R@M!N - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tolerance threshold: آستانه تحمل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too much on my plate: بسیار مشغول بودن، خیلی درگیر بودن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emigration: Immigration = entering foreign coun ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

escape me: You can't remember it Sorry. . . . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

financial constraints: محدودیت های مالی Also, because of ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social conventions: نرم های اجتماعی، عرف های اجتماعی an ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the privileged few: مردم پولدار ( که به لحاظ تعداد درجا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

established convention: عرف پذیرفته شده هنجار مورد قبول

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

au pairs: یه شخص خارجی ( معمولا خانم ) که تو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

healthy rivarly: رقابت سالم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ever rising inflation: تورم فزاینده تورم همیشه درحال افزا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with the effect of: برای بیان کردن اثر چیزی With the e ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supplementary to this: علاوه بر این

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seats of learning: مکان های آموزشی مراکز آموزشی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grounded in reality: مبتنی بر واقعیت در بستر واقعیت Th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lure of the forbidden: مزه چیز ممنوعی زیر دندون کسی رفتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exceptionally good: A better than normal Unusually good ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

compelling plot: خط داستانی جذاب ( کتاب / فیلم )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fashioned of: ساخته شده از Uranium glass is a new ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quality driven: کیفیت محور E ) the shift towards a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

somewhat contentious: Causing quite a lot of argument/ di ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lush woods: a forest where trees grow vigorousl ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crisp mountain air: cold, dry, and fresh mountain air ه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nearly everything: تقریبا هر چیزی تقریبا همه چیز E ) ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need something badly: خیلی به چیزی نیاز داشتن بدجور نیاز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family heirloom: میراث خانوادگی چیزی که در خانواده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blue riband: a decorative piece of blue cloth th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upsetting the status quo: برهم زننده وضع موجود

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a quota of something: درصد ثابتی از . . . . . A quota of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solid basis: مبنای محکم / برمبنای چیزی که پشتوان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social obligation: مسئولیت اجتماعی تعهد اجتماعی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump at the opportunity: از فرصت استفاده کردن یا فرصت رو از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear regulations: قوانین صریح / واضح / شفاف

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forced evictions: بی خانمان کردن از جایی راندن میت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stage shy: کسی که خجالتی هست اینجا شخصی که از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foster understanding: helping each person in your organiz ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by which i mean: به عبار دیگه / اینجوری بگم که by wh ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extensive selection of: انتخاب گسترده ای از That restauran ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buying in bulk: خرید عمده کردن department stores ha ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stunted growth: when a person doesn’t grow or devel ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

withholding allowance: قطع کردن پول تو جیبی ( به عنوان نوع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unheard: نامتعارف - بی سابقه - شنیده نشده e ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

had it not been for: اگر. . . . . . . . . نبود ( شرایط ف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in stark contrast: در تضاد کامل ( با چیزی که قبلا بیان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the lap of nature: It is often used to describe a plac ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time hangs heavy on one's hands: it seems to pass slowly because you ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

next to no time: almost immediately خیلی زود؛ به زود ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great exposure: فرصت یادگیری و کسب تجربه an oppor ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strightforward approach: رویکرد مستقیم - چیزی که میخوای رو ن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

third world countries: Developing countries کشورهای جهان س ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the rise of: ظهور پیدایش emerge pop up

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biased content: محتوای جانبدارانه / مغرضانه ( در مو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oldies: چیزهای قدیمی مثل آهنگ I like to pl ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a lemon: To be worthless or of very little v ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like any line of work: مثل هر حیطه کاری دیگه ای مثل هر زمی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sliver of truth: ذره ای حقیقت - تکه ای از حقیقت ther ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

explore the possibility: امکان چیزی را بررسی کردن They recen ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های R@M!N