قرار گرفتن متهم به چی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
false economy: اقتصاد کاذب سلسله اقدام های اقتصادی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the doctor's: مطب دکتر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
branch manager: مدیر شعبه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
won his affection: محبت کسی را جلب کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
win someone's affections: محبت کسی را بدست آوردن دل کسی را بد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wouldn't be seen dead with: اگه بمیرم هم همچین کاری نمی کنم دو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
not that i know: تا جایی که خبر دارم نه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not take a blind bit of notice: سر سوزنی توجه نکردن سر سوزنی محل نذ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make as if: وانمود کردن به کاری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
and no mistake: شک نکن - شکی توش نیست - بی بروبرگرد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
and don't you forget it: اینو تو گوشِت فرو کن مثال I’m the ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pop in: یه تک پا جایی رفتن سر زدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pop one's clogs: ریق رحمت را سر کشیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
break the bank: ( به کنایه ) یه خزانه خرج چیزی کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the rough with the smooth: با خوب و بد چیزی ساختن با بالا پایی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in those days: قدیما اون روزها قبلاها
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
within limits: تا یه چارچوبی تا یه حدی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
come off of: از جای بلندی ( مثل سقف ) پایین آمدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
all comers: تمامی شرکت کنندگان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
know what's what: میدونه چی به چیه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow over: فروکش کردن ، خوابیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be at someone`s elbow: شانه به شانه کسی حرکت کردن در فاصله ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make whoopee: ( اصطلاح قدیمی ) عشق و حال کردن سکس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
break the internet: اینترنت را ترکاندن ( پست یا مطلبی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
break the back of something: شاخ چیزی را شکستن قسمت سخت کاری را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sit on someone's stomach: در مورد غذا: توی معده سنگینی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come to pieces: ( قطعات چیزی ) از هم باز شدن ، از ه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get to work: دست به کار شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stick to one's commitment: به تعهدات خود پایبند بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fall all over oneself: خود را به هر دری زدن ( برای انجام ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take into one's head: به سر کسی زدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lose one's life: جان خود را از دست دادن مردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
meet one's maker: خالق خود را ملاقات کردن ( کنایه از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
meet one's eyes: چشم تو چشم شدن چشم در چشم هم نگاه ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lose one's way: راه خود را گم کردن از مسیر خود منحر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
read someone's mind: ذهن کسی را خواندن دانستن اینکه در ذ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw the line: حد و مرز قائل شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spare somebody's blushes: کسی را خجالت زده نکردن ( با مخفی کر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sit under: پای درس کسی نشستن شاگرد کسی بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nothing to sneeze at: چیزی نیست که بشه به راحتی ازش گذشت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
with one voice: یکصدا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
with the naked eye: با چشمان غیرمسلح ( بدون استفاده از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
till one's dying day: تا روز مرگ کسی تا عمر داره
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
if i may be so bold: ببخشید جسارته ببخشید قصد جسارت ندار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
worse luck: آخر بدشانسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
for weeks on end: یک هفته تمام ( برای تاکید بر طولانی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on everyone's lips: سر زبانها سر زبان همه چیزی که همه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not just any: دوستان دقت کنن که این عبارت معنی "ن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pull the wool over someones eyes: سر کسی شیره مالیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
no end: بی اندازه مثلا من بی اندازه خوشحال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
alive and well: سرحال و قبراق
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
within an inch of: تا یک قدمی چیزی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
there and back: رفت و برگشت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
there ain't no such thing as a free lunch: پنیر مجانی فقط در تله موش پیدا میشه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
there's no knowing: نمیشه گفت ، نمیشه فهمید
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
new one on me: برام تازگی داشت نمیدونستم ، خبر ند ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
it will never do: این راهش نیست این که نشد اصلا کار د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
face time: ملاقات یا صحبت حضوری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go with: در مورد دو نوع غذا و خوردنی: چسبیدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go west: به ( باد ) فنا رفتن ( مردن کسی یا خ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a mind of it's own: ( در مورد یک وسیله که انگار از کنتر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
have a nodding acquaintance with someone: با کسی در حد سلام و علیک آشنا بودن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
have a passing acquaintance with: با کسی در حد سلام و علیک آشنا بودن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a figure on it: عدد و رقم تعیین کردن برای چیزی عدد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a gloss on something: رنگ و لعاب دادن به چیزی ( تاکید بر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put a spoke in his wheel: چوب لای چرخ کسی گذاشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put a spoke in someone's wheel: چوب لای چرخ کسی گذاشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
long story short: خلاصه داستان این که داستان رو خلاصه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
far from the madding crowd: ( جایی ) به دور از جماعت دیوانه ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
i think not: فکر نکنم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
plead the fifth: ( به طنز ) توسل به متمم پنجم ( که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rather you than me: اصلا دوست ندارم جای تو باشم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hatchet face: کریه المنظر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for the best: یه خیری توش هست یه خیری توش بود
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for love nor money: به هر دری بزنی بالا بری پایین بیای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
against the run of play: ( در فوتبال ) برخلاف جریان بازی ( ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bank balance: موجودی حساب بانکی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
easy prey: طعمه یا لقمه آماده بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be so good as to: برای درخواست مودبانه بکار میره میشه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
beat someone's brains out: با کتک زدن مغز کسی را متلاشی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boarder: دانش آموز خوابگاهی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
book token: بن کتاب
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
breath test: تست الکل برای مشخص شدن مصرف الکل
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
carpet slipper: دمپایی خانگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
catherine wheel: حلقه آتش بازی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
choose up: ( بازی ) یارگیری کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
churchgoer: مسجدی خودمون ، بچه هیاتی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cockcrow: ( وقت ) خروس خوان دم صبح
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
correct me if i'm wrong: اگه دروغ میگم بگو
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dental practitioner: عنوان رسمی برای دندانپزشک
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
devein: رگ گیری کردن میگو و . . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
clerical collar: یقه آخوندی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
doggone: سگ تو روحش
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drone strike: حمله پهپادی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
edacious: سیری ناپذیر
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
evidence of title: سند مالکیت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
faith can move mountains: ایمان ( قوی ) می تونه کوه رو جابجا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
family practice: فک کنم ( درمان در منزل ) معنی میده
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fat free: بدون چربی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
finger mark: رد انگشت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fire drill: تمرین فرار از آتش ( دوستان دقت کنن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
floor prices: کف قیمت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
flower child: هیپی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
following wind: باد موافق
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
for fear of: که نکنه از ترس اینکه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
games: زنگ ورزش رو هم میگن ( در مدارس )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
goalmouth: محوطه شش قدم ( جلوی دروازه فوتبال )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
habit forming drugs: داروهای اعتیادآور
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
how about that: چطور آخه؟ ( با تعجب )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
jack frost: ننه سرما
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
joypad: دسته بازی کامپیوتری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
keep kosher: ( در مورد غذا در یهودیت ) حرام و حل ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look like a drowned rat: مثل موش آب کشیده شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
low traffic: ( مکان، راه و . . . ) کم رفت و آمد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make mischief: سعایت کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
nice and: حسابی ( به جای صفت استفاده میشه )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
peace accord: پیمان صلح
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have your pick: دست آدم در انتخاب چیزی باز بودن The ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
picture window: پنجره رو به منظره
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plan of action: برنامه عملی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
price fluctuation: نوسان قیمت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reap what you sow: هر چی بکاری همونو درو می کنی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
resident alien: خارجی مقیم
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rise from the ranks: مدارج ترقی را طی کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
one's number is up: عمر کسی سرآمدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in spite of him: با اینکه دلش یا خودش نمی خواست علیر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
take into one's confidence: کسی را به خلوت خود راه دادن کسی را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the shine off: شیرینی چیزی را تلخ کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wide bodied: ( هواپیما ) پهن پیکر
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
٤ ماه پیش